به گزارش تنویر ، از
ديدارهاي مهم رهبر معظم انقلاب در ماه مبارك رمضان را ميتوان ديدار با
رؤساي قوا، وزرا، نمايندگان و مسئولان نظام با مقام معظم رهبري دانست؛
ديداري كه همانند سال گذشته حاوي نكات مهم و هشدارهايي در باب الزامات
حكومتداري دولتمردان بوده است؛ نكات و هشدارهايي كه در برخي اوقات مورد
غفلت قرار گرفته و در صورت استمرار روند فعلي در چهار سال آينده ميتواند
خسارتهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي گستردهاي را به كشور تحميل كند؛
خسارتهايي كه جبران بسياري از آنها نظير «استحاله گفتمان – رويكرد ايران
در عرصه سياست خارجه» شايد غيرممكن باشد.
از جمله مهمترين مباحثي كه
در ديدار سال گذشته رهبرمعظم انقلاب با مسئولان در سال 95 بحث لزوم
بياعتمادي دولتمردان به امريكاييها و دلخوش نكردن به تعهدات زباني و حتي
امضايي آنها بود؛ آفتي كه آن را بايد يكي از چالشهاي پيش روي توسعه
درونزا و موانع توليد و تكيه بر توان داخلي دانست.
آن هم در موقعيتي
كه بيكاري و تورم اقشار مختلف اجتماعي را درگير و اميد بهبود شرايط اقتصادي
و معيشتي را در افكارعمومي جامعه دشوار كرده است و ادامه چنين روندي
ميتواند يكي از راهبردهاي اصلي نظام سلطه را كه همان دوقطبي
مردم-
حاكميت است مقدمهسازي كند، در حالي كه رهبري بارها نسبت به توجه به
ظرفيتها و توانمنديهاي داخلي به جاي تمركز روي وعده وعيدهاي غربيها
هشدار دادهاند از جمله اينكه معظمله در 26 خرداد 95 و در ديدار با
مسئولان ارشد نظام و دولتمردان بيان ميكنند: «برخي تصور ميكنند ما
ميتوانيم با امريكا كنار بياييم و مشكلات خود را حل كنيم در حالي كه اين
تصور نادرست و يك توهم است.»
«رفتار امريكاييها همواره خباثتآميز و
همراه با عناد بوده است، بنابراين تصور اينكه مسائل ايران و امريكا
سوءتفاهم است و از طريق مذاكره و به شيوه 50-50 قابل حل است، تصوري
غيرواقعي و غلط است. «اين نيز بخش ديگري از سخنان رهبري در سال گذشته است
كه مناسبتي تمام با تلاشهاي جديد دولت و مجلس امريكا جهت تشديد تحريمهاي
ضدايراني دارد.»
اصل و مبناي مخالفت امريكا با ايران را نيز معظمله
اينگونه تشريح ميكنند: «مسئله اصلي امريكاييها، موجوديت جمهوري اسلامي
ايران است كه با مذاكره و رابطه حل نميشود زيرا قدرت و استقلال ناشي از
اسلام براي استكبار غيرقابل قبول است» كه نشان ميدهد مطالبات امريكا در
مقابله با جمهوري اسلامي ايران سقف نداشته و تنها زماني پايان مييابد كه
انقلاب دچار اضمحلال، فروپاشي و دستكم دچار استحاله بنيادين به لحاظ
رفتاري شده باشد.
كمتوجهي دولتمردان به هشدارهاي سال گذشته را ميتوان
در برخي مباحثات شكل گرفته در مناظرات انتخاباتي به وضوح مشاهده كرد؛
آنجايي كه برخي از نامزدها با سانسور «بدون دستاورد بودن توافق هستهاي» و
«هزينهآور بودن گفتوگوي مستقيم با امريكاييها» به جامعه ايراني يك بار
ديگر وعده «برداشته شدن تحريمهاي غيرهستهاي» را داده؛ وعدهاي كه لازمه
حركت در مسير آن چشمپوشي از توان دفاعي و نظامي كشور و خط قرمز گرفتن بر
مؤلفههاي اقتدار و قدرت بازدارندگي ايران در عرصه منطقهاي و بينالمللي
است.
ترجيعبند جريان غربباور مذاكره با امريكا
بيتوجهي
به هشدارهاي سال گذشته رهبر انقلاب همچنان ترجيعبند سياستها و باورهاي
طيف قابل توجهي از سياستمداران وابسته به يك جناح خاص بوده و ادامه اين
بيتوجهي ميتواند كشور را در چهار سال آتي در مسير پر چالشي قرار دهد و
فشارهاي ناشي از آن برخي از اهداف نظام سلطه در مقابل ايران را به مرز تحقق
نزديك كند.
حضرت آيتالله خامنهاي با تأكيد بر اينكه از ديدگاه
امريكا، مصالحه به معناي تنزل از مواضع و اصول است، خاطرنشان كردند: اين
تنزل پاياني ندارد، همانگونه كه اكنون بعد از موضوع هستهاي، موضوع موشكي
را پيش كشيدهاند، بعد از موشك، نوبت به حقوق بشر ميرسد، بعد از حقوق بشر،
موضوع شوراي نگهبان، سپس موضوع ولايت فقيه و در نهايت قانون اساسي و
حاكميت اسلام مطرح خواهد شد، بنابراين تصور اينكه جمهوري اسلامي ميتواند
با امريكاييها به مصالحه برسد، تصور نادرستي است.
در همان ديدار ايشان
نه تنها دلخوش بودن به وعدههاي امريكا را توهم ميدانند بلكه اصل مذاكره
متناسب و متناظر با نتايج دلخواه و يكسان را برداشتي نادرست از مؤلفههاي
قدرتزا در عرصه سياست خارجه و بياطلاعي از سياستها و رويكردهاي
دولتمردان امريكا ميدانند؛ مسئلهاي كه پس از گذشت يك سال از آن ديدار
ميتوان بر صحت آن صحه گذاشت.
اذعان دولتمردان به بدعهدی امریکا
به
عنوان نمونه از رمضان 95 تا رمضان 96 بسياري از دولتمردان كه قبل از آن
مذاكره مستقيم با امريكا را گرهگشا و حاوي دستاوردهاي مهم در حوزههاي
مختلف اقتصادي سياسي و منطقهاي ميدانستند، طي همين يك سال بارها «به
غيرقابل اعتماد بودن امريكاييها» و«بينتيجه بودن مذاكره و هزينهزا بودن
برجام» اذعان و تأكيد كردهاند امريكاييها با خلف وعده و با وضع قوانين
جديد و نوع ارتباطگيري با كشورهاي اروپايي و آسيايي، مانع از دستيابي
ايران به اهداف برجامي شدهاند.
يكي از آخرين موضعگيريها در اين باب
را ميتوان اظهارات روز يكشنبه عباس عراقچي معاون وزير امور خارجه كشورمان
دانست كه با اشاره به تصويب احتمالي قانون تحريمي در امريكا عنوان ميكند:
«به اعتقاد ما حركتهايي كه در طول 5/1 سال گذشته چه توسط دولت قبلي
امريكا و چه توسط دولت جديد آن صورت ميگيرد، در موارد بسياري برخلاف
تعهدات امريكا در اين سه اصل است.»
پيش از اين اظهارات نيز بارها حسن
روحاني رئيسجمهوركشورمان در كنار وزير امور خارجه، رئيس سازمان انرژي
اتمي، رئيس بانك مركزي و ديگر مقامات دولت يازدهم از بينتيجه بودن توافق
هستهاي با امريكا و نقض اين متن توسط مقامات اين كشور سخن به ميان آورده
بودند.
روحاني در يكي از موضعگيريهاي خود در اين باره ميگويد:
«اهمال نسبت به اجراي آن از سوي امريكا، تخلفي بينالمللي تلقي خواهد شد و
اعتراض جامعه جهاني را برخواهد انگيخت.
هرگونه بدعهدي در اجراي برجام،
به بياعتباري بيشتر ايالات متحده در سطح جهان ميانجامد. تعلل ايالات
متحده در اجراي تعهدات قانونياش در ماههاي گذشته اشتباهي راهبردي است كه
بايد فوراً جبران شود.»
پس از آن محمدجواد ظريف در جمع اعضاي انديشكده
شوراي روابط خارجي امريكا گفت: «ايران به تعهدات هستهاي خود پايبند بوده
اما شاهد هيچگونه تلاش واقعي از سوي مقامهاي كاخ سفيد در اين رابطه
نبودهايم.»
اين تغيير محسوس در ادبيات دولتمردان طي يك سال گذشته و
اعتراف به هزينهزا بودن ارتباط مستقيم با امريكا و تكرار مواضع منتقدان
توسط آنها در حالي است كه بر اساس برخي از رخدادهاي سياسي، ايده
«انفعال
-گشايش اقتصادي و معيشتي» همچنان بر دولت سنگيني كرده و در صورت استمرار
در دولت آتي ميتواند خسارتهاي فراواني را به جامعه و نظام تحميل كند.
انتقاد تاكتيكي از امريكاييها؟!
همانطور
كه اشاره شد و بارها مقامات دولتي نسبت به آن اعتراف داشتهاند، توافق
هستهاي با امريكاييها نه تنها نتوانسته خواستههاي حداقلي كشور در
حوزههاي مختلف و از همه مهمتر اقتصادي را محقق كند بلكه هزينههاي بسياري
را براي كشور به همراه داشته است و در چنين شرايطي اصل اعتراف دولتمردان
به بدعهدي امريكا و غيرقابل اعتماد بودن آنها اگر چه مهم است اما نبايد به
اين حد اكتفا كرد، آن هم در شرايطي كه بر اساس برخي از آمارهاي مستند دولت
تصميم دارد در چهار سال دوم مسير پراشتباه و پرهزينه گذشته را تكرار كند و
«تحقق شعارهاي انتخاباتي با نگاه به بيرون» را در دستور كار قرار دهد؛
نگاهي كه لازمه حركت در مسير آن «استحاله گفتمان – رويكرد ايران در عرصه
سياست خارجه» بوده و ميتواند استقلال كشور را نيز دچار خدشه كند.