آزادی بیان بدین معنی که هر کس هر چیز دلش خواست بگوید، یا بنویسد بدون آنکه دیگری نسبت به آن اعتراض کند در حقیقت نقض آزادی است. چرا که تمامی قوانین مترقی کشورهای جهان، عرف و سنتهای مرسوم میان مردمان آزادی دین و مذهب را به رسمیت شناخته و اعلام کردهاند که هر کس میتواند دین یا مذهب مورد دلخواه خود را داشته باشد و هیچکس نباید معترض آن باشد. وقتی مقدسات یک دین از طرف یک نشریهای که خوانندگان بسیاری دارد به سخره گرفته میشود و به پیامبر آن دین که مقدسترین رهبر مذهبی میلیاردها مسلمان است توهین میشود در واقع نقض آزادی است و این استدلال که هر کس میتواند دینی را نقد و تحلیل کند با تمسخر و توهین همخوانی ندارد، چرا که نقد به معنای مسخره کردن نیست.
و اگر در فرانسه فضای آزادی بیان آنقدر باز است که هر کس میتواند احزاب و جریانهای سیاسی و ادیان و مقدسات را زیر سؤال ببرد و نقد کند چرا در مواردی مانند هولوکاست خط قرمز وجود دارد؟
چرا فقط باید پیامبر مسلمانان کاریکاتور و طنز شود و اصرار نشریه شارلی اِبدو برای ادامه یک اشتباه تاریخی مورد تأیید سران اروپا و آمریکا قرار گیرد؟
چرا یک نفر مثل سلمان رشدی کتابی با نام آیات شیطانی چاپ میکند و در آن نسبتهایی به پیامبر اسلام (ص) میدهد که تاکنون هیچکس جرأت چنین کاری را نداشته و با حمایت به اصطلاح طرفداران آزادی بیان و حقوق بشر و با تحریک ذائقه خوانندگان به زبانهای مختلف در تیراژهای چند میلیون نسخهای چاپ و به فروش میرسانند و اعتراضات و تظاهرات مسلمانان هم به جایی نمیرسد؟
در پاسخ به تمامی این سؤالات و سؤالات بسیار دیگری فقط یک پاسخ میتوان داد و آن اینکه این کار آزادی بیان نیست. بلکه یک جریان سیاسی است برای تحقیر مسلمانان. زیرا در 40 سال گذشته تاکنون جمعیت مسلمانان در اروپا و آمریکا افزایش پیدا کرده و خطر این افزایش به نوعی سیاستمداران غرب را در این اندیشه فرو برده که چهره اسلام را مخدوش کنند تا برای کسانی که اسلام را به عنوان یک دین برتر انتخاب میکنند افتخاری نباشد و جوامع اروپایی از اسلام هراس داشته باشند.
این یک هدف و اما هدف دوم اینکه . بر این اساس یک تفکر صهیونیستی بر جهان اقتصاد و صنعت و سیاست و فرهنگ حاکم شده و آن اینکه هیچ کشور مسلماننشینی نباید در قدرت اقتصادی و نظامی قرار بگیرد. چون در خط مقدم مقابله با اسراییل است و منافع غرب را به خطر میاندازد.
نشریاتی چون شارلی اِبدو در واقع وسیله اعمال سیاستهای چالش برانگیز و اسلامهراسی غربند تا مسلمانان را در موضعی قرار دهند که آن رویشان بالا بیاید آن وقت آنها را تروریست، آدمکش، متعصب و عقب افتاده لقب دهند و با آنها به مقابله درآیند.
و اما بعد.
متأسفانه شاهدیم که بعضی از اعمال ناصواب و ضد دینی که از گروههای تندرو و فریب خورده به اصطلاح مسلمانان سر زده و انزجار مسلمانان را هم به دنبال داشته موجب شده تا کلیت اسلام و مسلمانان زیر سؤال بروند و بهانهای به دست اسلامستیزان بیفتد تا به کشورهای اسلامی حمله کنند و یا آنکه منافعشان، هویتشان و نهایتاً موجودیشان را تهدید کنند و آنها را در موضع دفاعی و ضعف قرار دهند.
به عنوان مثال وقتی از کشور مالزی نمیتوانند نقطه ضعف یا حرکتی تروریستی را به نمایش گذارند، در طول یکسال 3 فروند هواپیمای مسافربریاش را ساقط میکنند تا به صنعت توریسم آن لطمه بزنند و یا آنکه چند سال پیش سرمایهگذاران آمریکایی اعلام کردند سرمایههایشان را از بانکهای مالزی خارج میکنند.
متأسفانه امروز اکثر کشورهای اسلامی را در آسیا و آفریقا یا وارد جنگهای قبیلهای کردهاند، یا مستقیماً کشورهای عضو ناتو وارد سرزمین آنها شده زن و فرزند و افراد بیگناه را به خاک و خون کشیدهاند و یا آنکه با تحریک ذائقه مردم با انقلاب فیسبوکی جریانسازی کرده انقلاب واقعی آنها را از مسیر اصلی خارج کردهاند، مانند لیبی، مصر، یمن و امثالهم.
مقابله با نهضت مردم بحرین، جنگ با مردم سوریه، به بند کشیدن فلسطینیان، تجاوز به خاک افغانستان و عراق و گلولهباران خانه و کاشانههای مردم فلسطین، همه و همه با هیچ یک از قوانین آزادی اعم از آزادی بیان، دین و مذهب و یا دیگر آزادیهای مدنی همخوانی ندارد ولی شارلی اِبدو و نشریات دیگر اروپایی و آمریکایی و رسانههایی که فریاد حقوق بشریشان گوشها را کر کرده و به جنایاتی که در کشورهای اسلامی شده کاری ندارند.
آزادی بیان یعنی اینکه شارلی اِبدو بتواند بنویسد، چرا سربازان فرانسوی در آفریقا کشتار کردند و اسلحه به دست کسانی دادند که در یک حمله بیش از 12 هزار نفر غیرنظامی را قتل عام کردند ولی آیا مینویسند؟ برای فرانسویها آزادی بیان فقط برای توهین به مقدسات مسلمانان توجیه دارد. چون سیاست اسلامهراسی در اروپا و آمریکا به جد دنبال میشود.
مسلماً عملیات تروریستی اخیر در فرانسه مورد تأیید هیچ انسان آزادهای نیست، اما تحریک احساسات مذهبی و دینی مردم هم که به نام آزادی بیان مستمراً دنبال میشود نابخشودنی و توجیهناپذیر است و به نوعی لجبازی برای آزار مسلمین تبدیل شده است. پس هر دو عمل محکوم است هم آنان که توهین میکنند و هم تروریستهایی که ترور میکنند و میکشند.
والسلام