کد خبر: ۸۸۶۲۶
تاریخ انتشار: ۱۸ مرداد ۱۳۹۵ - ۱۰:۲۱
پاسخ به برخی شبهات و مطالب مطرح شده در رسانه های اصلاح طلب شهرستان:
به گزارش تنویر ، سبحانه و تعالی
یک سؤال جالب و تأمّل برانگیز:
کم و بیش می‌دانید که بعضی‌ها (!؟) رئیس جمهور آمریکا را باهوش و مؤدّب می‌دانند [ همان رئیس جمهور آمریکایی که زمین منطقه را از خون زنان و کودکان سرخ‌فام کرده است !! ]
در عوض همین بعضی‌ها (!؟) هموطنان انتقادگر خود را به جهنّم حواله می‌دهند و آنها را بی‌هویّت، بی‌سواد و افراطی می‌خوانند!! . آیا باور می‌کنید آخر و عاقبت پیروان این طرز تفکّر به جایی برسد که مشکلات کشور را ناشی از روانی بودن مجموعه ملت ایران ( و نه فقط منتقدین ) بدانند (1؟) که در نتیجه لازم نیست مسئولان پاسخگو باشند !!
اگر بخواهید می‌توانید با ما همراه باشید، تا ببینیم پشت پرده چه حقیقتی نهفته است ؟
ناله و داد شیطانی در پوشش آدرس عوضی
* رسوایی حقوق‌های نجومی برخی از مدیران و مسئولان در دولت روحانی هجوم به ارزش‌ها و افتضاحی توجیه ناپذیر است که باید قاطعانه با آن برخورد شود، مشمول مرور زمان نشود و با شفافیّت کامل، مردم از نتیجه کار باخبر شوند. [ به ویژه حال که قرار است یارانه میلیون‌ها نفر قطع شود] . به کارگیری عبارت‌هایی مانند « حقوق‌های غیر متعارف » در مورد این حقوق‌های کلان و نجومی هم چیزی از زشتی و قباحت آن در نزد افکار عمومی نمی‌کاهد.
*روشن شدن فرجام برجام که رهبری از قبل مکرّراً نسبت به آن هشدار داده بودند.
سیف رئیس کل بانک مرکزی در آمریکا اعتراف می‌کند که چند ماه پس از اجرای توافق هسته‌ای تقریباً هیچ چیز تغییر نکرده است !!
جواد ظریف با گلایه در حضور اروپایی‌ها اعتراف می‌کند که :
ما 30 ماه مذاکره نکردیم که فقط یک توافق روی کاغذ دستاورد ما باشد !!
جالب اینکه نوبت به محافل رسمی و تبلیغات داخلی که می‌رسد نه تنها اعترافات بالا را مطرح نمی‌کنند بلکه از فتح‌الفتوح بودن آن سخن می‌گویند (!؟)
بی‌جهت نبود که رهبری در ملاقات رمضانی خود با کارگزاران نظام تأکید کردند خلاف واقعیّت نگویید ... دست‌اندرکاران هی نگویند تحریم‌ها برداشته شد ... کار آمریکایی‌ها را توجیه نکنید ... اصل و ریشه تحریم‌ها پابرجاست عدم بیمه کشتی‌ها تغییر اساسی نکرده دسترسی به ذخایر و دارایی‌ها و درآمدهای ایران در خارج از کشور با همان مشکلات اساسی قبل از برجام روبرو استو ...
•    فاجعه تعطیلی بخش مهمی از صنایع و کارگاهها و مشکل بیکاری که نیاز به توضیح ندارد ، قاچاق کالا که کمر تولید داخلی را شکسته  و این غیر از واردات رسمی است که آمارش خجالت آور است .
این موارد را نیز به عنوان مطالبه مردم و نظام از دولت ، رهبری مکرر در مکرر مطرح کرده‌اند از جمله در سخنان ابتدای سال 95 در حرم مطهر رضوی علیه السلام. در ملاقات با خبرگان جدید و اخیراً در ملاقات رمضانی با کارگزاران، که حتی تعبیر فاجعه برای صنایع کشور را از قول نعمت زاده نقل کردند .
در حالی به  سال پایانی دولت یازدهم نزدیک می‌شویم که این موارد و مانند آن مطالبه ثابت مردم از دولت بوده و هست. دولتی که با وعده حل همین مشکلات بود که بخشی از مردم به آن رأی دادند.
با سخنرانی و تشر و تهدید و تبلیغات هم نمی‌توان درک و احساس مستقیم مردم از شرایط اقتصادی را دگرگون ساخت.
همین آقای حسن روحانی در جریان انتخابات سال 92 خط قرمزی روی آمارهای دولت دهم کشید و گفت : « معیار تورم جیب مردم است نه آمار بانک مرکزی» (جدّاً که چه اعتراف قشنگی. باید آن را بر سر هر کوی و برزن  تابلو کرد)
اکنون هم همین را باید گفت و گر نه به قول شاعر :
قربان برم خدا را             یک بام و دو هوا را
بازتاب :
    برخی که با گرایش به دولت فعلی مردم را در سال 92 به حضور پای صندوق رأی دعوت کردند، حالا مانده‌اند که (با توضیح مختصر بالا) چه توجیه و پاسخی برای مردم داشته باشند . به خصوص در شهرهای کوچک‌تر که روزانه چشم در چشم مردم دارند.
دو راهکار : اینها می توانند دست از حزب بازی و گروه گرایی بردارند و با رویکردی صادقانه همراه با رهبری و مردم اجرای اقتصاد مقاومتی و مطالبات بر زمین مانده را به صورت گفتمان حاکم در آورند. آنگاه مسئولین  دولتی چاره‌ای جز اجابت نخواهند داشت. چنانکه در مورد حقوق‌های نجومی پس از روشنگری و تبدیل آن به مطالبه عمومی دولت مجبور به اظهارهمراهی شد.
و اما رویکرد شیطانی هم قابل مشاهده است . اینکه مشاهده کنیم برخی با کمال بی‌شرمی و پلیدی می‌گویند اصل مشکل در جای دیگر است. این دولت نیست که باید پاسخگو باشد ریشه مشکل آنجاست که مردم ایران افسرده، روانی و عقب افتاده و نامتعادل هستند لذا ملت ایران اصلا شایستگی پیشرفت را ندارند این همان ناله و داد شیطانی است که به فرموده قرآن مجید دوستان خود را می‌ترساند و به آنها یأس و ناامیدی تزریق می‌کند و اساس کارش هم بر دروغ و وارونه نمائی است.
در این طرح خائنانه رگبار بی امانی از تحقیر و توهین و سرکوفت را نثار جامعه ایران می‌کند و برای اینکه دروغهایش پر و پیمان باشد حتی وجود بیماریهایی مانند سرطان و سکته را هم به روانی بودن و افسردگی ملت ایران نسبت می‌دهد.
در حالی که حتی آدم های نه چندان با شعور و علم تخصصی هم می‌دانند که این عوارض و بیماریها اولاً در همه جای دنیا هست ثانیاً به دلیل گرایش مردم به سبک زندگی و رژیم غذایی غربی ( فست فود ــ نوشابه ــ کنسروها، کالباس، سوسیس ، نوع طبخ ، چربی و کلسترول بالا ، استفاده از ظروف پلاستیکی آلومینیمی ، کم تحرکی و غیره ) این آمارها در سطح جهان در حال افزایش است که در منطقه خودمان گرد وغبار آلوده به اورانیوم که سوغات آمریکایی های باهوش و مؤدب و مهربان(!!!) در جریان حمله به عراق است را هم باید اضافه کنیم
وبا همه این تفاصیل تازه در موارد متعددی میانگین آمار سرطان و مانند آن در کشور ما از میانگین جهانی پایین‌تر است .
. البته هر جامعه‌ای نقاط قوت و ضعفی دارد اما انکار واقعیات و بلکه با کمال پلیدی وخباثت و بی شرفی وارونه نشان دادن واقعیات و مثل آب خوردن دروغ گفتن هنری نیست که از هر کس برآید.
در این طرح شیطانی و البته ناشیانه چهره‌ای از فضای حاکم بر ایران ترسیم می‌شود که اگر کسی در این دوران ایران را ندیده باشد، تصور می‌کند :
سرتا پای شهرهای ایران در سرتاسر سال سیاهپوش و عزادار است . اصلاً پارچه و لباس رنگی در ایران یافت نمی‌شود، همه چیز سیاه است حتی زمین و زمان، بلندگوها، گوشی‌ها، رادیو تلویزیون و ... همه در حال نواختن مارش عزا و گرفتن آبغوره از چشم مردم هستند. مردم ایران اصولاً نمی‌دانند خنده، جشن، تفریح خارج از شهر،پارک، راهپیمایی ، یعنی چه ؟ مردم در خیابان و کوچه و مسجد و مغازه سیاهپوش و عزادار افسرده و نالان دست در گردن یکدیگر مشغول آبغوره گیری هستند، و پیوسته به یکدیگر قوطی‌های دستمال تعارف می‌کنند تا اشک خود را پاک و با صدایی موزون و هماهنگ با هارمونی سمفونی پنجم بتهوون محتویات دماغ خود را در آن خالی کنند!؟
نتیجه این وارونه نمائی و فریبکاری شیطانی هم این میشود که
مشکلات جامعه ربطی به دولت ندارد که بخواهد پاسخگو باشد هر مشکلی هست از خود ملت است که افسرده نامتعادل مأیوس و بی‌انگیزه و روانی است بنابراین نه تنها نمی‌توانند مطالبه‌ای از مسئولین داشته باشند بلکه باید بروند خدا را شکر کنند که اوضاع بدتر از این نشده است !!
از آنجا که دروغگو کور و کم حافظه است باید پرسید : اگر مردم ایران افسرده و غم ‌زده و بی انگیزه و مأیوس اند ، پس این کدام مردم اند که با رکوردهای بالا و در کمال سر زندگی و امید در انتخابات ، راهپیمایی ها و جشن انقلاب اسلامی، اعیاد مذهبی  و ... شرکت فعال و نصاب شکن دارند ؟
در سخت ترین شرایط از جنگ و تحریم و ترور گرفته تا تهدید و بمب گذاری وفتنه رنگی ضد انقلابو غیره نه تنها افسرده و بی انگیزه نمی‌شوند و به گوشه خانه ها نمی‌خزند بلکه استوار و پابرجا کار را دنبال می‌کنند تا آنجا که دشمن از سر زندگی و پویایی و استقامت مردم به حیرت (همراه با ذلت) دچار شده می‌گوید در مبارزه با انقلاب ایران از عامل اصلی که همان حضور مستمر مردم در صحنه است نباید غافل بود. این ابله ها کهآیه یأس می‌خوانند جواب دهند اگر ایران از فرط افسردگی و روان پریشی پایش را رو به قبله دراز کرده است این همه جنگ نرم و هجوم به افکار و عقاید و آرمانهای ملت ایران برای چیست؟ و چه لزومی دارد ؟! مرده را که چوب نمی‌زنند!
دست یابی به فناوری هسته ای، فضایی و پرتاب موفق ماهواره، نانو، سلولهای بنیادین، به زمین آوردن RQ170، صنعت شگفت موشکی، پیشرفت های شگرف پزشکی و نظامی و دفاعی و غیره ، کار کدام ملت است؟! یک ملت افسرده و خود باخته یا سرزنده و امیدوار و معتقد به ما می توانیم ؟
جالب اینکه در پیشرفت علمی کار به جایی رسیده که دشمنان ما در مراجع استنادی علمی خود ضمن اعتراف به
آنها از این پیشرفت ها اظهار نگرانی می‌کنند . جالب تر اینکه تنها کشوری در جهان هستیم که بدون هیچ گونه کمک یا حمایت خارجی و بلکه با مخالفت و کارشکنی آنها به این پیشرفت ها دست یافته ایم و همه این موفقیت ها در حال تحریم کامل علمی، اقتصادی، نظامی و غیره حاصل شده است.
آری ما می توانیم.  
تنها وقتی می‌توان با شعار مرگ بر آمریکا در راهپیمایی و تشییع شهدا مخالفت کرد و با بی شرمی کامل مانع مرگ بر آمریکا گفتن دانش آموزان در مدارس شد و آنها را تهدید کرد، که با پستی و خیانت آشکار به جای افتخار به پیشرفت های علمی بالا ــ که عین واقعیت است نه تبلیغات انتخاباتی ــ آنها مورد سانسور قرار گرفته و رگباری از تحقیر و خودباختگی و ما نمی‌توانیم رهسپار ذهن و شخصیت نسل جوان شود.
اما حقیقت کدام است؟ همان که بارها گفته شده و بلکه بالاتر از گفتن ،نزدیک چهل سال است که تجربه شده است. از آغاز پیدایش انقلاب اسلامی تا کنون هر جا با توکل برخدا انقلابی عمل کردیم از دشمن نترسیدیم فریب او را هم نخوردیم و باور داشتیم که ما می‌توانیم، پیروز شدیم و کار را جلو بردیم.
از اصل شروع و پیدایش انقلاب اسلامی گرفته تا الآن که به یک قدرت برتر و سرنوشت ساز در منطقه (به اعتراف دشمنان) تبدیل شده‌ایم و قبل از آن تنها یک بازوی ما (حزب الله) پوزه کثیف اسرائیل را در جنگ سی و سه روزه به خاک مالید و افسانه شکست ناپذیری آن را دفن کرد همه و همه نمونه تجربه شده و موفق حقیقت بالاست .
هیچ یک از این موارد را با کاسه گدایی و دیپلماسی التماسی و ذلت پذیری و توسری خوری به دست نیاوردیم اصلاً اگر قرار بود این سازش طلبی ها و کرنش در برابر دشمن گرهی را باز کند، لاأقل باید یک مثال موفق در تاریخ معاصر  کشور ما می‌داشت. این نمونه موفق کجاست که کسی نمی‌تواند آن را پیدا کند ؟!
هر جا ضعف نشان دادیم با احساس بی عرضگی و خودباختگی به دشمن اعتماد کردیم نه به خدا، فریب دشمن را خوردیم، شعار ما نمی‌توانیم حاکم بر ذهن و عمل مسئولان شد، از دشمن ترسیدیم و مردم را ترساندیم همان جا دشمن جلو آمد و ما باختیم.
نمونه روشن و طولانی تجربه شده آن مسأله اقتصاد است. که به تعبیر مقام معظم رهبری در دیدار رمضانی 95 فرمودند اوضاع و مشکلات اقتصادی کشور بیشتر از آنکه محصول تحریم باشد محصول سیاست های دولت فعلی و دولت سابق و اسبق است.
از دوران رفسنجانی تا حال دست‌اندرکاران اقتصاد و برنامه ریزی کم و بیش نسخه های سرمایه داری غربی از قبیل طرح تعدیل فرمول بانک جهانی و غیره را در کشور پیاده کردند و اصلاً اقتصاد برآمده از اسلام و انقلاب را تعطیل بلکه انکار کردند(و می کنند).
همین الآن هم برخی راه برون رفت کشور از مشکلات را پشیمانی از گذشته و رو آوردن به اقتصاد مقاومتی نمی‌دانند بلکه باز هم با بلاهت کامل نسخه راهگشا را نزد دشمن خونی این ملت می‌جویند.
یک عمر به اقتصاد سرمایه داری عمل کرده‌اند و بحران ساخته‌اند اما آن را به پای اسلام و انقلاب می‌نویسند و می‌گویند دیدید اسلام نمی‌تواند اقتصاد را اداره کند !؟!
سؤال پایانی و پرده آخر
ما می‌توانیم ریشه در کجا دارد؟ برای خودمان پاسخ روشن است شیرین این است که پاسخ صحیح را از دشمن قسم خورده اعتراف بگیریم؛ آمریکاییها و اسرائیلیها در پایان یک بررسی طولانی اعلام می‌کنند : انقلاب اسلامی سه پایه دارد:
نهضت عاشورا، نهضت انتظار و مهدویت و ولایت فقیه . و تا اینها را نزنیم انقلاب اسلامی برپا خواهد بود .
البته انگلیسی های خبیث این برداشت را با تجربه طولانی قبلاً کسب کرده بودند عَلَم کردن بهائیت در همین جهت بود چنانکه مزدورشان رضا پهلوی پس از سوار شدن بر قدرت به شدّت با مجالس روضه و عزای امام حسین مخالفت و آنها را تعطیل و منع کرد. زیر بار ظلم نرفتن و قیام در برابر ستمگران را حتی غیر شیعبان از فرهنگ حسینی آموخته‌اند.
چنانکه اعتقاد به مهدویت (به ویژه انتظار امام زنده و غائب) به طور کامل ناامیدی را دفن می‌کند و نمی‌گذارد در بدترین شرایط اجتماعی هم انسان ناامید و زمینگیر شود .
همه اینها زهر کشنده برای ظالمان تاریخ از بنی امیه گرفته تا استکبار و صهیونیسم است زیرا آنها در فضایی می‌توانند به حکومت بی مزاحم و بدون دغدغه خود ادامه دهند که مردم از تغییر وضع موجود ناامید شده باشند . عاشورا  و انتظار نمی‌گذارد یأس و افسردگی جای پایی پیدا کند.
حال آن احمقی که صریحاً یا در لفّافه با مجالس امام حسین و دعای ندبه و ... مخالفت می‌کند یا کور است (اگر چه تاریخ رشته تحصیلی او باشد) و نمی‌بیند که از قیام زید گرفته تا زمان حاضر انگیزه و موتور محرک قیامها، نهضت کربلا (و انتظار عدالت) بوده است؛ یا می‌بیند اما با لجبازی محرّک و انگیزه قیام و امیدواری را به دروغ عامل افسردگی و خفگی جامعه معرفی می‌کند که این هم کوری باطنی است.
آخر چطور می‌شود افسران کودن صدام اهمیت این گونه مجالس و کارکرد بی نظیر اجتماعی آن را بدانند اما برخی در ایران هنوز نفهمیده باشند و با آن مخالفت کنند؟! جز نوکری فکری و عملی استکبار آیا توجیه دیگری دارد؟
یک داستان آموزنده: آزادگان ما در اردوگاههای عراق از مأموران صلیب سرخ می‌خواهند که به افسران عراقی اردوگاه بگویند اجازه برگزاری مجالس دعا را بدهند. مأموران صلیب سرخ این کار را می‌کنند . افسر عراقی به آنها می‌گوید : شما متوجه نیستید دعا یعنی چه؟ همه جنگ ما با ایرانی ها بر سر همین دعا و مناجات است اگر اهل دعا نبودند که ما با آنها کاری نداشتیم.
طیف غرب زده و نادان پس از آنکه دستش روشد ،و دید این یاوه گویی ها وآن تحقیر ها و توهین ها نه تنها ایجاد ناامیدی نکرد و موجبات تسلیم در برابر استکبار را فراهم نساخت ،بلکه مخاطبان را هوشیار تر کرده وبا انگیزش نیرومندتری به میدان آمده پیاده نظام فرهنگی دشمن را محکوم و منفعل می نمایند ،ممکن است از فرط انفعال و بیچارگی برای فرار از یک افتضاح دیگر در یک عقب نشینی رسوا بگوید :آنچه ما گفتیم (یعنی آن تحقیر ها وجسارت ها ویاس پراکنی ها ) متوجه فلان طیف وابسته به فلان شیعه انگلیسی و ...بوده است.
در پاسخ باید گفت این هم دروغ مضاعفی است که از روی استیصال و بیچارگی سر هم می شود ،علاوه بر این عذر برتر از گناه است چون توهین جدیدی را حواله ملت رشید وقهرمان ایران می کند،و تازه درک و شعور مخاطبان را هم دست کم گرفته وآنها را ابله پنداشته است زیرا: وقتی صراحتا از فضای عمومی کشور به عنوان یک فضای حزن آور ویاس آلود یاد می شود این موضوع چه ربطی به شیعیان انگلیسی دارد ؟؟؟ مگر شیعیان انگلیسی وخط فکری آنها حاکم بر فضای رسمی ورسانه ای کشور می باشد ؟؟؟ مگر مردم شریف و هوشیارایران شیعیان انگلیسی اند؟!!
زهی بی شرمی و دروغگویی!!!
کسی که دیدگاهش این است که :
در جامعه ایران ...ترویج وتعمیق رنج و عزا و افسردگی از طریق رسانه ها ...موجبات گسترش افسردگی ... را فراهم را آورده است.
نمی توان از جامعه ایران انتظار پیشرفت و رشد و حرکت و تلاش را داشت ودر همان حال عزا و ماتم وافسردگی ...را به جامعه تزریق کرد.
افزایش مرگ ومیر ناشی از سرطان ...سکته قلبی ...در جامعه ایران به هیچ وجه نشانه روشنی از تعادل روحی و روانی  جامعه ایرانی را به دست نمی دهد.
چگونه می تواند به دروغ بگوید منظور ما از این سخنان شیعیان انگلیسی اند نه جامعه ایران؟؟
یک دانش آموز مقطع ابتدایی هم می فهمد که گوینده این جملات مزخرف –صرف نظر از دروغ های خبری که بافت آن را تشکیل می دهد و در آغاز سخن آن را افشا کردیم-دارد ملت ایران را تحقیر می کند ،جامعه ایرانی را روانی و غیر متعادل می داند ،جامعه ایران را غم زده وافسرده ودور از پیشرفت معرفی می کند.
با این عبارت ها حتی یک فارسی زبان بی سواد را هم نمی توان فریب داد وگفت منظور از این مزخرفات ،رفتار ها وجهت گیری های شیعیان انگلیسی است!
تازه از این ها که بگذریم صاحبان این دیدگاه فرنگی وضد فرهنگی از چه زمانی مخالف انگلیس وشیعیان انگلیسی شده اند که هنوز کسی خبردار نشده است؟!!
آری دیوار حاشا بلند است و دروغگو کور وکم حافظه می باشد.
این ها اگر واقعا دلشان برای ملت می تپد و می خواهند سطح شادی و رضایت در جامعه افزایش پیدا کند،باید بدانند-که می دانند-با حل مشکلات مردم از جمله بیکاری ،گرانی ،تبعیض ،اشرافیگری،مسئله فیش های نجومی وبرخورد قاطع (و نه برخورد تبلیغی و توجیهی) با صاحبان این فیش ها ،بریدن چشم طمع از دشمن خونی ملت و هوشیاری در برابر آن تکیه بر ظرفیت های بی شمار داخلی وخلاصه عمل واجرا اقتصاد مقاومتی (نه در سخنرانی ومصاحبه)،است که افزایش شادی و امیدواری و رضایت عمومی حاصل می شود.
تبلیغ و برگزاری مجالس رقاصی و کنسرت و مانند آن به بهانه تزریق شادی به جامعه سپس حاشیه سازی پیرامون آن که کدام نهاد باید مجوز بدهد و چه نهادی حق دخالت دارد یا ندارد وسعی در تبدیل کردن این موضوعات به تیتر اول خبرو منحرف کردن افکار عمومی به سمت آن ،و خلاصه ترویج ولنگاری فرهنگی ،به جای پرداختن به نان و آب مردم و شغل وازدواج جوانان ،شیوه تجربه شده آن بی عرضه هایی است که برای انحراف اذهان عمومی از مساِئل و مشکلات واقعی و مخفی کردن جهت گیری غلط و بی عرضگی خود به آن متوسل می شوند.
چه خوب است این مدعیان دلسوزی و چیز فهمی بیایند و توبه کنند (توبه هم فقط این نیست که از ترس رسوایی بیشتر بیایند و فلان مطلب مزخرف را از روی سایت پاک کنند ).
توبه واقعی بازگشت به راه روشن رهبری و ملت قهرمان و خستگی ناپذیر است .
یعنی بیایند و کمک کنند تا مطالبه اقتصاد مقاومتی و...به صورت گفتمان غالب و برتر درآید . کلید حل مشکلات که امیدواری وشادی ونشاط در جامعه را روز افزون می کند اینجاست نه درنزد دشمنان ملت.
پایان خبر:88626
نام:
ایمیل:
* نظر: