به گزارش
تنویر ، عبدالمجید فرائی شاعر پیشکسوت و آئینی کشورمان قطعه شعری را متناسب با حال و
هوای روز جمعه و دیدار یار سروده است که در ابیات زیر تقدیم میشود:
شب جمعه به خودم میگفتم
جمعه آن جان جهان میآید
ما به او عرض ارادت او هم
روی ما پنجرهای بگشاید
ملتهب بود دلم بی طاقت
مثل من عاشق اوبسیار است
در دلم بود عجب غوغائی
همچو من دلبر من بیدار است
بید مجنون به جنونم خندید
طعنه میزد تو عجب مجنونی
او چه دانست، غم شیفتگی
گفتم: از دایرهاش، بیرونی
صبح شد ظلمت شب پنهان شد
نور خورشید جهان را پر کرد
عصر جمعه دل من باز گرفت
باز شب بر سر خود چادر کرد
پایان خبر:88912