مبدا تاریخ مسلمانان بنابر پیشنهاد امیرالمومنین علی علیه السلام روز اول ربیع الاول قرار گرفت اما پیشنهاد حضرت که روز اول ربیع الاول, روز اول سال قمری قرار گیرد با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شد و وی متاسفانه به رسم جاهلیت همان اول محرم را روز اول سال قرار داد.
گاهشماری هجری قمری، گاهشماری براساس چرخش ماه است که توسط مسلمانان و
نیز در بسیاری از کشورهای اسلامی به عنوان سالنمای مذهبی یا در مواردی
سالنمای مدنی استفاده میشود. از این سالنمای در بسیاری از آیینهای
اسلامی، از قبیل روزه، حج، تعیین ماههای حرام، و عزاداری استفاده میشود.
در زمان خلافت عمر بن خطاب خليفه دوم مسلمين به توصیه علی بن ابیطالب هجرت
پيامبر اسلام از مكه به مدينه مبدأ اين تقويم قرار گرفت و مدون شد.
قبل از جهانی شدن گاهشماری میلادی در بسیاری از کشورهای اسلامی و رسمی شدن
گاهشماری هجری خورشیدی در ایران و افغانستان، سالنمای هجری قمری سالنمای
اصلی سرزمینهای اسلامی بود و وقایع تاریخی در اکثر قریب به اتفاق موارد با
این گاهشماری ثبت میشد.
مبدأ گاهشماری هجری قمری مانند گاهشماری هجری خورشیدی، سال هجرت پیامبر
اسلام، محمد، سال ۶۲۲ میلادی از مکه به مدینه می باشد. آغاز هجرت پیامبر
اسلام از مکه روز دوشنبه (۱ ربیعالاول/ ۲۴ شهریور سال ۱ هجری) برابر با ۱۳
سپتامبر ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولیانی) و ۱۶ سپتامبر ۶۲۲ میلادی جدید (گرگوری)
و ورود پیامبر به مدینه روز ۸ ربیعالاول همان سال میباشد.
سرآغاز گاهشماری هجری قمری روز جمعه «۱ محرم سال ۱ هجری قمری» (۲۷ تیر سال ۱
هجری شمسی) برابر با ۱۶ ژوئیه ۶۲۲ میلادی قدیم (ژولیانی) و ۱۹ ژوئیه ۶۲۲
میلادی جدید (گرگوری) است.
حال این پرسش پیش می آید که چرا سال قمری از ماه محرم شروع می شود؟
در
پاسخ به این سوال باید گفت که انتخاب ماه محرم بعنوان اولین ماه
سال قمری،یکی از بدعتهای خلیفه دوم عمر بوده است،توضیح اینکه:
در عصر جاهلی یعنی زمانی که هنوز پیامبر اکرم(ص) به پیامبری مبعوث نشده
بود، مردم آن زمان ماه محرم را به عنوان نخستین ماه سال قرار داده بودند و
سال جدید نزد آنان با شروع ماه محرم آغاز میگردید.(1) علت انتخاب ماه محرم
این بود که مردم پس از انجام اعمال حج به خانه و سرزمین خود باز میگشتند و
قریش نیز از میزبانی حاجیان فارغ و اموال تجارتی خود را نیز در این ایام
فروخته آماده تجارتی جدید میشدند.
با هجرت پیامبر (ص) از مکه به مدینه در سال سیزدهم بعثت که در ماه
ربیعالاول اتفاق افتاد، این حادثه تاریخی و این ماه مبدأ تاریخ مسلمانان
قرار گرفت. بنابراین از همان سالِ نخستینِ هجرت این واقعه مبدأ تقویم
مسلمانان گردید.(2) در ابتدا این تقویم به صورت ماه شماری بود به این معنا
که مثلا میگفتند: «فلان واقعه، چهل و نه ماه پس از هجرت بوقوع پیوست»
شیوه تاریخ گذاری بر اساس «شمارش ماهها» قبل از هجرت حضرت محمد(ص) سابقه
نداشته و پس از هجرت نیز دیری نپاییده و در سالهای پنجم و ششم هجری یا کمی
دیرتر به تدریج منسوخ شد و تا حدودی جای خود را به شیوه تاریخ نگاری بر
اساس: «سال شماری» داد اما بدلیل آنکه بسیار کم مورد استفاده قرار میگرفت
این شیوه نیز داشت به دست فراموشی سپرده میشد.
گسترش اسلام به مناطق امپراطوری ایران و روم، و بستن پیمانهای متعدد نظیر
صلح، خراج، جزیه و... نیاز به تاریخی دقیق را مورد توجه قرار داد. این
مسائل خلیفه دوم را بر آن داشت برای رسمیت بخشیدن به تاریخی منظم و دقیق
جلسهای مشورتی برگزار نماید. به نوشته «طبری» تاریخ نویس مشهور جهان
اسلام: «عمر, اصحاب پیامبر را گردهم آورد و گفت: مبدأ تاریخ را چه روزی
قرار دهیم؟
امیرمومنان علی بنابیطالب(ع) فرمود: مبدأ تاریخ مسلمانان را باید از
روزی قرار داد که پیامبر مهاجرت کرد و سرزمین شرک را ترک نمود».
پیشنهاد امام این بود که که ماه ربیعالاول به عنوان مبدا تقویم و روز اول
ربیعالاول یعنی همان روزی که حضرت محمد (ص) از مکه خارج شدند به عنوان
اولین روز تقویم رسمیت یابد. اما متاسفانه از آنجایی که عمر بن خطاب بنایش
بر مقابله و تقابل با امیرالمومنین علی علیه السلام بود اصل پیشنهاد که:
«تقویم مسلمانان هجری، یعنی بر اساس هجرت» باشد مورد قبول همگان واقع شد
اما عمر بن خطاب بر اساس «رسوم عهد جاهلیت» مبدأ تاریخ را محرم همان سالی
قرار میدهد که پیامبر در آن سال هجرت فرمودند كه از لحاظ زمانی دو ماه و
دوازده روز زودتر از رسیدن پيامبر به مدينه بود.(3)
نتیجه: مبدا تاریخ مسلمانان بنابر پیشنهاد امیرالمومنین علی علیه السلام
روز اول ربیع الاول قرار گرفت اما پیشنهاد حضرت که روز اول ربیع
الاول, روز اول سال قمری قرار گیرد با مخالفت عمر بن خطاب مواجه شد و وی
متاسفانه به رسم جاهلیت همان اول محرم را روز اول سال قرار داد.
پی نوشتها:
(1). جواد علی، المفصل فی تاریخ العرب قبل الاسلام، قم، منشورات شریف رضی، چاپ اول، ج 8، ص 460.
(2). تاریخ طبری, ج3، ص923.
(3). تاریخ طبری, ج3، ص926.