کد خبر: ۸۵۶۴
تاریخ انتشار: ۲۱ ارديبهشت ۱۳۹۲ - ۱۵:۳۶
خاطره ای از شهید عبدالکریم رضایی؛از زبان دوست صمیمی شهید آقای شهرام صابر:

شهید در برقراری ارتباط با دیگران بسیار قوی بود. با این فاکتور درقلوب مخاطبین جا باز می کرد و متعاقب آن می توانست اعتماد دیگران را نیز جلب کند. به دلیل یکی بودن گفتار و کردارش در معرفی انقلاب اسلامی و جذب نیروها حداکثر استفاده را می کرد. اهل نماز جمعه و جماعت و جلسات و اجتماعات بود. درانجام واجبات، حتی مستحبات کوتاهی نمی کرد. یا دارم به جهت احتیاط روزه می گرفت. در کارهایی که خطر ریسک آن بالا بود، اولین نفر بود که شرکت می کرد. در سال 1356 که زمزمه های انقلاب از بعضی از شهرها شروع شد، ایشان به جهت دوراندیشی ،ابراز داشت که قصد دارم اسلحه تهیه کنم.شاید فکر می کردکه پیروزی انقلاب اسلامی سال های متمادی طول بکشد و نیاز به اسلحه و مبارزه مسلحانه باشد.وی اسلحه تهیه کرد اما نیازی به استفاده نبود. اهل ورزش و مطالعه هم بود. وقتی در جمعی چه روستایی، چه شهری، چه علوم و چه تحصیل کرده حضور پیدا می کرد سعی می نمود از تازه ترین کتابی که مطالعه کرده مطالبی را انتقال دهد. حتی در تفسیر اشعار شاعران نیز تبحر داشت. یاد دارم آغاز جنگ تحمیلی بود که از طرف دولت وقت اعلام شد که منقضی های 1356 به عنوان نیروهای ذخیره ارتش باید به جبهه اعزام شوند در حالی که خیلی از انی افراد سعی می کردند به نوعی و به بهانه ای از این موضوع شانه خالی کنند. عبدالکریم با شنیدن این خبر بدون فوت وقت خود را معرفی کرده و سریعاً به جبهه آبادان اعزام شد که بعد از حدود 2 الی 3 هفته حضور به درجه ی رفیع شعادت نائل آمد.

نام:
ایمیل:
* نظر: