کد خبر: ۳۱۷۱۹
تاریخ انتشار: ۲۱ خرداد ۱۳۹۳ - ۲۰:۳۶
زنان، اولين كساني هستند كه افتخار آموزگاري بشر را به عهده گرفته‌اند و دامانشان كانون شكل‌گيري تمام فضيلت‌ها است؛ پس حق است كه در روايات و احاديث، بر رجعت به نام زنان مؤمن خاص اشاره شود و آن‌ها هم در دوران ظهور حضور داشته باشد.
به گزارش بسیج فرهنگیان فارس، يكي از اعتقادات مكتب شيعه، رجعت برخي مردگان به دنيا، پيش از قيامت است. عالمان شيعه، با عنايت به قرآن و رواياتِ معصومان(ع) اعتقاد به چنين پديده‌اي را يكي از ضروريات مذهب شيعه تلقي كرده‌اند. البته برخي به ضروري بودن آن به ديده ترديد نگريستهاند؛ اما انكار آن را جايز نمي‌دانند. بسياري از علما بر اثبات آن اجماع كرده‌اند، بزرگاني همچون طبرسي صاحب تفسير مجمع البيان، شيخ حر عاملي، امين الدين طبرسي، شيخ صدوق، علامه حسن بن سليمان بن خالد قمي، شيخ مفيد، سيد مرتضي، علامه مجلسي، ابوالحسن شريف و... . برخي نيز رجعت را از ضروريات مذهب بر شمرده اند؛ چنان كه علامه مجلسي و شيخ حر عاملي11 بر اين باورند.

*رجعت در لغت

رجعت از ماده «رجع» و اصل آن به معناي بازگشت پس از رفتن است. صاحب مجمع البيان «رجعه» و «الرجعه» را بازگشت به دنيا پس از مرگ بيان كرده و مصدر آن را «الرجوع» به معناي بازگشت به ابتدا ابراز كرده است و همچنين: الرجوع، العود.

همچنين در مجمع البحرين درباره معناي «الرجعه» مي‌گويد: الرجعه به فتح راء، يعني يك بازگشت پس از مرگ و بعد از ظهور مهدي(عج) و آن، از ضروريات مذهب است... .

*رجعت در اصطلاح

رجعت در اصطلاح، عبارت است از اين‌كه خداوند، هم زمان با زمان ظهور مهدي(عج) عده‌اي از بندگان صالح كه در ايمان و عمل، خالص بوده‌اند و نيز عده‌اي از كفار و منافقان كه در كفر و نفاق، سرآمد بوده‌اند را با همان ويژگي‌هاي روحي و جسمي خود به دنيا برمي‌گرداند، تا هر دو گروه، در حد امكان نتيجه دنيايي اعمالشان را دريافت كنند. آنچه در بازگشت دو گروه مؤمنان خالص و نيز كفار واقعي به آن اشاره شده، وصف صالح و منافق است، نه مرد و زن.

در معناي اصطلاحي رجعت سيد مرتضي مي‌فرمايد: بدان همانا آنچه كه شيعه دوازده امامي معتقد است، اين است كه خداوند، هنگام ظهور حضرت مهدي(عج) گروهي از شيعيان او و گروهي از دشمنان آن حضرت را كه پيش‌تر مرده‌اند، برمي‌گرداند تا به ثواب ياري آن حضرت برسند و نيز از دشمنان انتقام گرفته شود... .

طبق آنچه از احاديث برداشت مي‌شود، رجعت، عمومي نيست؛ بلكه مخصوص عده‌اي از مؤمنان خالص و كفار معاند است. همچنين سر سلسله‌ رجعت‌كنندگان، انبيا، امامان معصوم(ع) و دشمنان آنان هستند. امام صادق(ع) در اين زمينه مي‌فرمايد: رجعت، عمومي نيست؛ بلكه اختصاصي است و تنها مؤمنان يا مشركان محض، رجعت مي‌كنند.

*رجعت در امت‌هاي گذشته

بازگشت، ميان امت‌هاي گذشته، بسان رجعتِ اصطلاحي در عقايد شيعه نيست؛ ولي آيات متعددي بر وقوع رجعت در امت‌هاي گذشته دلالت مي‌كند. افراد زيادي از پيامبر و غيرپيامبر، مؤمن و غيرمومن (زن و مرد) در امت‌هاي پيشين زنده شده و به دنيا برگشته‌اند. يكي از نمونه‌هاي رجعت، بازگشت مقتول بني‌اسرائيل به دنيا مي‌باشد. قرآن، اين ماجرا را اين گونه نقل مي‌كند: و به خاطر آوريد هنگامي را كه فردي را به قتل رسانديد. سپس درباره قاتل او به نزاع پرداختيد ... خداوند، اين‌گونه مردگان را زنده مي‌كند ... .

خداوند، در اين آيه، در پايان داستان احياي مردگان ـ چه زن و مرد و مؤمن و كافر ـ را يك سنت و قانون هميشگي در نظام عالم معرفي كرده و آن را به عنوان قدرت خودش به رخ انسان‌ها مي‌كشد تا درباره آن بينديشند.

در اين آيه، جمله «كَذالِكَ يُحْيِ اللهُ الْمَوْتي» به قيامت و يا برزخ اختصاص ندارد؛ بلكه به صورت يك قانون عمومي و فراگير براي همه زمان‌ها، مكان‌ها و امت‌ها در شرايط مساوي براساس حكمت الهي جاري خواهد بود. در واقع، هرگاه حكمت الهي اقتضا كند، خداوند، با قدرت بي‌نهايت خويش، مردگان را زنده خواهد كرد. از اين آيه و داستان نتيجه مي‌گيريم احياي مردگان، يك سنت هميشگي و همه‌گير است؛ يعني ويژه افراد و نيروي خاصي نيست؛ بلكه به همه انسان‌ها اعم از زن و مرد مربوط است و نشانه‌اي از قدرت الهي است.

اين آيه، نشانگر فراگير بودن رجعت در هر زمان و مكان است، و در آن، امت‌هاي مؤمن خاص و كافر خاص در هر زمان و مكاني كه بودند ـ چه زن و چه مرد ـ با شرايط مساوي، براساس حكمت و قدرت بي‌نهايت الهي، زنده شده و به دنيا برمي‌گردند، تا مؤمنان (زن و مرد) از وعده الهي خرسند شوند و از كافران انتقام بگيرند. در اين مقاله، به اثبات رجعت از ديدگاه عقل و نقل، هدف رجعت و رجعت‌كنندگان زمان ظهور خواهيم پرداخت.

*اثبات رجعت

1. برهان عقلي

عقل هيچ مانعي براي زنده‌شدن مردگان تصور نمي‌كند و آن‌را كاملاً ممكن مي‌داند. روشن و واضح است كه زنده كردن و حيات دادن خداوند به اشياء بر دو قسم است گاه خداوند از هيچ و عدم موجود زنده‌اي خلق مي‌كند يعني بدون داشتن هيچ سابقه‌اي، مثل خلقت اوليه انسان و هر موجود ديگري و گاهي اجزاء و عناصر پراكنده يك موجود را جمع مي‌كند و حياتي دوباره مي‌دهد (يعني گاه خلقت جعل بسيط است و بدون سبق ماده سابقي و گاه به نحو جعل مركب) وقتيخلقت به صورت اول براي عقل ممكن شد خلقت و حيات دادن ضرورت دوم به مراتب آسان‌تر و قابل قبول‌تر خواهد بود.

عدم امكان اين مطلب يا به دليل نقص در در فاعليت فاعل است يا در قابليت قابل؛ يعني اين‌كه خداوند قدرت زنده كردن مردگان را ندارد يا بدن و روح، قابليت زنده‌شدن را ندارد؛ در حالي‌كه ما در طول شبانه‌روز، هم فاعليت فاعل را و هم قابليت قابل را در جهان مشاهده مي‌كنيم. پس هيچ عاقلي ـ چه رسد به مسلمان ـ در امكان رجعت شك و نزاعي ندارد؛ چون با اين‌كار، هم قدرت خداوند را منكر مي‌شود و هم سر از شرك و انكار قبر، عالم برزخ و معاد جسماني در مي‌آورد.

مرحوم سيد مرتضي در اين باره مي‌فرمايد: در آنچه شيعه از رجعت معتقد است، هيچ اختلافي بين مسلمانان، بلكه موحّدان نيست.

رجعت در اين دنيا با حيات مجدد در روز رستاخيز مشابهت دارد. رجعت و معاد، دو پديده همگون هستند؛ با اين تفاوت كه رجعت، با افق محدود و با قلمرو دنيايي، قبل از قيامت به وقوع مي‌پيوندد؛ ولي در رستاخيز، همه انسان‌ها، از ابتدا تا انتهاي خلقت، برانگيخته خواهند شد. بنابراين كساني كه امكان حيات مجدد را در روز رستاخيز پذيرفته‌اند، بايد رجعت را كه زندگي دوباره در اين جهان است، ممكن بدانند.

رجعت عالمي است با ويژگي‌هاي خاصي خود كه نه دقيقاً هم‌چون عالم دنيا است و نه همانند عالم آخرت، و در عين حال برزخ هم نيست. علامه طباطبايي در اين باره مي‌فرمايد: رجعت از مراتب روز قيامت مي‌باشد؛ اگر چه در كشف و ظهور، پائين‌تر از روز قيامت است. دليل پائين‌تر بودن از قيامت امكان في الجمله راه يافتن فساد و شر در آن است، بر خلاف قيامت كه هيچ فساد و شري در آن راه نخواهد يافت؛ به همين دليل، روز ظهور مهدي(عج) گاه به قيامت ملحق شده است، به دليل ظهور و غلبه كامل حق.

معاد، يعني برگشت روح انسان به بدن. حال اگر چنين بازگشتي در آن مقطع زماني (قيامت) ممكن باشد، طبعاً بازگشت آن به اين جهان، قبل از قيامت ممكن خواهد بود؛ چرا كه امر محال در هيچ زماني امكان وقوع ندارد.

فيلسوف بزرگ اسلامي، صدر المتألهين(ره)مي‌فرمايد: در باب اعتقادات، آنچه قابل پيروي است يا دليل و برهان است يا نقل صحيح و قطعي كه از اهل‌بيت(ع) رسيده باشد. روايات صحيح فراواني از امامان و سرورانمان درباره درستي عقيده به رجعت و وقوع آن هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) به ما رسيده است. عقل نيز اين موضوع را غيرممكن نمي‌داند چرا كه نمونه‌هاي فراواني به اذن خداوند به دست پيامبراني چون عيسي(ع) و شمعون(ع) و ديگر پيامبران انجام يافته است.

2. براهين نقلي

الف. قرآن

در قرآن كريم، آيات بسياري از رجعت سخن مي‌گويند كه به برخي از آن‌ها اشاره مي‌كنيم:

و هنگامي كه فرمان عذاب بر آن‌ها واقع شود، جنبنده‌اي از زمين براي آن‌ها خارج مي‌كنيم كه با آنان سخن مي‌گويد كه: «مردم، به آيات ما يقين ندارند» و روزي كه ما از هر امتي گروهي را از كساني كه آيات ما را تكذيب مي‌كنند محشور مي‌كنيم و آن‌ها نگه‌داشته مي‌شوند تا به يكديگر ملحق شوند.

با بيان چند نكته، دلالت آيه بر رجعت روشن مي‌شود:

1. حشر گروهي از هر امتي، غير از حشر در روز قيامت است. حشر در آيه فوق، همگاني نيست؛ در حالي‌كه حشر در روز قيامت شامل همه انسان‌ها مي‌گردد؛ چنان‌كه در آيه ديگري در وصف حشر و روز قيامت چنين آمده است: و همه را محشور كرده و احدي از آنان را فرو نخواهيم گذاشت.

2. در صدر آيه اول، خداوند مي‌فرمايد: «اِذَا وَقَعَ الْقَوْلَ عَلَيْهِمْ»، مورد اتفاق همه مفسران است كه وقوع قول (فرمان)، از علائم قيامت است و روشن است كه علامت يك چيز غير از خود آن چيز است.

3. آيات قبل از اين آيه، از نشانه‌هاي قبل از رستاخيز در پايان جهان سخن گفته‌اند و در آيات پس از آن نيز به همين موضوع اشاره مي‌شود.

بنابراين، بعيد به نظر مي‌رسد آيات قبل و بعد، از حوادث پيش از رستاخيز سخن گويند؛ امّا آيه وسط، درباره رستاخيز باشد. هماهنگي آيات، ايجاب مي‌كند كه همه درباره حوادث قبل از قيامت باشند.

4. شاهد ديگر براي دلالت آيه بر رجعت، «خروج دابه الارض» است كه يكي از نشانه‌هاي رستاخيز به شمار مي‌رود؛ يعني از نشانه‌هايي است كه قبل از رستاخيز رخ مي‌دهد. پيامبر اكرم(ص) درباره دابه الارض فرمود: هيچ‌كس به او دست نمي‌يابد و كسي نمي‌تواند از دست او فرار كند. بين دو چشم مؤمن علامت مي‌گذارد و مي‌نويسد: «مؤمن بين دو چشم كافر علامت مي‌گذارد و مي‌نويسد: «كافر»، عصاي موسي و انگشتر سليمان با او است.

آيه دوم: بي‌گمان ما رسولان خود و كساني كه ايمان آورده‌اند را در زندگي دنيا و روزي كه گواهان به پامي‌خيزند، ياري مي‌دهيم.

با بيان چند نكته روشن خواهد شد كه اين آيه، به رجعت اشاره دارد و رجعت هم مخصوص تمام انسان‌هاي مؤمن خاص و كفار خاص است.

الف)سياق آيه، بر فعلي دلالت دارد كه در آينده به طور حتم به وقوع خواهد پيوست.

ب) نصرت و پيروزي كه در اين آيه وعده داده شده، تاكنون تحقق نيافته است و خداوند، هرگز خلف وعده نمي‌كند؛ پس ناگزير بايد در آينده تحقق يابد.

ج) همه پيامبران (به جز حضرت عيسي(ع) و حضرت خضر(ع)) و مؤمنان، هنگام نزول قرآن در قيد حيات نبوده و در اين دنيا ياري نشده‌اند؛ پس به مقتضاي اين آيه، بايد زنده شود، تا در همين دنيا ياري شوند.

د) لفظ نصرت، در مواردي به كار مي‌رود كه دو گروه، مشغول مخاصمه و جنگ باشند و شخصي يا گروهي، به يكي از طرف‌هاي درگير كمك كند، تا برطرف مقابل، چيره شود. طبيعي است چنين معنايي با ياري كردن انبيا و مؤمنان در آخرت سازگاري ندارد؛ بلكه مصداق آيه با رجعت، و نصرت انبيا و اوليا تحقق مي‌يابد.

شيخ مفيد در تفسير اين آيه مي‌فرمايد: شيعيان عقيده دارند خداي تبارك و تعالي وعده نصرت خود را درباره دوستانش، پيش از آخرت تحقق خواهد بخشيد و آن، هنگامي است كه قائم(عج) قيام كند. در پايان دنيا، مؤمنان رجعت مي‌كنند و وعده الهي تحقق مي‌يابد.

اين رجعت مؤمنان و اين وعده الهي براي زن و مرد است؛ چون در غالب از آيات و روايات، به گروه خاصي با علامت خاصي اشاره نشده است؛ بلكه بيشتر به مؤمنان و منافقان اشاره شده و اين دو كلمه، هم شامل زن مي‌شود و هم شامل مرد.

ب: روايات

در اين فراز مي‌توانيم رجعت را از سه منظر احاديث، زيارات و ادعيه پي‌گيري كنيم:

1. احاديث

اخبار و رواياتي كه درباره رجعت از معصومان(ع) نقل شده، به قدري زياد است كه در طول تاريخ، بسياري از بزرگان و علماي شيعه درباره آن، ادعاي تواتر كرده‌‌اند (معنوي و اجمالي) از جمله شيخ طوسي در مورد برخي از احاديث رجعت ادعاي تواتر لفظي هم نموده است. علامه مجلسي در اين رابطه مي‌فرمايد: «اگر روايت رجعت متواتر نباشد پس در دنيا روايت متواتر وجود ندارد». علامه طباطبايي مي‌فرمايد: روايات ائمه اهل بيت(ع) نسبت به اصل رجعت متواتر است و تواتر با مناقشه در تك تك حديث باطل نمي‌شود.

به همين دليل، اكنون فقط به ذكر برخي از اين احاديث مي‌پردازيم:

از امام صادق(ع) نقل شده است: هر كس به هفت چيز اعتقاد داشته باشد، مؤمن -شيعه- است و در ميان آن هفت چيز، ايمان به رجعت را ذكر فرمود.

مأمون به حضرت امام رضا(ع) عرض كرد: اي اباالحسن! نظرت درباره رجعت چيست؟ آن حضرت(ع) فرمود: آن، حق است و در امت‌هاي گذشته نيز بوده و قرآن آن را بيان كرده است. رسول‌خدا(ص) فرمود: آنچه در امت‌هاي گذشته واقع شده در اين امت نيز بدون كم و كاست واقع خواهد شد. «حَذْوَ النََعّل بالنَّعّل وَ الْقَذَّهِ بِالْقَذَّهِ» يعني برابري و يكساني كه گام به گام و مو به مو، تحقق پيدا مي‌كند.

طبق آنچه امام رضا(ع) فرمود، به دست مي‌آيد كه در امت‌هاي گذشته رجعت بوده است و در اين رخداد مهم هم زن و هم مرد حضور داشته‌اند و در زمان ظهور نيز با رجعت زنان و مردان، اين واقعه ادامه پيدا مي‌كند و اين امري است كه درباره همه انسان‌هاي مؤمن خاص و كفار خاص اجرا مي‌شود.

2. زيارات

در زيارتي كه خطاب به حضرت امام مهدي(عج) خوانده مي‌شود آمده است: اگر دوران درخشان و پرچم‌هاي برافراشته و حكومت قدرتمند تو را درك كردم، بنده‌اي از بندگان تو خواهم بود ... و اگر پيش از ظهورت مرگ فرا رسيد، با توسل به تو از خداي سبحان مي‌خواهم كه بر محمد و آل محمد(ص) درود فرستد و براي من، بازگشتي در دوران ظهورت و رجعتي در زمان حكومت تو قرار دهد، تا با فرمان‌برداري تو، مراد خويش را دريابم و دلم را با انتقام از دشمنانت شفا بخشم.

همچنين در زيارت امام حسين(ع) در روز عرفه مي‌خوانيم: اي سرورم! اي اباعبدالله! خدا و فرشتگان و پيغمبرانش را شاهد ميگيرم كه من، به شما ايمان، و به بازگشتتان يقين دارم... . پس همه ما (اعم از زن و مرد) با تأسي از امامان و اولياي خدا، مي‌توانيم دعا كنيم كه تا زمان ظهورش زنده باشيم، تا از ياران خاص او باشيم و اگر هم زنده نمانديم، از خدا بخواهيم با رجعت در زمان دولت يار، او را يار و ياور باشيم و از دشمنانش انتقام بگيريم .

3. ادعيه

الف. در دعاي عهد آمده است: پروردگارا ! اگر مرگي كه بر تمام بندگانت، قضاي حتمي قرار دادي ميان من و او ]= حضرت امام مهدي(عج) ‌[ جدائي انداخت، مرا هنگام ظهور مهدي(عج) از قبر برانگيز؛ در حالي كه كفنم را ازار خود كرده و شمشيرم را از نيام بركشيده و نيزه‌ام را برهنه ساخته‌ام و دعوت دعوت‌كننده را لبيك مي‌گويم.

از امام صادق روايت شده: هر كس چهل صبح اين دعا را بخواند، از ياوران قائم ما باشد و اگر پيش از ظهور آن حضرت بميرد، خداوند او را از قبر بيرون آورد... .

ب. در دعايي كه بعد از زيارت حضرت حجت(عج) در سرداب نقل شده اين گونه آمده است: خدايا! اگرقبل از ظهور حضرتش مرا از دنيا بردي، مرا از كساني قرار ده كه در رجعت بر مي‌گردند.

*هدف رجعت

يكي از سؤالاتي كه در بحث رجعت مطرح مي‌شود، اين است كه چرا بايد عده‌اي از انسان‌ها ـ اعم از خوب و بد ـ قبل از قيامت و در دوران ظهور حضرت امام مهدي(عج) به دنيا برگردند؟ رجعت چه اهميتي دارد كه معصومان(ع) تا اين مقدار در روايات، ادعيه، و زيارات بر آن تأكيد كرده‌اند، تا حدّي كه بعضي از علما و بزرگان دين، رجعت را از ضروريات مذهب شيعه برشمرده‌اند؟

رجعت به دنيا، تنها به اذن و اراده الهي قابل تحقق است و چون همه افعال خداي حكيم، از روي حكمت است، رجعت نيز داراي حكمت خواهد بود. اين‌جا به مواردي از اهداف رجعت اشاره مي‌كنيم:

1- انتقام گرفتن از ستمگران

در رجعت، گروهي از منافقان و ستمگران تاريخ كه در حق انسان‌ها، از هيچ ظلم و ستمي دريغ نكردند و غصب كنندگان خلافتِ اهل‌بيت پيامبر(ص) به دنيا برمي‌گردند، تا قبل از قيامت به بخشي از مجازات‌هاي خود برسند.

امام صادق(ع) فرمود: هنگامي كه كار حسين(ع) خاتمه يافت، ملائكه به درگاه خداوند تضرع كردند. پس خداوند سايه حضرت قائم(عج) را برپا داشت و فرمود: «به وسيله اين، از آنان كه به او ستم كردند، قاتلان امام حسين(ع)‌ انتقام مي‌گيرم». امام زمان(عج) در صورتي مي‌تواند از قاتلان امام حسين(ع) انتقام بگيرد كه آن‌ها زنده باشند و اين، با رجعت تحقق مي‌يابد.

2. نصرت دين

يكي از اهدافي كه در رجعت مؤمنان بر آن استوار است، نصرت و ياري رساندن به دين الهي در عصر طلايي ظهور امام زمان(عج) است. بزرگي و عظمت قيام جهاني حضرت امام مهدي(عج) مي‌‌طلبد كه ياران آن حضرت، از حيث تعداد و نيرو، متناسب با آن نهضت باشند. اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنيا، مي‌تواند نقش برجسته‌اي در نشاط ديني و اميد حضور در حكومت جهاني حضرت امام مهدي(عج) داشته باشد. رجعت، براي همه افراد ـ چه زن و چه مرد كه لايق ياري‌رساندن بوده و قبلاً از دنيا رفته‌اند ـ زمينه اين مهم را فراهم مي‌سازد.

در برخي دعاها از خداي بزرگ مي‌خواهيم ـ اگر زنده نبوديم ـ ما را در دوران ظهور امام زمان(عج) زنده گرداند تا او را ياري دهيم؛ همان طور كه در دعاي روز بيست و پنجم ماه ذيقعده مي‌خوانيم: خداوندا ! فرج اوليايت را نزديك كن و آنچه به ستم از آنان گرفته‌اند، به ايشان برگردان و قائمشان(ع) به حق ظاهر كن ... خداوندا! بر آن بزرگوار و پدرانش درود فرست و ما را از يارانش قرار ده و در رجعتش محشورمان كن تا از ياري‌كنندگان او باشيم. اين دعاها و خواستن‌ها مخصوص همه انسان‌ها است، چه زن و چه مرد، تا در آن زمان، از رجعت‌كنندگان و در صف ياران مهدي(عج) باشند.

3. لذت بردن مؤمنان از حاكميت اسلام

بسياري از مؤمنان، در طول تاريخ، آرزوي حاكميت دين در سراسر جهان را داشتند و در اين راه مبارزه كردند؛ اما دشمنان دين، با ظلم و جور خود نگذاشتند دين در تمام ابعاد، حاكميت يابد. در دوران رجعت، مؤمنان برمي‌گردند تا عزّت دين و خفت و خواري ظالمان را ببينند.

امام باقر(ع) فرمود: اما مؤمنان، به سوي روشنايي‌هاي چشمانشان برمي‌گردند -تا چشمشان با ديدن حكومت عدل امام زمان(عج) روشن شود- و اما ستمگران، برمي‌گردند تا دچار عذاب الهي شوند؛ چنان‌كه خداوند مي‌فرمايد: «و عذاب نزديك‌تر را پيش از عذاب بزرگ‌تر به آن‌ها مي‌چشانيم».

4. تأثر كافران از استقرار حكومت مهدي(عج)

يكي از اهدافي كه در روايات بسيار تكرار شده و حتي در تعاريف رجعت هم انعكاس يافته است، عزت مؤمنان و خواري و ذلت منافقان است. امام باقر(ع) مي‌فرمايد: هيچ شخص نيك و بدي از اين امت نيست، مگر اين‌كه رجعت مي‌كنند؛ مؤمنان برمي‌گردند تا اين‌كه عزيز شده، چشمانشان روشن شود و فجّار برمي‌گردند تا خداوند ذليلشان كند. آيا نشنيده‌اي گفتار خداوند را كه مي‌فرمايد: همانا عذاب نزديكتر (كوچكتر) را كه غير از عذاب بزرگتر است به آن‌ها مي‌چشانيم. عذاب نزديك‌تر، به عذاب رجعت منطبق شده است.

حضرت علي(ع) در تفسير آيه مبارك «رُبَّما يَوَدُّ الَّذينَ كَفَرُوا لَوْ كانُوا مُسْلِمينَ» مي‌فرمايد: زماني كه من با شيعيانم با پيروانشان برمي‌گرديم، بني‌اميه را با خواري و ذلت به قتل مي‌رسانم. در اين هنگام، كفار مي‌گويند: «اي كاش مسلمان بوديم!».

5. تكامل مؤمنان

يكي از اهداف رجعت، رسيدن به تكامل نهايي است؛ چون رجعت، عمومي نيست و ويژه مؤمنان و طاغيان ستمگر محض است، بازگشت آنان به زندگي دنيوي، به منظور تكميل حلقه كمال گروه اول و چشيدن كيفر دنيوي گروه دوم است. به تعبير ديگر، مؤمنان خالص، در مسير تكامل معنوي با موانع دشمنان روبه‌رو بودند و از تكامل باز ماندند. حكمت الهي اقتضا مي‌كند كه آن‌ها سير تكاملي خود را از طريق بازگشت به اين جهان به پايان برسانند و در گسترش حكومت حق شركت كنند كه شركت در چنين حكومتي از افتخارات بزرگ است. پس دانستيم كه در رسيدن به تكامل نهايي كه همان رجعت است، مردان و زنان مي‌توانند با بازگشت مجدد به دنيا مسير اصلي و پاياني كمال خود را طي كنند.

*رجعت كنندگان

رواياتي كه رجعت‌كنندگان را معرفي مي‌كند به دو دسته تقسيم شده‌اند:

1. بعضي روايات به طور عموم دلالت مي‌كند كه تمام مؤمنان خالص (زن و مرد) و كفار معاند (زن و مرد) كه در طول تاريخ در روي زمين زندگي كرده‌اند، برمي‌گردند. امام صادق(ع) مي‌فرمايد: همانا رجعت عمومي نيست؛ بلكه خصوصي است، برنمي‌گردند مگر مؤمنان محض و كفار محض.

2.بعضي از روايات، رجعت‌كنندگان را با اسم و مشخصات معرفي مي‌كند:

الف) مردان

مي‌توان مردان مورد اشاره در روايات را به سه دسته كلي تقسيم كرد:

1. پيامبران گذشته

امام صادق(ع) در تفسير آيه 81 آل عمران مي‌فرمايد: خداوند هيچ پيامبري را از آدم تا ساير انبيا مبعوث نكرد، جز آن‌كه به دنيا بازگشته و رسول‌خدا(ص) و اميرالمؤمنين(ع) را ياري خواهند كرد.

2. پيامبر اكرم(ص) و امامان(ع)

ابوخالد كابلي از امام سجاد(ع) نقل مي‌كند كه آن حضرت در تفسير آيه 85 سوره قصص چنين فرمود: پيامبر(ص) و اميرالمؤمنين(ع) و امامان(ع) به سوي شما باز مي‌گردند.

3. مؤمنان

از امام صادق(ع) روايتي نقل شده است كه به شيعيان راستين خود چنين فرمود: ... تا اين‌كه قائم ما اهل‌بيت قيام مي‌كند. در آن هنگام، خداوند، آنان را مبعوث خواهد كرد و آنها، گروه گروه لبيك گويان به حضرتش ملحق مي‌شوند... .

ب: زنان

گروهي از ياوران حضرت بقيه‌الله(عج) زناني هستند كه خدا به بركت ظهور امام زمان(عج) آن‌ها را زنده خواهد كرد و بار ديگر به دنيا رجعت خواهند نمود. در روايات، به دو گونه به اين افراد اشاره شده است:

1.عام

در روايات، رجعت ويژه زن يا مرد نيست و فقط به مؤمن محض و كافر محض اشاره شده است؛ يعني هم زن مؤمن و هم زن كافر در زمان ظهور مهدي(عج) رجعت مي‌كنند، تا زنان مؤمن، طعم شيرين و لذّت انجام وعده الهي را بچشند و در ركاب حضرت امام مهدي(عج) و امامان معصوم(ع) به خدمت بپردازند و زنان كافر هم كيفر دنيايي گناه و عملكرد خود را ببينند و به عذاب الهي برسند.

2. خاص

گروهي از زنان هستند كه علاوه بر اخبار عمومي، در برخي اخبار، به نام آنان هم اشاره شده است. اين روايات معتبر درباره زنان، بسيار اندك است.

*زنان مؤمن

در منابع معتبر اسلام، نام 13 زن ياد مي‌شود كه به هنگام ظهور قائم آل محمد(ص) زنده خواهند شد و در لشكر امام زمان(عج) به مداواي مجروحان جنگي و سرپرستي بيماران خواهند پرداخت.

مفضل بن عمر از امام صادق(ع) نقل مي‌كند كه فرمود: «همراه قائم(عج) سيزده زن خواهند بود». گفتم: «آن‌ها را براي چه كاري مي‌خواهد؟» فرمود: «براي مداواي مجروحان و رسيدگي به مريض‌ها؛ همان‌گونه كه وقتي همراه پيامبر(ص) بودند چنين مي‌كردند». عرض كردم: «نام آن‌ها را بفرماييد» فرمود: «قنواء دختر رشيد هجري، ام ايمن، حبابه والبيّه، سميه مادر عمار بن ياسر، زبيده، ام خالد احمسيه، ام سعيد حنفيّه، صبانه ماشطه و ام خالد جهنيّه.

در اين روايات، امام صادق(ع) از آن سيزده زن فقط نام نه نفر را ياد مي‌كند. در كتاب خصايص فاطمي به نسيبه دختر كعب مازنيه نيز اشاره شده است.

در كتاب منتخب البصائر از دو زن به نام «تيره» و «أحبشيه» نام مي‌برد. اين افراد، هر كدام در بُعدي و بيشتر در بُعدِ جهاد با دشمنان خدا، از خود شايستگي‌هايي نشان داده‌اند. برخي از آنان ـ همچون «صيانه» ـ مادر چند شهيد بوده و خود نيز با وضعي جانسوز به شهادت رسيد. برخي ديگر چون سميّه، در راه دفاع از عقيده اسلامي خود، سخت‌ترين شكنجه‌ها را تحمل نموده و تا پاي جان از عقيده خود دفاع كرده‌اند.

ام‌خالد نيز نعمت تندرستي پيكر را براي حفظ اسلام استفاده كرد و جانباز شد. برخي ديگر، همانند زبيده كساني بودند كه زرق و برق دنيا، هرگز آنان را از اسلام باز نداشت و از آن امكانات در راه عقيده خود استفاده كرده و در مراسم حج كه يكي از اركان دين است به كار بردند. بعضي، افتخار دايگي رهبر امت را داشتند و خود نيز از معنويات زيادي برخوردار بودند و بعضي ديگر، از خانواده شهيداني بودند كه خود، پيكر نيمه‌جان فرزندانشان را حمل كردند. آنان، كساني هستند كه با انجام رشادت‌ها ثابت كردند كه مي‌توانند گوشه‌اي از بار سنگين حكومت جهاني اسلام را بردوش گيرند.

همه اين دلائل، ما را به راز تصريح امام صادق(ع) به نام اين نه نفر آگاه مي‌كند. حال، براي درك بهتر شرح حال مختصري از زندگي چند تن را بررسي كنيم.

1. صيانه

در كتاب خصائص فاطميه آمده است: در دولت مهدي(عج) سيزده تن، براي معالجه زخميان زنده گشته و به دنيا بازمي‌گردند. يكي از آنان «صيانه» است كه همسر «حزقيل» و آرايشگر دختر فرعون بوده است. شوهرش «حزقيل» پسرعموي فرعون و گنجينه‌دار او بوده و به گفته او، حزقيل، مؤمن خاندان فرعون است كه به پيامبر زمانش، موسي(ع) ايمان آورد.

پيامبر(ص) فرمود: شب معراج، در مسير بين مكه معظمه و مسجد الاقصي، ناگهان بوي خوشي به مشامم رسيد كه هرگز مانند آن را نبوييده‌ بودم. از جبرئيل پرسيدم: «اين بوي خوش چيست؟»، گفت: اي رسول‌خدا(ص)! همسر حزقيل به حضرت موسي بن عمران(ع) ايمان آورده بود و ايمان خود را پنهان مي‌كرد.

2.سميه، مادر عمار ياسر

او هفتمين نفر بود كه به اسلام گرويد و بدترين شكنجه‌ها را تحمل كرد. او و شوهرش، ياسر در دام ابوجهل گرفتار شده بودند و او، به آن‌ها دستور داد كه به پيامبر خدا دشنام دهند؛ اما آن‌ها چنين كاري نكردند. ابوجهل زره آهني به سميه و ياسر پوشاند و آن‌ها را مقابل آفتاب سوزان نگه‌داشت. پيامبر(ص) كه گاهي از كنارشان عبور مي‌كرد، آن‌ها را به صبر و مقاومت سفارش مي‌كرد و مي‌فرمود: «اي خاندان ياسر صبر پيشه كنيد كه وعده‌گاه شما بهشت است». سرانجام ابوجهل با ضربتي آن‌ها را به شهادت رساند. خداوند، اين زن را به سبب صبر و مجاهدتي كه در راه اسلام متحمل شد، در زمان ظهور مهدي(عج) زنده خواهد كرد، تا پاداش وعده الهي را ببيند و در لشكر ولي خدا، به ياوران آن حضرت خدمت كند.

3. ام ايمن

نام او «بركه» است. وي كنيز پيامبر(ص) بود. آن حضرت، به او مادر خطاب مي‌كرد و مي‌فرمود: «او باقي‌مانده خاندان من است». او از شيفتگان امامت بود كه در ماجراي فدك، حضرت زهرا(س) او را به عنوان شاهد معرفي كرد و پنج يا شش ماه پس از پيامبر(ص) در زمان خلافت ابوبكر از دنيا رفت.

ام ايمن، دختر «ثعلبه بن عمرو بن حصن بن مالك» است. او خدمتگزار «آمنه»، مادر پيامبر (ص) بود كه به ارث، به پيامبر(ص) منتقل شد. آن گاه كه رسول خدا (ص) مادر خود را از دست داده بود، ام ايمن، پرستاري وي را برعهده گرفت و به اصطلاح، خدمتگزار رسول خدا(ص) محسوب مي‌شد. رسول خدا(ص) بارها مي‌گفت: «ام ايمن، پس از مادرم «آمنه»، مادر من است» و او را عضو خانواده و يادگار اهل بيت خويش مي‌خواند. ام ايمن را بايد يكي از بانوان نمونه و ممتاز تاريخ اسلام دانست؛ چون كوشش‌هاي او در طول زندگي پر بركتش در راستاي وابستگي به پيغمبر (ص) و خاندان او، افتخارآميز و سراسر پر عظمت بود كه اين‌جا مجال شرح آن نيست.

4. زبيده

وي، همسر هارون الرشيد و از شيعيان بود. هنگامي كه هارون از عقيده او آگاه شد، سوگند ياد كرد او را طلاق دهد. او به انجام كارهاي نيك معروف بود. زماني كه يك مشك آب در شهر، يك دينار طلا ارزش داشت، او همه حُجاج و شايد مردم مكه را سيراب كرد. او دستور داد با كندن كوه‌ها و احداث تونل‌ها، آب را از فاصله ده ميلي خارج حرم مكه، به حرم آوردند. زبيده، صد كنيز داشت كه همگي حافظ قرآن بودند و هر كدام موظف بود كه يك دهم قرآن را بخواند؛ به گونه‌اي كه از منزل او، صداي قرائت قرآن همانند زمزمه زنبورهاي عسل، بلند بود.

5. ام‌خالد عبدي

ام‌خالد عبدي را دانشمندان و رجال نويساني چون كشّي و مامقاني، بانويي معرفي كردهاند كه استاندار عراق، يوسف بن عمرو به سبب عقيده شيعي و پيروي از زيد بن علي بن الحسين(ع) در كوفه دست او را قطع كرد. وي، بانويي عارف و مجاهد بود كه در راه عقيده و عبادت خويش، استواري و پايبندي قاطعي داشت و در بيان معارف دين و ابراز عشق و ارادت به خاندان پيامبر (ص) برابر مخالفان، هيچ كوتاهي و مسامحه‌اي روا نمي‌داشت.

6. حبابه والبيه

شيخ طوسي، شيخ كليني، فيض كاشاني، محدث بحراني، طبرسي، راوندي و علامه مجلسي، او را محدث و راوي حديث از امام علي(ع) و ساير امامان تا امام رضا(ع) و خلاصه راوي حديث از هشت تن از امامان معصوم دانسته‌اند. نكته‌اي كه درباره اين بانوي محدث قابل توجه است و او را در رديف يكي از زنان فوق‌العاده و استثنايي قرار داده، اين است كه حبابه، راوي حديث از امام علي(ع) بوده و در روزگار امام زين العابدين(ع)، 113 سال از عمر او مي‌گذشت. در سال 183 قمري كه امام موسي بن جعفر(ع) شهيد شده و امام رضا(ع) عهده‌دار امامت شد، وي به حضور امام هشتم رسيد؛ در حالي كه عمر او در اين روزگار، حداقل 235 بود. وقتي از دنيا رفت، امام رضا(ع) او را با پيراهن خود كفن كرده و به خاك سپرد. سن او هنگام مرگ، بيش از 240 سال بود. او، دوبار به جواني بازگشت كه يك بار به معجزه امام سجاد (ع) و بار دوم به معجزه امام هشتم(ع) بود.

7. قنواء، دختر رشيد هجري

قنواء دختر رشيد هجري را دانشمندان رجالي و اهل فقه و حديث، مانند شيخ طوسي، علامه برقي و مامقاني از بانوان ياور امام صادق(ع) و راوي حديث از آن بزرگوار معرفي كردهاند. ميزان صلابت و پايداري در عقيده و پايبندي او به اسلام و تشيع و علاقه به اميرالمومنين (ع) از جرياني كه درباره شيوه اسارت و شهادت پدر بزرگوارش، توسط ابن زياد نقل مي‌كند، آشكار مي‌شود. به هر حال، قنواء زن راوي حديث از امام صادق(ع) و امام علي(ع) دختر پدري است كه در دين، صادق و در ولايت، راستين است. چنين زني، توسط چنين پدري پرورش يافته و شيفته و رهرو امام زمان است و با چنين اعتقادي مي‌تواند در هنگام ظهور امام زمان(عج) از سيزده زني باشد كه براي معالجه مجروحان و ياري امام(ع) به دنيا بازگشت مي كند.

8. نسيبه، دختر كعب

نسيبه، دختر كعب كه همسر او «زيد بن عاصم» بود و پسرهاي او «حبيب» و «عبدالله» بودند، از بانوان مجاهد و صحابي فداكار رسول خدا(ص) و راوي حديث از آن بزرگوار بوده است. ابن اثير جزري، ابن عبدالبر اندلسي و ابن حجر عسقلاني درباره سابقه درخشان او نوشته‌اند:‌ در بيعت عقبه كه 62 مرد از قبيله خزرج شركت داشتند و با رسول خدا بيعت كردند، دو زن يعني نسيبه و خواهر وي هم حضور داشتند و بدون اينكه به هنگام بيعت، دست رسول خدا به دست آن‌ها بخورد، با آن حضرت بيعت كردند و به اطاعت پيامبر(ص) اقرار و تعهد كردند.

نسيبه كه با كنيه «ام عماره» هم معروف شده، در بيعت رضوان، در جنگ احد و در جنگ عامه كه بعد از وفات رسول خدا(ص) با مسيلمه كذاب واقع شد، حضور يافته است. در جنگ «يمامه» نيز بدن او دوازده زخم برداشت و حتي يك دست وي هم قطع شد. خلاصه كلام اينكه ايمان و اخلاص و فداكاري نسيبه در جنگ احد، به جايي رسيد كه رسول خدا(ص) فرمود: «وفاداري و مقاومت نسيبه، بهتر و بالاتر از بسياري از مردها است». بر چنين زني شايسته و گوارا است كه در زمان دولت مهدي(عج) به دنيا برگردد و همچون مؤمنان خاص، طعم شيرين حكومت ولايتي آن حضرت را بچشد. اين، اجر كساني است كه خداوند به آن‌ها وعده داده است. پيامبر(ص) هم درباره او فرموده است: «‌نسيبه از بانواني است كه در روزگار ظهور امام زمان(عج) حضور مي‌يابد و به مداواي مجروحان جنگي در ركاب آن حضرت ميپردازد...».
طبق آنچه درباره اعتقاد به رجعت و بازگشت به دنيا قبل از شروع قيامت گفته شد و همچنين طبق معناي رجعت در لغت و اصطلاح، خداوند، هم زمان با ظهور مهدي(عج) عده‌اي از بندگان صالح خود را كه در ايمان و عمل و تقوا، اسوه مؤمنان بوده‌اند و همچنين عده‌اي از كفار كه در كفر و نفاق، سرسلسله كفار و منافقان بوده‌اند را با همان ويژگي‌ روحي و جسمي خود به دنيا برمي‌گرداند، تا هر دو گروه نتيجه دنيايي اعمالشان را دريافت كنند. طبق آنچه گفته شد، برداشت مي‌شود كه در اخبار اين بازگشت، به عنوان مؤمنان و كفار اشاره شده است؛ يعني مردان و زنان مؤمن و مردان و زنان غيرمؤمن رجعت مي‌كنند.

امر رجعت در پيشينيان هم صورت گرفته و امري است كه به زمان و گروه خاصي اختصاص ندارد؛ بلكه به همه زمان‌ها و همه مردم مربوط است (مؤمنان خاص و كفار خاص) . همچنين عقل، هيچ مانعي براي زنده‌شدن مردگان پس از مرگ تصور نمي‌كند بلكه وقوع آن را درك مي‌كند. پس بايد رجعت را كه درباره اين جهان است، بپذيرد؛ چون امكان حيات مجدّد را در روز رستاخيز پذيرفته است. زن، از آغاز آفرينش تا كنون، دوران‌هاي تلخ و شيريني را سپري كرده است؛ گاه همراه با حركت انبياي الهي، گام به گام همراه آنان بوده و دوشادوش مردان صالح، از پيامبر زمان خود حمايت كرده است؛ همانند ماشطه كه حاضر مي‌شود خود و فرزندانش در آتش بسوزند؛ امّا لحظه‌اي از ايمان به خدا دست بر ندارد.

زنان، اولين كساني هستند كه افتخار آموزگاري بشر را به عهده گرفته‌اند و دامانشان كانون شكل‌گيري تمام فضيلت‌ها است؛ پس حق است كه در روايات و احاديث، بر رجعت به نام زنان مؤمن خاص اشاره شود و او هم در اين امر بزرگ آخرالزمان حضور داشته باشد.

يكي از مواردي كه از اين بحث نتيجه مي‌شود، اين است كه كساني كه براي انتقام و تنبيه به دنيا برمي‌گردند، هرگز به ميل و اراده خود برنمي‌گردند؛ بلكه ناگزير تن به رجعت مي‌دهند كه رجعت براي آن‌ها بسيار ذلّت بار و سخت است.

ولي درباره مؤمن به نظر مي‌رسد رجعت اختياري خواهد بود. امام صادق(ع) فرمود: هنگامي كه حضرت مهدي(عج) قيام كند، مأموران الهي، در قبر با اشخاصي مؤمن تماس مي‌گيرند و به آن‌ها مي‌گويند: «اي بنده خدا! مولايت ظهور كرده است. اگر مي‌خواهي به او بپيوندي، آزاد هستي، و اگر بخواهي در نعمت‌هاي الهي متنعم بماني، باز هم آزاد هستي».

پس اگر مي‌خواهيم در زمره ياران امام زمان(عج) باشيم، اگر مي‌خواهيم به اراده و لطف پرورگار، گل روي مهدي فاطمه(س) را در دنيا ببينيم و بتوانيم فرد مفيدي در حكومت او باشيم، از همين لحظه با مهدي(عج) پيمان ببنديم و خود را با برنامه‌ها و خواسته‌هايش كه جز راه جدّش پيامبر(ص) و اميرمؤمنان(ع) نيست، تطبيق دهيم.
نام:
ایمیل:
* نظر: