قصه به سر نمیرسد و طِی نمیشود
هِی خواستم که دل بکنم، هِی نمیشود
پرسیدهای که کی دل من تنگ میشود
خندیدهام، عزیز! بگو کی نمیشود؟
آقا بعد از شعر گفتند: «آفرین… شماها آیندهی خوبی دارید، به شرطی که کار کنید. فکر نکنید اینجا منزل آخر است، اینجا تازه اول راه است.»