جایی که جغرافیا دردسرساز می شود!
«ما مجبور شدیم بهخاطر کار همسرم خانهمان را عوض کنیم. قبلا منطقه پنج بودیم، الان آمدهایم منطقه ۱۴. مجبور شدم برای ثبتنام دخترم به اداره آموزش و پرورش بروم برای اینکه مدرسههای در محدوده محل زندگیمان را بشناسم. وسط اثاثکشی، این کار دیگر خیلی ضدحال بود.» اینها صحبتهای مادر مریم است. دختری که مجبور شده بعد از کلاس اول، به خاطر جابهجایی منزل، فاتحه دوستیهایش در کلاس اول را بخواند و به مدرسه جدید برود. اما مشکل دخترک در دنیای خودش به اندازه مشکل پدرومادرش برای پیدا کردن یک مدرسه مناسب، بزرگ است. «در این منطقه چند مدرسه خیلی خوب هست که چون در محدوده زندگی ما نیستند، نمیتوانم دخترم را در آنها ثبتنام کنم. اگر بودجهاش را داشتم حتما او را به غیرانتفاعی میفرستادم ولی الان مجبورم در این مدرسه ثبتنام کنم. ضمن اینکه مدام حرف از کمکهای مردمی است.» جغرافیایی که برای خیلی از بچه مدرسهایها یک درس شیرین است، در زمان ثبتنام مدرسه، به دردسری عظیم تبدیل میشود!
کمک های مردمی یا شهریه مدرسه؟!
«ما هرسال نزدیک به ۱۰۰ هزار تومان با عنوان کمکهای مردمی به مدرسه میدهیم. گرچه در نامهها میگویند کمکها اختیاری است اما آنقدر این نامهها را به همراه بچه به خانه میفرستند که والدین از رو میروند و مجبورند پول بدهند. مدام میگویند مدرسه بودجه کافی ندارد. ما هم دلمان میسوزد. پس وزارت آموزش و پرورش به آن بزرگی، چه میکند؟ کمی به مدارس پول بدهد! مگر طبق قانون، آموزش و پرورش اصلا رایگان نیست؟» اینها چیزی بیشتر از صحبت است. گلایههای مادر نازنین شنیدن دارد. کسی که هم مدرسه و هم خانواده را ذیحق میداند. «خواهرم فرهنگی است و خودش در دفتر مدرسه کار میکند. میدانم بودجهای که آموزش و پرورش به مدارس میدهد اصلا کفاف یک سال تحصیلی را نمیدهد. آنها هم مجبورند برای گذران امور مدرسه دست به دامن خانوادهها شوند.» به گفته وزیر آموزش و پرورش سرانهای که برای هر دانشآموز در وزارتخانه در نظر گرفته شده، در حدود یک میلیون و ۶۰۰ هزار تومان است.
برای مدرسهای با ۱۰۰۰ دانشآموز، میشود در حدود یک میلیارد و ۶۰۰ میلیون تومان. اگر در هر کلاس از این مدرسه در خوشبینانهترین حالت، ۲۰ دانشآموز باشد، در واقع این مدرسه ۵۰ معلم دارد. به گفته مسئولان آموزش و پرورش حقوق هر کدام از معلمها در حدود یک میلیون و ۲۰۰ هزار تومان است که حقوق یک سال این معلمها میشود ۷۲۰ میلیون تومان. اینکه حقوق کادر دفتر مدیریت و خدمه چقدر میشود، بماند. به این میزان باید پول آب، برق، گاز و همه هزینههای جانبی مدرسه را هم اضافه کرد. مادر امیراحمد میگوید: «ما حتی برگههای آچهار را هم خودمان برای مدرسه تهیه کردیم.» شاید برای همین است که کلاسهای درس در مدارس دولتی، اینقدر شلوغ هستند.
ستاد ثبت نام، مشکلی دیگر
«ثبتنام در مدرسه خارج از محدوده تنها در موردی امکان دارد که شما به ستاد ثبتنام مراجعه کنید و دلایل قانعکنندهای برای ثبتنام فرزندتان در مدرسهای خارج از محدوده محل زندگیتان ارائه کنید. در این صورت شما نامهای دریافت میکنید که در واقع اجازه کتبی برای ثبتنام در آن مدرسه است. این نامه بعد از این صادر میشود که شما نامهای از مدرسه مورد نظر داشته باشید تا ستاد ثبتنام بداند آن مدرسه ظرفیت کافی دارد یا نه.» پدر مبینا که دنبال کار ثبتنام دخترش است، میگوید: «ثبتنام در مدرسه پروسهای وحشتناک است که باید کفش آهنی داشته باشی. تنها خانوادههایی راحت هستند که نمیخواهند فرزندشان را از مدرسهای به مدرسه دیگر ببرند و یا خانهشان را عوض کنند.» او میگوید در صورت داشتن پارتی یا شغل فرهنگی میتوانی فرزندت را هرجا که میخواهی ثبتنام کنی وگرنه باید خیلی دوندگی داشته باشی تا فرزندت در مدرسهای خوب ثبتنام شود.
وقتی ابتدایی تقسیم می شود!
از دیگر دردسرهای ثبتنام امسال جداسازی دوره ابتدایی به ۲ دوره ۳ ساله است، گرچه این طرح در همه مدارس انجام نشده. مدیران برخی دبستانهای دولتی به خانواده دانشآموزان اعلام کردهاند باید فرزندان پایه چهارم خود را به مدرسه دیگری منتقل کنند. معاون آموزش ابتدایی وزیر سال ۹۳ اعلام کرد که ۱۰درصد دانشآموزان پایه ابتدایی جداسازی شدند و این روند جداسازی از سال تحصیلی آینده (۹۵-۹۴) شتاب بیشتری میگیرد. از طرفی؛ اخیرا به برخی دبیرستانها اعلام کردهاند از سال تحصیلی آینده (۹۵-۹۴) نمیتوانند دانشآموز پیشدانشگاهی داشته باشند و در هر منطقه آموزش و پرورش تنها چند دبیرستان دوره دوم متوسطه میتوانند دوره پیشدانشگاهی داشته باشند. به این ترتیب دانشآموزان سایر دبیرستانها باید به دبیرستانهایی که تعیین شده بروند.
در واقع آموزش و پرورش با جیب خالیاش پزی عالی دارد! اینکه در میان هیاهوی مشکلات زندگی، مشکل پیدا کردن مدرسهای مناسب برای فرزندان هم به سبد خانواده اضافه شود، بیعدالتی نیست؟ پدر یکی از بچهها میگفت: «مدیر دبیرستان در پاسخ به اعتراض ما درخصوص حذف پیشدانشگاهی اعلام کرده که این تصمیم آموزش و پرورش منطقه برای ساماندهی فضاهای آموزشی و نیروی انسانی است. مگر در یک منطقه آموزش و پرورش چند دبیرستان وجود دارد که تازه آنها را هم محدود میکنند؟ فرزند من که امسال کنکور دارد باید هر روز وقت و انرژی زیادی را صرف همین رفتوآمدها کند.» بد نیست اشارهای داشته باشیم به اصل ۳۰ قانون اساسی که گفته آموزش و پرورش باید رایگان در دسترس همه باشد.
به نقل از قانون ولی این قانون تبصرهای ندارد که بگوید اگر رایگان نیست، کمک مردمی جلب کنید و یا آنقدر قانون جدید خلق کنید که مردم به ستوه آیند. از طرفی وضعیت حقوق معلمان هم سرآمد است! آنقدر که بارها باعث برگزاری تجمع شده و حتی آخرین تجمع اعتراضی معلمان هم به درگیری کشیده شد. معلمان هستند که آینده این کشور را میسازند. اما از آنجا که در این کشور، همه چیزمان به همه چیزمان میآید، این روایتها تا سالهای آینده همچنان برقرار است و معلوم نیست وضعیت مدرسه و معلمها چه زمان درست میشود.