کد خبر: ۲۱۹۰۳
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۳۹۲ - ۱۱:۴۲
مادر شهیدان لنگرودی در گفت‌و‌گو با دفاع مقدس:
مادر شهید داود لنگرودی گفت: داود به همسنگران می‌گفت باید به دشمنان درسی بدهیم تا بدانند ملت ایران در مقابل قدرتمند‌ترین دشمنان و متجاوزگران ایستاده است.

به گزارش کنگره سرداران و 14600 شهید استان فارس به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس: وقتی از خیابان امام خمینی (ره) نرسیده به اتوبان نواب زیر پل امام خمینی که عبور می‌کنی در سمت راست تابلوی کوچه شهیدان لنگردودی به چشم می‌خورد.

وارد کوچه که می‌شوی انگار فضای دیگری دارد. خانه‌ای قدیمی اما بسیار باصفا در انتهای آن به چشم می‌خورد. مادر شهید با آغوشی باز به استقبال می‌آید و به محض ورود می‌گوید عکس دسته گل‌هایم را ببین و به عکس داود و محسن که در کنار یکدیگر قرار گرفته‌اند، اشاره می‌کند.

او از خصلت مهمان نوازی داود می‌گوید و اینکه هرگز دلش نمی‌خواست کسی ناامید از در خانه آن‌ها برود.

داود از خودگذشتگی را سرلوحه زندگی خود قرار داد و معتقد بود که مسلمانی در عمل ثابت می‌شود نه در گفتار.


به راستی جوانان دوران دفاع مقدس در معنویت خود غرق بودند و دنیا را فروختند تا آخرت را بخرند.

او هرگز نمازش ترک نمی‌شد چرا که عبادت و نماز را رسیدن به معشوق و دلدادگی عاشق می‌دانست.

در نماز چنان غرق عبادت می‌شد که هیچ چیز نمی‌توانست حلقه وصال او با معشوق را پاره کند.

می‌گفت نماز جماعتی حال و هوای دیگری دارد به خصوص اگر نماز اول وقت باشد لذتی برای انسان دارد که غیر قابل توصیف است.

داود خطاب به مادرش می‌گفت: مادر، حضرت زینب (س) در صبر و استقامت الگو و نمونه است. اگر روزی من شهید شدم مبادا ناله و زاری کنی. هر وقت دلت گرفت یاد مصائب حضرت زینب بیفت و زیارت عاشورا بخوان.


هیچ توشه و وسیله‌ای با خود نمی‌برد و معتقد بود که توشه آخرت باید زیاد و کثیر باشد. توشه دنیا روزی تمام می‌شود اما ذخیره آخرت پایان ناپذیر است.

قبل از شهادت داود، برادر دیگرش محسن که بعد از داود به شهادت رسید، عقد کرده بود و گفت مادر عروسی نمی‌گیرم تا برادرم داود از جبهه بیاید.

از آنجایی که داود و محسن هر دور ساده زیستی را ارج می‌نهادند داود از برادرش خواست تا ازدواجش را به تعویق نیندازد بر همین اساس محسن به مشهد رفت تا ساده ازدواج کند.

در این هنگام داود به درجه رفیع شهادت رسید تا با ریختن خونش نظام مقدس جمهوری اسلامی و انقلاب پایدار بماند.

بعد از شهادتش دوست و همسنگرش به مادر گفته بود که داود آرپی چی زن بوده و برای ایستادگی در برابر نیروهای عراقی از هیچ کاری دریغ نمی‌کرد و می‌گفت دشمنی که تجاوز به خاکمان کرده باید بیرون رانده شود.

باید به دشمنان درس عبرتی دهیم تا دیگران نیز از آن بیاموزند و بدانند مردم ایران با شجاعت در مقابل هر زور و ستمی ایستاده‌اند. در طول تاریخ ملت ایران نشان دادند که هرگز زیر بار هیچ ستمگر و جباری نمی‌روند و برای حفظ استقلالشان تا پای جان ایستاده‌اند.

او نمی‌خواست دل مادر را بشکند و همیشه بر دستان او بوسه می‌زد و نسبت به مادر عشق و علاقه نشان می‌داد. می‌گفت هیچ عشقی در دنیا بالا‌تر از عشق مادر و فرزند به یکدیگر نیست.

اما آخرین بار که برای دیدار خانواده آمده بود از مادر خواست تا او را حلال کند. بر دستان مادر بوسه زد و گونه‌های پدر را بوسید و پرسید از من راضی هستید؟ هر دو گفتند تو برای ما فرزند خوب و صالحی هستی چرا از تو راضی نباشیم و این آخرین دیدار مادر و فرزند شد و دیدار بعدی به قیامت ماند.

همسنگران داود برای بازگو کردن نحوه شهادت داود به مادر تردید داشتند اما مادر شهید همچون شیرزنی مقاوم از دوستان پسرش خواست تا برایش از شهید شدن پسر بگویند.

در لحظه‌ای که همسنگران داود برای مادر از نحوه شهادتش گفتند او به یاد مادر وهب افتاد. زمانی که دشمن در واقعه کربلا سر وهب را از تنش جدا کرد و برای مادر فرستاد، مادر دوباره سر را به دشمن بازگرداند و گفت هدیه در راه خدا را پس نمی‌گیرم. من هم در همین حین گفتم پسرم را در راه اسلام و قرآن تقدیم کردم و راضی به رضای حق هستم.


داود همیشه می‌گفت هرگز اجازه ندهید پرچم اسلام بر زمین بیفتد و پشتیبان ولایت فقیه باشید. دشمن از هر راهی می‌خواهد برای نابودی اسلام و انقلاب وارد شود اما مردم همیشه هوشیار و شجاع باشند.

در ادامه مادر شهید از مسئولان خواست تا در حوزه حجاب وارد عمل شوند و اجازه ندهند بدحجابی که توطئه دشمنان است در جامعه رواج یابد چرا که وصیت اکثر شهدا تاکید در رعایت حجاب زنان بود.

شهیدان مردانی از جنس ایمان، استوار و استقامت بودند و در لبیک گویی و اطاعت از فرامین امام خود از یکدیگر سبقت می‌گرفتند و دوست نداشتند از سعادت اخروی محروم بمانند.

مردان شجاع و بی‌باکی که عشق شهادت و شور دیدار معشوق حقیقی مستشان کرده بود و به وصال می‌اندیشیدند. امروز نیز جانبازان یادگاران دوران ایستادگی و صلابت مردانی شیرمردانی هستند که با حضور خود در میدان نبرد راه حسین شهید را ادامه دادند و شهدا هم با شهادتشان دوباره نهضت عاشورا را زنده کردند.

شهید داود لنگرودی در ۳۰ اردیبهشت ماه سال ۱۳۳۴ متولد شد و سرانجام در هشتم مرداد ماه سال ۱۳۶۱ در عملیات رمضان (در کوشک) به آروزی دیرینه خود رسید و جام شهادت نوشید.

نام:
ایمیل:
* نظر: