کد خبر: ۲۷۵۱۰
تاریخ انتشار: ۱۷ اسفند ۱۳۹۲ - ۰۹:۱۳
برای تفحص به پشت مقتل شهدای فکه رفتیم، در همین حال به شهیدی رسیدیم که در رمل‌ها بود. سلاح، لباس، پیشانی‌بند، عکس امام و حتی شکلات هم همراه او بود، اما پلاک نداشت.
به گزارش کنگره سرداران و 14600 شهید به نقل از خبرگزاری دفاع مقدس به مناطق عملیاتی خوزستان، این روز‌ها در تمام مناطق عملیاتی جنوب کشور راویان مستقر در یادمان‌ها، روزهای خون و حماسه را برای زائرنی که بیشتر آن‌ها دانشجو هستند، روایت می‌کنند.

"رحیم صارمی" معروف به حاج رحیم یکه‌تاز، این راویان اسوه، در روزهای ۸ سال دفاع مقدس در کنار رزمندگان به دفاع از میهن اسلامی پرداخت و پس از جنگ نیز به تفحص پیکر‌های مطهر هم‌رزمانش مبادرت ورزید.

صارمی که این روز‌ها در یادمان طلاییه خاطرات شنیدنی خود را برای زائران روایت می‌کند به بیان خاطراتی از دوران دفاع مقدس پرداخت که در ذیل آمده است:

«هر سال هنگامی که به ایام فاطمیه نزدیک می‌شدیم خود را مهیای رفتن به تبریز می‌کردم، مسجد امام علی(ع) منظریه برای شهرستان در مناسبت‌های مذهبی حال و هوای خاصی دارد.

یک سال در حالی که آماده رفتن بودم، شهید "محمودوند و پازوکی" گفتند «شنیده‌ایم می‌خواهی بروی، نمی‌شود امسال بمانی؟»؛ ناخودآگاه نتوانستم روی حرف آن‌ها حرفی بزنم و گفتم باشد می‌مانم.

شب شهادت حضرت زهرا(س) بود. تابوتی درست کرده و به همراه ۲۰ نفر از اعضای گروه تفحص که در آن مکان حضور داشتند، تابوت را تشییع کردیم. همه گریه می‌کردند و هر کس با خود ذکری را زمزمه می‌کرد. حال و هوای عجیبی بود.

دو روز بعد، برای تفحص به پشت مقتل شهدای فکه رفتیم. در همین حال به شهیدی رسیدیم که در رمل‌ها بود. سلاح، لباس، پیشانی‌بند، عکس امام(ره) و حتی شکلات هم همراه او بود، اما پلاک نداشت؛ پلاک هویت یک شهید است.

گفتیم این شهید همه چیز دارد، حیف است پلاک او را پیدا نکنیم. بچه‌ها مشغول جا به جا کردن رمل‌ها با دست و بیل‌های کوچک شدند. ناگهان چشمم به چیزی شبیه کلوخ افتاد. آن را برداشتم، پلاستیک بود. آن را تمیز و باز کردم.

داخل آن آویزی بود که روی آن نوشته بود "به یاد زهرای اطهر"؛ گفتم بچه‌ها "یا حسین"، ذکر یا حسین در تفحص به معنای این بود که پلاک شهید تفحص شده پیدا شده است. پرسیدند کو پلاک؟ گفتم نگاه کنید روی آن نوشته شده "به یاد زهرای اطهر"

این مرد خدا عهد کرده بود گمنام باشد او آن روز می‌دانست بعد از سال‌ها جنگ تمام می‌شود و ما به سراغ او می‌آییم؛ بنابراین برای ما خبرنامه گذاشته تا همگان بدانند او می‌خواهد قبرش مثل حضرت زهرا ناشناخته بماند.».
نام:
ایمیل:
* نظر: