کد خبر: ۳۴۲۷۸
تاریخ انتشار: ۱۰ تير ۱۳۹۳ - ۱۲:۳۴
وقتی جلوتر رفتیم و می‌خواستیم از او دلیل گریه کردنش را بپرسیم دیدیم با صدای آهسته بین ناله‌هایش، خطاب به خداوند می‌گوید "این رسمش است حالا که من دارم به آرزویم می رسم تو مرا ناکار کنی".
"کرم‌علی سعادتی" از رزمندگان دوران دفاع مقدس، در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دفاع مقدس با بیان اینکه تمام دوران جنگ تحمیلی پر است از خاطراتی که با یادآوری هر کدام از آنها فقط حسرت آن روزها و دوستان باصداقتی که از دست رفتند را می‌خوریم، به بیان خاطره‌ای از آن دوران پرداخت.

وی گفت: در یکی از روزها برای شروع عملیات آماده می‌شدیم که متوجه شدیم یکی از دوستان همرزم ما شروع کرده به گریه کردن، آن هم با صدای بلند؛ همه تعجب کردیم کسی که مدام از فرمانده می‌پرسید "کِی عملیات داریم؟" حالا چرا گریه می‌کند.

این رزمنده دفاع مقدس اذعان کرد: وقتی جلوتر رفتیم و می‌خواستیم از او دلیل گریه کردنش را بپرسیم دیدیم با صدای آهسته بین ناله‌هایش خطاب به خداوند می‌گوید "این رسمش است حالا که من دارم به آرزویم می‌رسم تو مرا ناکار کنی که من به عملیات نروم".

سعادتی خاطرنشان کرد: از شنیدن حرف‌هایش شوکه شدیم؛ وقتی جلوتر رفتیم تا ببینیم به چه دلیل چنین سخنی می‌گوید، دیدیم او که برای بررسی و گزارش اوضاع منطقه به پشت خاکریز رفته بود با اصابت تیر زخمی شده است.

این رزمنده دفاع مقدس در پایان گفت: به قدری این صحنه برایمان تلخ و سخت بود که فراموش کردیم درخواست کمک کنیم، تا اینکه آن رزمنده به یکباره از درد  بی‌هوش شد و ما به سرعت او  را به چادر امداد رسانی رساندیم.

نام:
ایمیل:
* نظر: