نام پدر ايشان سيد ابوالحسن، در تاريخ 1340 در شيراز به دنيا آمد و در تاريخ 4 دي ماه 1365 در کربلاي 4 به شهادت رسيد. شهيد سيد محمد باقر دستغيب در خانواده اي بزرگوار و روحاني از سادات جليل القدر شيراز چشم به جهان گشود. محمد باقر از سنين کودکي ، همزمان با آغاز تحصيلات ابتدايي ، آموختن قرآن کريم و مقدمات دروس حوزه را در محضر پدر بزرگوارش و عده اي از روحانيون خانواده آغاز کرد . سيد که در اطرافش جنب و جوش هاي پديد آمدن نهضت مقدس در جريان بود، از همان کودکي علي رغم اين که چیز زيادي از دنياي اطراف نمي دانست ، اما دستگيري هاي مکرر شهيد آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب از همان سن اندک او را به تفکر وا داشت . سيد محمد باقر تاکنون جز مهر و محبت و کلام حق چيز ديگري از ايشان نديده بود .
پس به فکر فرو رفت که چرا رژيم، اين سيد جليل را دستگير مي کند و مزاحمت هايي را برای خانواده او پديد مي آورد . بر همين اساس دريافت که اين رژيم بايد مخالف اسلام و آدم هاي خوب باشد و از همان ايام کينه ي رژيم را به دل گرفت . چند سال بعد ، در سال 1357 هنگامي که نوجواني هفده ساله بود ، و انقلاب اسلامي به روزهاي اوج خود رسيده بود ، سيد محمد باقر اکنون کاملاً دريافته بود که سيد عبدالحسين و ساير مردم عليه رژيم قيام کرده اند . سيد نوجوان که نمي دانست از اين موج توفنده عقب بماند ، به اين جريان بنيان کن پيوست ...
سيد محمد باقر همگام با ساير جوانان انقلابي ، فعاليتش را از مسجد آتشيها (قبا) آغاز کرد . وي در نخستين روزها تنها به تهيه ، تکثير و توزيع اعلاميه هاي حضرت امام ره مبادرت مي ورزيد . پس مدتي دامنه هاي فعاليتش را گسترده تر کرد . او ضمن شرکت در راهپيمايي ها و تظاهرات ، در دبيرستان محل تحصيل خود ، نوجواناني را که زمينه ي پيوستن به سيل عظيم انقلاب را در آنها مي ديد ، شناسايي مي کرد و ضمن معرفي اصول انقلاب به آنها ، ايشان به تدريج وارد فعاليتهاي سياسي و انقلابي مي کرد . سيد محمد باقر تا لحظه ي پيروزي انقلاب اسلامي ، لحظه اي آرام و قرار نيافت و در بيشتر حوادث انقلاب در شهر شيراز حضوري فعال داشت .
پس از پيروزي انقلاب اسلامي، سيد فعاليتش را در پي تحکيم و گسترش اصول انقلاب در بين آحاد مردم ، علي الخصوص نوجوانان و جوانان ، پي گرفت . در همين راستا ، وي از پايه گذاران انجمن اسلامي دبيرستان محل تحصيلش بود و در قالب همين انجمن به جذب نوجوانان علاقه مند و بر پايي برنامه هاي آموزشي - تفريحي مبادرت ورزيد . آن سالها اوج فعاليت و تحرکات شيطنت آميز گروهکهاي ضد انقلاب بود .
در چنين فضايي ، سيد محمد باقر وظيفه ي خود را دشوار تر يافت و بر اساس همين وظيفه برنامه هاي انجمن را گسترش داد و در قالب همين برنامه ها براي اعضاء انجمن از کينه و عداوت اين گروهکها سخن مي گفت . تلاشهاي آنچنان بود ک اعضاء گروهکهاي معاند، وي را يکي از سدهاي اعمال و کارهاي خود ديدند ، به همين خاطر در چند مرحله وي تهديد به قتل نمودند اما سيد که شهادت را آرزوي خود مي دانست ، از اين تهديد و ترغيب حتي خم به ابرو نياورد و بيش از پيش تلاش کرد و در نتيجه يکي دو مرتبه مورد سوء قصد قرار گرفت که در يکي از اين مراحل به شدت مضروب شد در همان ايام نيز مرشد و مرادش ، کسي که سيد محمد باقر همه ي شخصيت و معلوماتش را مديون وي مي دانست ، به دست منافقين کور دل به شهادت رسيد ، و او کسي نبود جز شهيد آيت الله سيد عبدالحسين دستغيب ره . با شهادت آيت الله دستغيب که همزمان با گسترش جنگ تحميلي در غرب و جنوب ميهن اسلامي بود ، سيد محمد باقر گويي خون تازه يي در رگهايش جاري شد و سيد بخاطر دفاع از کيان اسلامي و دستيابي به آرزوي ديرينه اش که همانا شهادت در راه خدا بود عازم جبهه هاي نبرد حق عليه باطل شد .
در مناطق عملياتي نيز سيد محمد باقر تبليغ دين را فرو نگذاشت و خيلي زود به عنوان خطيبي توانا و رزمنده اي قابل در بين ساير رزمندگان شهرت يافت . او هميشه رزمندگان به اخلاص در عمل و تقوا در رفتار دعوت مي کرد . سيد محمد باقر بارها عازم جبهه شد . ايامي که در شهر به سر مي برد ، در حوزه ي علميه و در بين ساير طلاب به تبليغ و فعاليت مشغول بود گويي آرامش و لحظه اي سکون را بر خود حرام مي دانست .
وي سرانجام در عمليات کربلاي 4 پس سالها تلاش و فعاليت در راه انقلاب اسلامي ، سرانجام به آرزوي ديرينه اش دست يافت و با قلبي مطمئن و روحي سرور به جنت فردوس شتافت تا همنشين اجداد بزرگوارش باشد .
خلعت شهادت برازنده ي قامتش باد .
/224224
