کد خبر: ۵۸۷۸۱
تاریخ انتشار: ۰۲ تير ۱۳۹۴ - ۱۲:۵۹
طبق قرار قبلی كه ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارك را می سوزاند و خانه را ترك می كرد. طیبه همین كار را انجام داد، غافل از آنكه خانه زیر نظر است.
طیبه واعظی دهنوی در سال 1337 در یكی از روستاهای اصفهان متولد شد. او در خانواده ای مذهبی و فقیر رشد كرد و به همین علت خیلی زود با درد و رنج مردم مستضعف آشنا شد. در سن 7 سالگی خواندن قرآن را در خانه پدرش آموخت. در سال 1350 طیبه با پسر خاله مجاهدش ابراهیم جعفریان ازدواج نمود، و این نقطه عطفی در زندگی او بود و همین ازدواج بود كه مسیر زندگی او را به طور كلی دگرگون ساخت و او را وارد مرحله ای نوین نمود. طیبه با كمك شوهرش به مطالعه عمیق كتب مذهبی و آگاه كننده و تفسیر قرآن پرداخت و چون ابراهیم همان صداقت و ایمانی را كه لازمه یك فرد مبارز است در وجود طیبه یافت او را در جریان مبارزات تشكیلاتی قرار داد و طیبه به عضویت گروه مهدیون در آمد.
به خاطر مبارزه با شاه و تحت تعقیب بودن شوهرش از سال 1354 به زندگی مخفی روی آورد، ولی در نهایت در 30 فرودین 1356 پس از دستگیری شوهرش، دستگیر شد و خواهر شوهرش، فاطمه جعفریان كه او هم مبارز بود در این روز كشته شد.

در سال 1354 به علت تعقیب ساواك با اتفاق همسر و كودك شیرخواره اش زندگی مخفی را انتخاب نمودند.

روز سی ام فروردین 56، در پی دستگیری یكی از اعضای گروه در تبریز، یكی از گشت های بازرسی به ابراهیم مشكوك شد و او را دستگیر كرد. در بازرسی بدنی او اجاره خانه ی منزل تبریز را پیدا نمودند و خانه تحت‌نظر قرار می‌گیرد.
طبق قرار قبلی كه ابراهیم و طیبه داشتند اگر ابراهیم دیر به خانه می آمد، طیبه می بایست اسناد و مدارك را می سوزاند و خانه را ترك می كرد. طیبه همین كار را انجام داد، غافل از آنكه خانه زیر نظر است.
صبح بر سر قرار با برادرش مرتضی می رود، غافل از آنكه مأموران در پی او هستند. در قرار با مرتضی ماجرای نیامدن ابراهیم را می گوید و بدین ترتیب، مرتضی هم شناسایی می‌شود. سپس به خانه باز می گردد تا خانه را از نارنجك و اسلحه پاكسازی كند غافل از اینكه ساواك منتظر اوست.
طیبه پس از اتمام فشنگ هایش به همراه فرزند چهار ماهه اش مهدی دستگیر می شود و با دستگیری طیبه، مرتضی كه از دور شاهد ماجرا بود در دفاع از طیبه به مأموران شلیك می كند و در درگیری به شهادت می رسد. از خانه طیبه برگه اجاره خانه مرتضی را پیدا می كنند و به خانه آنها می روند. فاطمه جعفریان همسر مرتضی حدود سه ساعت مقاومت كرد اما او نیز به شهادت رسید.
وقتی ساواك طیبه را دستگیر و به دست هایش دستبند زده بودند، گفته بود: مرا بكشید ولی چادرم را برندارید.
طیبه، ابراهیم و پسرشان محمدمهدی را پس از دو چند روز شكنجه از تبریز به كمیته تهران منتقل می كنند و یك ماه تمام آنها را زیر سخت ترین شكنجه ها قرار می دهند و سرانجام در سوم خرداد 56 زیر شكنجه به شهادت می رسند.
روز سوم اردیبهشت روزنامه ها خبر شهادت فاطمه و مرتضی را نوشتند ولی دیگر از ابراهیم خبری نشد و بعد از پیروزی انقلاب خانواده از عروج او و طیبه با خبر شدند.
محمدمهدی فرزند خردسال آنها توسط ساواك به پرورشگاهی سپرده شد و گفته بودند كه پدر و مادر این كودك بر اثر اعتیاد فراوان از دنیا رفته اند و برای اینكه كسی او را نشناسد، نام او را شهرام گذاشته بودند. دو سال بعد فرزند آنها با پیگیری های فراوان در پرورشگاه پیدا شده و به آغوش خانواده باز می گردد.
منبع:سایت فاتحان
نام:
ایمیل:
* نظر: