کد خبر: ۶۰۴۳۹
تاریخ انتشار: ۲۱ تير ۱۳۹۴ - ۱۶:۳۹
یک طلبه رزمنده داشتیم به نام "شهید محمدرضا حیدری" که لمعه هم تدریس می کرد. پشت تیربار یک تنه نشسته بود. ۳ بار نیروها عقب نشینی کردند اما او آیات جهاد و شهادت را می خواند و با تیربار کار می کرد.
«در عملیات والفجر یک شمال فکه، ارتفاعی به نام ارتفاع ۱۴۶ بود که حجم آتش روی آن خیلی سنگین بود. آن جا کانالی بود که ۸۰ سانتی متر عرض و عمق داشت دشمن در این کانال تردد می  کرد.

گردان خندق یکی از گردان های این عملیات بود. ۳ بار عقب نشینی کردند. یک طلبه رزمنده داشتیم به نام "شهید محمدرضا حیدری" که لمعه هم تدریس می کرد. پشت تیربار یک تنه نشسته بود. ۳ بار نیروها عقب نشینی کردند اما او آیات جهاد و شهادت را می خواند و با تیربار کار می کرد.

وقتی بچه ها او را می دیدند که همچنان پشت تیربار نشسته است، برمی گشتند.با این وجود در پاتک شکست خوردیم. اصرار داشتیم که او را با گردان به عقب بفرستیم. اما گفت نه من می مانم. پس از تعویض گردان پیکری از شهدا زیر آتش مانده بود و او می گفت می خواهم پیکر آن شهید را به عقب بیاورم هرچه اصرار کردیم هوا تاریک شود بعد پیکر را برگرداند، قبول نکرد. او رفت و پیکر را به دوش کشید که تیربار دشمن سینه او را نشانه رفت و خودش کنار آن پیکر افتاد.»

راویی"حجت الاسلام ذوالنور"

 

منبع:سایت فاتحان
برچسب ها: ولفجر1 ، فکه ، شهیدطلبه
نام:
ایمیل:
* نظر: