کد خبر: ۶۴۹۱۹
تاریخ انتشار: ۲۰ شهريور ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۷
یکی از روزهای سال 1292 شمسی (1323 ق) در خانه باصفای آقا میرعلی از سادات محترم آذر شهر کودکی پا به عرصه زندگی گذاشت که بعدها خدمات گرانقدری به اسلام و مسلمین کرد. عشق و ارادت پدرش به امیر مؤمنان علی ـ علیه السلام ـ او را بر آن داشت تا برای فرزندش یکی از القاب آن حضرت یعنی «اسد الله» را نام بگذارد.
به گزارش خبرگزاری دفاع مقدس از تبریز ، اسد الله در چهار سالگی مادر خود را از دست داد و در کنار پدر و در دامان نامادری پرورش یافت. روزهای سخت و حساس کودکی اش را در جوار پدر سپری کرد و با تربیتی اسلامی پا به دنیای نوجوانی گذاشت.


سید اسد الله در اوایل جوانی به سلک طالبان علم و کمال راه یافت و دروس ابتدائی را در حوزة علمیة یزد فرا گرفت. هر چند در روزهای نخستین تحصیل پدر خود را از دست داد اما هم چنان با مشکلات ساخت و راه حوزة علمیة قم را پیش گرفت.

وی مدتی را که در این شهر بود در پای درس آیت  الله حجت کوه کمری و آیت  الله سید محمد تقی خوانساری و چهار سال در محضر امام خمینی حضور یافت و از دروس فلسفه، عرفان و اخلاق ایشان بهرة فراوان برد.

آیت  الله مدنی در سال 1363 ق (چهل سالگی) به زیارت خانة خدا مشرف شد و پس از اتمام مراسم حج، بی درنگ به سوی نجف اشرف روانه گشت و از همان اوان ورودش به حوزة علمیه، بساط درس و بحث علمی را گسترد و در اندک زمانی رشد نمود.

او که از دانش و معارف بزرگانی چون آیت  الله حکیم، آیت لله ابوالحسن اصفهانی و آیت لله سید عبدالهادی شیرازی بهره می برد و مدارج علمی را به سرعت پشت سر می نهاد، روز به روز بر درخشش شخصیت علمی و معنویش نیز افزوده می شد و سرانجام مقام اجتهاد را همراه با فتح قله رفیع عرفان و معنویت کسب کرد.


مبارزات آیت  الله مدنی به دوران پیش از شکل گیری انقلاب اسلامی مربوط می شود. آیت  الله مدنی پیش از نهضت سال 1342 در ایران با فرقه های گمراه در ستیز بود.
پس از کوچ کردن امام خمینی از ترکیه به عراق و اقامت در نجف آیت  الله مدنی از جمله کسانی بود که به موجب عشق و ارادت افزون به امام در سخت ترین روزها در کنار ایشان بود.

و این بود که در سالهای 51ـ50 از جانب سازمان امنیت وقت کشور (ساواک) تحت مراقبت قرار گرفت و به جرم اخلال  در امنیت منطقه تبعید گردید. مدتی در نور آباد ممسنی (22 ماه)، زمانی در گنبد کاووس (یازده ماه) و سرانجام به بنادر گرم جنوب و کردستان، هم چنان این سید بزرگوار زندگی اش در تبعیدگاهها سپری گشت.
بهمن سال 1357 ش. همزمان با فجر انقلاب اسلامی ـ که فریادگران دیروز، اکنون پرچم پیروزی را بر دوش می کشیدند ـ آیت  الله مدنی نیز در کنار شهید آیت  الله بهشتی و صدها مبارز دیگر در صف مقدم مبارزه با ایادی استکبار و عناصر سر سپردة آنان قرار گرفت.

آیت  الله مدنی در اولین انتخابات مجلس خبرگان از طرف مردم همدان به نمایندگی در این مجلس انتخاب گردید و سپس در کوران مشکلات و آشفتگی اوضاع همدان به دستور امام خمینی راهی این شهر شد.
آیت  الله مدنی به طور رسمی پس از شهادت آیت  الله قاضی طباطبایی از جانب امام به امامت جمعه شهر تبریز منصوب گردید و از طرف ایشان برای رسیدگی به سایر امور شهرها مأموریت یافت.

جمعه روز 20 شهریور 1360 روز دیگر و تبریز شهر دیگر بود. در این روز در شهر تبریز حادثه ای به وقوع پیوست که همانند آن چهارده قرن پیش و در مسجد شهر کوفه اتفاق افتاده بود. منافقین تیره دل، این فرزندان خوارج سیدی از اولاد علی بن ابیطالب )علیه السلام ( را که چون جد بزرگوارش خود را به خدمت دین خدا و خلق خدا سپری ساخته بود همان پاداشی دادند که در مسجد کوفه به علی بن ابیطالب ـ علیه السلام ـ داده بودند.


در آن جمعه آیت  الله مدنی پس از آن که نماز جمعه را به پایان برده. در بین نماز به عبادت مشغول می شود منافقی از نسل خوارج به سویش هجوم می برد و پس از لحظه ای کوتاه آیت  الله مدنی را که چون کبوتری آزاد در عالم ملکوت اوج گرفته بود، در چنگال کرکس گونة خود قرار داده، سپس صدای انفجاری مهیب محراب عبادت را غرق در خون می کند و او در سجادة خونین غلتیده، محاسن سفیدش به خون خضاب می شود.

او در زندگی خویش و حتی در دوران تبعید نیز همواره در خدمت مردم بود و در این راه هیچ گاه احساس خستگی نمی کرد به هر شهر یا روستایی که می رفت برای رفع نیازهای فردی و اجتماعی مردم تلاش می کرد. مواردی از خدمات ایشان عبارتند از:
 1 احداث مهدیه در همدان
 2 احداث درمانگاه مهدیه
 3 راه اندازی صندوق قرض الحسنه
 4 احداث حسینیه در درّه مراد بیک همدان
 5 احداث حمال در دره مراد بیک
 6 احداث مدرسه در همین منطقه
7 راه اندازی صندوق قرض الحسنه در قصر شیرین
8  احداث هیجده دستگاه خانه در یکی از روستاهای بوئین زهراء.

نام:
ایمیل:
* نظر: