کد خبر: ۶۷۵۴۱
تاریخ انتشار: ۱۹ مهر ۱۳۹۴ - ۱۷:۰۰

محمد رضائي در سال 1339 متولد شد . در سن 7 سالگي در مدرسه قائم مقام جليان مشغول به تحصيل شد و بعد از گذراندن دوره دبستان براي گذراندن دوره راهنمايي در مدرسه 25 شهريور مشغول به تحصيل و در دوره دبيرستان در هنرستان حکمت قديم (رجائي) مشغول به تحصيل شد که در اين دوران هميشه با معدل 20 قبول مي شد .

او از سن 5 سالگي شروع به نماز خواندن کرد. يک روز از مادر خواست که نماز خواندن را به او ياد بدهد و از آن جايي که او خيلي به قرآن علاقمند بود از مادرش خواست که او را در کلاس هاي قرآن ثبت نام کند و مادر هم اين کار را انجام داد .

او برای درآوردن هزينه تحصيل خود به کارگری می رفت و نصف پولی که در مي آورد را به مادرش مي داد ومي گفت مادرجان هر چه را که لازم داری با اين پول بخر. او از اخلاق خيلی خوبی برخوردار بود هميشه در کمک به ديگران پيش قدم بود ، به هم کلاسی هايش در درس هايشان کمک می کرد و در اوقات فراغت به بچه ها قرآن درس می داد .

در سن 18 سالگي او عازم سربازی شد محل خدمت او حدود 15 ماه در بندرعباس بود و به دليل داشتن مدرک ديپلم، 12 سرباز زير دست او بودند. چون آنها به مسجد خيلي علاقه داشتند با جمع آوري پول خود و سربازان يک مسجد با پليت و تابک در گردان خود درست کردند. يک روز که به مرخصي آمده بود برای پدر و مادرش تعريف کرد که ما يک مسجد در بندرعباس بيرون از گردان نزديک هنگ بندرعباس ساخته ايم. مثل اينکه خودش از اينکه مي خواهد شهيد شود آگاه بود از همه اعضای خانواده طلب حلاليت می کرد می گفت مرا حلال کنيد شايد من ديگر برنگردم. بغض گلوی مادر را گرفت. مادر گفت اين چه حرفي است که مي زني و او گفت مادر، من علي اکبرم و تو ليلا مادر علي اکبر. مادر، شهيد شدن براي من آرزو و افتخار است. بعد ساعت 2/30 بود که عازم بندرعباس شد. او قبل از رفتن با دوستانش خداحافظي کرد و از آنها طلب حلاليت کرد. دوستان او شهيد محمد سنايي ، شهيد رحيم رجبي و ... بودند. بعد از رسيدن به بندرعباس آنها را به آبادان اعزام کردند بين نماز مغرب و عشا بود که او و دوستانش به درجه رفیع شهادت نائل گردیدند. مادرش چون مي دانست که فرزندش خيلي به مسجد علاقه داشته است با لحاف دوزي و فروختن زيورآلاتش يک مسجد بنا کرد و آن را مسجد رسول اله نهاد .

شهيد، دوران ابتدائي را در دبستان خيام جليان گذراند و چون مدرسه راهنمایی در اين روستا وجود نداشت به روستای نوبندگان که در 5 کيلومتری اين روستا قرار داشت رفت و دوران راهنمایی را در آنجا گذراند و در دوران راهنمائي و ابتدائي با معدل 20 قبول شد و اين دوران را سپري کرد و براي تشويق او را به مدت 15 روز به رامسر بردند و دوران دبيرستان را در دبيرستان شهرستان فسا طی نمود و چون در آن زمان دانشگاه تعطيل بود به خدمت سرباز اعزام گرديد.

والسلام 



        /224224

نام:
ایمیل:
* نظر: