کد خبر: ۷۸۹۷۹
تاریخ انتشار: ۰۷ اسفند ۱۳۹۴ - ۲۲:۱۵
هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و بر روی برگه سفید و بی آب و رنگ می نویسم شب چهارشنبه 67/4/28 می باشد. عددهای نگاشته شده در تاریخ گویای شرایط سخت این برهه برای هر خواننده این نوشتار می باشد.

به گزارش گروه حماسه و مقاومت خبرگزاری فارس، «شهید مرتضی خانجانی» فرزند مرادعلی به تاریخ 1/10/ 1345 در ملایر به دنیا آمد. مرتضی در سال 1361 به عضویت سپاه پاسداران درآمد و در سن 17 سالگی و با آغاز جنگ تحمیلی به جبهه رفت. شهید خانجانی در چند عملیات از جمله عملیات مهران از ناحیه شکم مجروح شد. مرتضی در 22 سالگی چند روز بعد از نوشتن اولین وصیت نامه خود، در تاریخ 5/5/1367 بر اثر اصابت ترکش به زیر گلویش در حالیکه فرماندهی «گردان کمیل» لشگر 27 محمدرسول‌الله (ص) را بر عهده داشت در عملیات «غدیر» و در منطقه عملیاتی «کوشک پاسگاه زید» به شهادت رسید. مزار شهید مرتضی خانجانی در ملایر، «بهشت هاجر» می‌باشد.

ویژگی شهید خانجانی این است که  تنها وصیت نامه خود را یک روز پس از قبول قطع نامه نوشته و به فاصله کمتر از ده روز به شهادت می رسد. با خواندن وصیت مرتضی حس و حال رزمندگان بعد از قبول قطعنامه به خوبی مشخص می شود.

 

*وصیت نامه شهید خانجانی

هم اکنون که این قلم سیاه را به دست گرفته و بر روی برگه سفید و بی آب و رنگ می نویسم شب چهارشنبه 67/4/28 می باشد. عددهای نگاشته شده در تاریخ گویای شرایط سخت این برهه برای هر خواننده این نوشتار می باشد.

غم و اندوه هجر یاران، مظلومیت حزب الله و امام، سقوط افکار چندین و چند ساله بچه بسیجی های نشسته بر بال ملائک، آن عارفان الهی و سالکان طریقت و عشق همه و همه دردهای بی درمان ساعت ها و لحظه های روزهای تلخ ترک جبهه است که در واقع باید گفت روزهای سخت بدرود گفتن ارزش های نهفته در جبهه و جنگ.

در این حال و هوا مبادرت به نوشتن وصیت نامه نمودم.

کاری که چند سال در جنگ بودم اما هرگاه که خواستم وصیتی بنویسم اراده ام یاری ننمود. احساس می نمایم هنوز هم وصول به توفیق شهادت ممکن است. در این لحظات با تمام وجود از خداوند طلب شهادت را می نمایم چرا که به خداوندی خدا دیگر تاب و تحمل فراق ندارم و مرا توان زیست در این جامعه و دنیای زشت نمی باشد.

خدایا به آن بدن های قطعه قطعه شده و عشق آلود حسین و دیگر شهدا قسم می دهم تو را ، نگذار شاهد نامردی ها و خیانت ها و در کنارش دلسوختگی ها باشم. پروردگارا چندین سال به عشق وصال و لقاء تو در مصاف با دشمن بودم. بدن خود را آماج تیر و ترکش های کین آلود دشمنان تو قرار دادم تا شاید روزی خود را در جوار رسول الله و ائمه اطهار ببینم.

محبوبا، اگر مرا از این فیض عظیم محروم گردانی چگونه به عدلت شک نکنم، خدایا گفته هایم نزدیک به کفر گشته، اما تو می دانی و خود میدانم که جز تو را طلب نمی کنم.

دوستان و رفقا ای عزیزان همسنگر که این وصیتنامه را قرائت می نمائید، شما را توصیه می نمایم به حمایت و پیروی از پیر جماران. او را دریابید، مگذارید تاریخ تکرار شود .

چاره ای نیست اگر عده ای سست اراده بی صفت آن نامردان خوشگذران که اگر می دانستم نوشته هایم بدستشان می رسد و یا در آنان اثری دارد حرف های زیادی با فریادهائی به بلندی غرش رعد وبرق آسمان ، از برایشان داشتم، اجباراً گوشه هایی از تاریخ نکبت بار را تحمیل نمودند و با کوتاهی و عدم تبعیت ، زمینه های پذیرش صلح را باعث شدند .

اما ؛ شما ای عزیزان هشیار باشید و صحنه های سوختن به دور شمع ولایت راتکرار کنید و بدانید اگر برای خدا جنگیده اید هم اکنون نیز باید برای خدا تحمل کنید و پیرو پیر جماران شوید و بدانید اگر به آن نتیجه مطلوب در جنگ نرسیدیم نباید از حفظ انقلاب غافل باشیم و خدا نخواسته راه پیموده طی چند ساله انقلاب را به یکباره برگردیم و موجبات دفن اسلام را فراهم آوریم.

پدر و مادر عزیزم، همسرم، خواهر و برادرانم و فرزندم هوشیار باشید شیطان وسوسه ها دارد دشمنان و منافقان و راحت طلبان زخم زبانها می زنند، تحمل کنید همچون زینب ، علی و فاطمه ، محمد و حسن و زین العابدین و سالار شهیدان کربلا ( علیهم السلام ) ، این چند روزه زندگی با همه سختی و مشکلات دردآورش اتمام خواهد یافت و بالاخره روز حسابرسی و برقراری عدالت خواهد رسید.

نکند خدای نکرده عملی مرتکب شوید که موجبات رنجش روح شهدا شود با شمایم ای دوستان و اقوام با وفا بشنوید اما تو را به مظلومیت امام خمینی عمل کنید.

در آخر از تمام کسانی که از بنده رنجشی داشته اند طلب عفو می نمایم و از کسانی که ادعای دوستی با من را دارند تقاضامندم خانواده شهدا را فراموش نکنید.

مرتضی خانجانی

پادگان دوکوهه - اندیمشک

۶۷/۴/۲۸  ساعت ۹/۵ شب

نام:
ایمیل:
* نظر: