کد خبر: ۸۰۴۹۶
تاریخ انتشار: ۱۱ فروردين ۱۳۹۵ - ۱۷:۱۵
راستی حقیقت ماجرا چه بود ؟ برخی گمان میکنند فاطمه (س) از میل و خیال خود به مسجد رفت وسخن گفت ...

همیشه در این فکر هستم که فلسفه وجودی زنی پاکدامن از سلاله رسول الله که در وصفش هزاران نکته گفته اند که در صدر آنان چشم روشنی پیامبر عظیم الشان و مایه ناامیدی دشمنانش که اعلام میکردند او ابتر است . اما روزها وروزگاران که میگذرند ابعاد وجودی خلقت او چنان آشکار و ماندگار می شود که در دفاع از ولایت و امتداد امامت به منصئه ظهور رسیده و تولد سراسر نور و برکت او چنان بر دشمنان دین سنگین امد که با شقاوت تمام او را ترور روحی کردند و خانه اش را در هم شکستند و فرزندش را سقط کردند اما باز تولد او چنان ابعاد گسترده ای داشت که قائله نه تنها ختم نشد بلکه ماجرا پیچیده تر شد . پس از انکه داعیه داران خلافت در گفت و گوی احتجاج گونه ی امیرالمومنین (ع) درماندند ، گردن کشی را که بعد ها لقب شمشیر اسلام بر او نهادند ، برانگیختند تا کار علی (ع) را یکسره سازند و خود را از گزند زبان روشنگر او در امان دارند . همینجا بود که علی (ع) مصلحت دانست در منزل بماند (که بعد ها گفت مقدر من همین است و وظیفه الهی بوده) و کوثر جاوید پیامبر (ص) به مسجد رفت ، خطبه های آتشین ایراد فرمود ؛ ....... آری او به مسجد رفت که شمشیر زبان علی (ع) از کلام خویش برکشند و بر گوش مردمان غره گمراه بکوبد ، و علی ( ع) در خانه ماند تا تیغ اوباش ظاهر الصلاح مدینه ، قران ناطق را پاره پاره نسازد . ولی بی بی دو عالم در آن زمان پرهیاهو و خطر برای دفاع و حراست از حریم اسلام و ولایت بر کور دلان خروشید . آنگاه خود را معرفی فرمود که هان !!!!! بدانید من فاطمه ام ، فرزند همان پیامبری که قران و احکام و نورانی آنرا فرارویتان قرار داد ؛ انصار و یاران پیامبر را مخاطب قرار داد و از خودخواهی و راحت طلبی آنها و زیر پا نهادن حق ، و سکوت در برابر باطل ، فریاد کرد .

راستی حقیقت ماجرا چه بود ؟ برخی گمان میکنند فاطمه (س) از میل و خیال خود به مسجد رفت وسخن گفت و یا در پشت در ، راه ورود دژخیمان را بست و مجروح شد و یا به داغداری مرگ پدر ناله های بیت الاحزان را سر داد؛ آنها که سجایای فاطمه (س) خوانده اند و توصیفات او را شنیده اند ، نه تنهادر عصمت او ، که در اوج کمالات و بندگی او شکی ندارند و اگر معیار بندگی ، تبعیت از ولایت و تسلیم در برابر امام زمان باشد ، میتوان پذیرفت که این همه جوش و خروش فاطمه (س) بدون اذن و امر امیرمومنان (ع) بوده باشد؟ راستی حقیقت ماجرا چه بود ؟ شاید اگر همین چند کلام فاطمه(س) در تاریخ نمانده بود ، غبار فتنه و آشوب نورچشمها را میگرفت و جز سیاهی و ظلمت چیزی برای دیدن باقی نمیگذاشت ؛ که در آن هیاهو گرفت و نگذاشت . اما کلام فاطمه (س) روزنه ای در آن دالان ظلمت ایجاد کرد تا آنها که به ریسمان ولایت چنگ میزنند و بالا می آیند ، از این گوهر نورانی ، حقیقت ماجرا را دریابند :

(( فلمتا اختار الله لنبیه (س) دارالانبیا و ماوی اصفیا ظهر فیکم حسیکه النفاق ))

پس آنگاه که خدا سرای انبیا الهی و ماوای برگزیدگان خویش را برای پیامبر اکرم (ص) اختیار کرد ، خار و تیغ نفاق در شما نمایان شد . نفاق ، جریان همراه اما پوشیده وپنهانی است که مجالی میجوید تا سر بر آورد و ضربه ی خود را وارد سازد . زهرا (س) خطاب به مردمانی که بیشترشان از روزهای سختی و تنهایی همراه پیامبر بوده اند ، مرگ او را آغاز ظهور نفاق میخواند که پیشتر ها شکل گرفته بود :

(( ظهر فیکم حسیکم فی النفاق ))

و همین نفاق ناشناخته و پیچیده بود که تلاش بیست و چند ساله پیامبر را کنار زد و هر آنچه در مدح و اثبات علی ( ع ) آمده بود را پشت سر گذاشت و بر منبر و محراب و امامت مسلط شد و مردمان همرا پیامبر ، در سختی و جنگ و تنهایی و غربت ، خیال توطئه را بر سر نگذراندند و بویی از خدعه و خیانت را هم احساس نکردند . تیغ و خار نفاق آرام وآهسته سر برآورد (( و سمل جلباب الدین )) و پوشش دین را اندک اندک پوسانید و درید ، پوششی که قرار بود دین را از گزند حوادث در امان دارد و دین داران را به مامن مالوف حسن الهی برساند ؛ نفاق سر بر آورد و پوشش دین را درید ! اگر نیک بنگریم و بدانیم ! پیکان آتشین کلام زهرا (س) حزبی را نشانه میگیرد که سالها آن سوی پرده ی دین ، در سوراخ نفاق خویش توطئه میکرد و تیغ خود را به این جلباب نزدیک میساخت . پس از رحلت پیامبر (ص) خار نفاقشان از این پوستین گذشت و وارد عرصه دینداری مردمانی شد که حقیقت ماجرا را نمیدیدند !
کار چنان دقیق و ظریف بود و فضا آنگونه پیچیده و اغواگر که باید خورشیدی از نور برمیامد و سرمایه ای از غیب حراج میشد و زهرا (س) (( که علی (ع) او را بقیه النبوه میخواند )) چنان بود که به امر مولا به میدان رفت .

اگرچه آن زمان بیچارگان زمین گیر از خدعه نفاق را کلام او اثری نبخشید اما ناظران بی غرض تاریخ را آگاه کرد تا بعد ها حقیقت سخن زهرا (س) عیانتر شود ، این گوشه ای از آن همه واقعیت کلام فاطمه(س) بود . حتی آن زمان هم درست ندیدند و نفهمیدند ! راستی غاوین و آفلین و مبطلین و شیاطین در سوراخ خزیده ، کدام جریان و حزب فتنه گری بود که زهرا (س) این گونه بر آنها میخروشید ؟ سخن از چند نفر اوباش و خودخواهان فرومایه انروز مدینه و مکه بود یا جماعتی که در طول تاریخ با حقیقت درافتاده بودند و آنگاه این گروه منافق ، راه را برای حضور آنها در عرصات مسلمین فراهم آورده ؟ لباس تربیت نبوی که بر تن مردمان آن روزگار بود رانیرنگ منافقین درید و باری که قرار بود (( اعزاد المله و هصنه الاسلام)) به دوش کشند بر زمین ماند . دستان علی (ع) بسته بود و اینبار سنگین نباید رها میشد و کسی نمانده بود جز فاطمه ( س) و راستی که کسی را هم جز او توان رویارویی با این جریان عظیم نفاق نبود و در آن زمان فدک بهانه به حق گفتار فاطمه (س) شد و حرف اول و آخر را بر زبان راند : (( فاعملوا انا عاملون و انتظروا انا منتظرون))

مردم شریف ایران و پاسداران حریم ولایت با تاسی از پیرو واقعی ولی و به دور از خمودگی و سستی و با سر مشق از ولایت مداری آن یاس کبود پیامبر و با تیز بینی اوضاع و احوال زمانه نخواهیم گذاشت بار دیگر تاریخ تکرار گردد و کوته فکران و منافقین سرمایه اعتقادی مسلمین را به تاراج و خورشید سراسر نور ولایت راحتی به قدر سر سوزنی خدشه دار نمایند تولد چلچراغ هدایت و قبله افلاکیان ،روز مادر،روزن زن و همچنین تولد فرزند صالح زهرای مرضیه حضرت امام خمینی (ره)را به تمامی خانواده های شریف بویژه همسران و مادران سربلند شهیدان تبریک و تهنیت عرض می نامیم.

سردار مجتبی مینایی

/224224
مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: