آخرین اخبار
کد خبر: ۱۱۵۸۳
تاریخ انتشار: ۲۵ تير ۱۳۹۲ - ۱۴:۰۳

شهید سلطانی در محله کوشک قوام در خانواده ای متدین و مذهبی دیده به جهان گشود .

 
وی تحصیلات خود را تا سال ششم ابتدایی ادامه داد اما بر حسب علاقه به تحصیل در حوزه روی آورد و مقاطعی از تحصیل را با موفقیت پشت سر گذاشت .
این شهید بزرگوار در ایام شکوه مند انقلاب اسلامی و همزمان با اوج گیری مبارزات امت اسلامی علیه حکومت ستمشاهی در بسیاری از فعالیت های سیاسی و انقلابی شرکت کرد و در این مسیر بارها از سوی مقامات امنیتی رژیم مورد بازخواست قرار گرفت اما این شیر مرد عرصه قیام ، استوارتر از آن بود با یاوه های مشتی خود فروخته از ادامه حرکت بازماند .
وی پس از پیروزی انقلاب اسلامی به جرگه سبز پوشان سپاه پیوست و چندین بار در جبهه حضور یافت شهید سلطانی در ایام جوانی دل سروده های خود را که از زلال روحی آرام و ملکوتی سرچشمه
می گرفت با صدای دلنشین و خوش آوای خویش در هم آویخته و مجالس و محافل مذهبی و شامگاهان مغموم جبهه را با طنین آسمانی خود شور و حالی خاص می بخشید .
هنوز آوازهای زخمی او از گوشه گوشه جبهه به گوش می رسد .
آن اسوه ی تقوا و ایمان در قبر کوچکی که در کتابخانه مسجد المهدی (عج) برای خویش حفر کرده بود ، شبان تیره دنیا با عطر نافله های خویش در آمیخت و آنگاه که با تنی بی سر به دیداردوست شتافت ، زمین و زمان را شرمنده این کلام آتشین خود نموده است که :

من شرم می کنم روز قیامت در پیشگاه اربابم امام حسین (ع) سر در بدن داشته باشم

روح ملکوتی آن سرانجام در آستانه بهار هزار سیصد و شست یک در آسمان بیکران شوش به پرواز در آمد و در جوار قدیسان عالم ملکوت آرام گرفت.خدایا تومی دانی که در این راه قدم نگذاشته ام مگر برای رضای تو نه برای ریاء تو خود می دانی که از ریاء بیزارم خدایا به جبهه نرفتم که بگویند فلانی مرد قهرمانی است واگر در این راه شهید شدم در تشیع جنازه ام بگویند شهیدان زنده اند .  
امروز روز مقام طلبی نیست بلکه روز یاری قرآن و اسلام است .
امروز که همه ابر قدرت های ظالم در خارج و داخل می خواهند اسلام را نابود کنند پس چه کسی باید به جبهه برود و از اسلام دفاع کند .
شهدا چه حق بزرگی بر گردن ما دارند اگر آنها نبودند صدام برای ملت ما حتی ناموس هم نمی گذاشت . حیات و زندگیمیان را مدیون شهدا و رزمندگان هستیم .
آری باید خون داد تا اسلام زنده بماند .

                                                               



دیگر وصیتم این است که دو سخن دارم که به عنوان پوستر چاپ شود تا منافقین و ضد انقلاب بدانند ما با خونمان از ولایت فقیه حمایت خواهیم کرد


1- بارالهی از ساحت مقدست تقاضا دارم آن هنگام که به فیض شهادتم می رسانی ابتدا قلبم را از کار مینداز تا در آخرین لحضات عمرم به یاد تو و امام زمانم بوده وبا تمام توانم فریاد بزنم
(خدایا خدایا تا انقلاب مهدی (عج) خمینی را نگهدار)

2- اگر با ریخته شدن خون ناقابل من فرج مولایم امام زمان(عج) را نزدیکتر میکند پس ای خمپاره ها بر من ببارید وخونم را بریزید

نام:
ایمیل:
* نظر: