آخرین اخبار
کد خبر: ۴۵۹۹
تاریخ انتشار: ۰۴ بهمن ۱۳۹۰ - ۲۰:۲۸
زکریا بن ادریس قمی، محدث، عالم و شخصیتی وارسته از تبار شیعیان راستین اهل بیت وحی(ع) بود که در سده دوم هجری، در شهر قم می‏زیست و از بزرگان آن دیار به شمار می‏رفت.

پایگاه جامع امام رضا(علیه السلام) نوشت: زکریا بن ادریس قمی، محدث، عالم و شخصیتی وارسته از تبار شیعیان راستین اهل بیت وحی(ع) بود که در سده دوم هجری، در شهر قم می‏زیست و از بزرگان آن دیار به شمار می‏رفت.

او از خاندان بزرگ اشعری که پیشگام نشر و ترویج تشیع در شهر قم بودند، شمرده می‏شد و نیاکانش از بزرگان طایفه به حساب می‏آمدند و بارها مورد توجه خاص امامان معصوم(ع) بودند. امام صادق(ع) آنگاه که «عمران بن عبدالله» عموی ابوجریر، به خدمت ایشان رسید، چنین فرمودند: «هذا نجیب من قوم نجباء.» این شخص فردی نیک نژاد و از طایفه نیک نژاد است.و نیز وقتی که دیگر عموی وی «عیسی بن عبدالله» به دیدار حضرت شتافت، امام(ع)در وصف او فرمودند: «منّا اهل البیت.» او از ماست.

پسر عمویش «زکریا بن آدم» نیز از خواص یاران امام رضا(ع) بود که آن حضرت بارها از او تعریف و تمجید نمودند. پدرش «ادریس بن عبداللّه» روایت گری موفق و عالمی پرهیزگار بود که به حضور امامان عصر خود به ویژه حضرت امام جعفر صادق(ع) نائل آمد و با نقل روایت از آنان، در شمار یاران و راویان قابل اعتماد ایشان جای گرفت. عالمان شیعی شخصیت والای او را همواره ستوده‏اند. 

زکریا بن ادریس در میان چنین خانواده‏ای، که همگی از پیروان راستین مکتب ولایت بودند، پرورش یافت و درس عشق و دلدادگی به مکتب را از ایشان، به ویژه پدر بزرگوارش، فرا گرفت.

فضای جامعه‏ای که «زکریا بن ادریس» در آن زندگی می‏کرد، از آن جهت که با عصر سه تن از امامان معصوم امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) مصادف بود، بسیار درخشنده و سازنده می‏نمود. وی نیز از این فرصت کمال استفاده را برای ایجاد رابطه بیشتر با امامان و کسب فیض از ایشان برد. 

اما اوضاع سختی که به وسیله زمامداران حکومت غاصب عباسی بر ضد شیعیان به وجود آمده بود، باعث گردید فضای جامعه آن روزگار به تیرگی و سیاهی گرائیده و عرصه بر پیروان مکتب تشیع تنگ گردد ولی زکریا بن ادریس همانند بسیاری از شیعیان واقعی هرگز مرعوب اوضاع دشوار آن روزگار نگردید؛ بلکه با تقویت رابطه خود با پیشوایان دین، به مقابله با دسیسه‏های دشمنان تشیّع پرداخت.
 
آنچه از منابع و روایات موجود به دست می‏آید، این است که وی به حضور امامان رسیده و سخنان ایشان را نقل نموده است. اما چگونگی آن سفرهایی که در این باره داشته است، حتی نوع مبارزات او بر ضد دستگاه ظالم عباسی، مطلبی است که هیچ گزارشی از آن در دست نیست.

شیرین‏ترین فرازهای زندگی ابوجریر لحظاتی بود که او شرفیاب پیشگاه امامان محبوب خود می‏شد و پیوندش را با خاندان وحی(ع) محکم می‏نمود. ثمره‏های این پیوند مقدس را می‏توان به بخشهای ذیل تقسیم کرد:

۱- دلدادگی به ولایت:

ابوجریر شیدای ولایت بود و اوج دلدادگی خود را آنگاه که به خدمت امام رضا(ع) رسید، با گفتن جمله‏های شیوا و رسا، صادقانه آشکار ساخت. وی در محضر امام(ع) چنین لب به سخن گشود: «جُعِلتُ فداک، قد عرفت انقطاعی الی ابیک ثمّ الیک...»، جانم به فدایتان! شما آگاهید که من، تنها به شما و پدر عزیزتان گرویده‏ام و از غیر شما بریده‏ام.» 

با دقت در این جمله پرمعنا به خوبی در می‏یابیم که زکریا بن ادریس در آن اوضاع آشفته که بعضی شیعه نماها امامت حضرت رضا(ع) را قبول نداشتند و بر امامت حضرت کاظم(ع) توقف کرده بودند، از روی صدق و صفا خدمت امام رضا(ع) رسید و خالصانه اعلام وفاداری کرد و دلدادگیش به خاندان وحی را اثبات کرد.

۲- در سلک یاران امام(ع):

ابوجریر به اعتراف بسیاری از دانشمندان رجال شناس در شمار یاران سه تن از امامان شیعه(ع) جای داشت و به این درجه مفتخر گردید. شیخ طوسی از او در میان اصحاب امام صادق(ع)، امام کاظم(ع) و امام رضا(ع) نام برده است.(۶)

۳- مشمول دعای امام(ع):

ابوجریر، زکریا بن ادریس همچون بسیاری از پیروان مکتب تشیع، از عنایت و توجه خاص امامان خود بی بهره نبود و از بالاترین افتخارات وی همین بس که در آخرین شب زندگانیش حضرت رضا(ع) جویای حال او شدند و برایش رحمت فرستادند.

پسر عمویش زکریا بن آدم گفت: «در شبی که آخر عمر ابوجریر بود، وقتی خدمت حضرت رضا(ع) وارد شدم، ایشان حال ابوجریر را از من پرسیدند و برایش طلب رحمت کردند. «فَسَألِنی عنه و تَرَحَّم علیه.»(۷)
بدون شک «زکریا بن ادریس» نزد امام رضا(ع) منزلت بالایی داشته که حضرت او را مورد توجه قرار دادند و مشمول دعای خیر خود گردانیدند.

۴- تشنه وظیفه:

در اوضاع دشواری که شیعه بودن جرم به حساب می‏آمد، ابوجریر پیوسته در جستجوی تکلیف و تشنه شناخت وظیفه بود. وی به منظور رفع این عطش بارها نزد امامان معصوم(ع) می‏شتافت و از دریای ژرف معارف ایشان سیراب می‏گردید و راه نجات طلب می‏کرد.

از جمله با توجه به اینکه، بلند خواندن «بسم الله الرحمن الرحیم» در نماز، از نشانه‏های شیعه است، چنان چه کسی در آن روزگار خفقان «بسم الله الرحمن الرحیم» را در نماز بلند می‏خواند، شیعه بودنش آشکار می‏شد و باعث آزار و اذیت او از سوی دشمنان تشیع می‏گشت، از این رو «زکریا بن ادریس» به نزد امام کاظم(ع)شتافت و با طرح مسئله، کسب تکلیف نمود، حضرت(ع)در جواب، امر به تقیه کردند و فرمودند: «... لا یَجهَر ؛ بلند نخواند.»

زکریا بن ادریس از این روش (به دنبال شناخت وظیفه بودن) در مسائل مهم‏تری، نظیر مسئله رهبری و امامت نیز پیروی کرد و به درستی وظیفه خودش را به انجام رساند.

۵ - مبارزه با جریان انحرافی واقفیه

پس از شهادت امام کاظم(ع)برخی از مردم بر اثر دنیا خواهی، توطئه جدیدی بر ضد شیعه و ولایت امامان معصوم(ع) به اجرا گذاشتند که می‏توانست در راستای سیاست شوم نظام منحوس عباسیان مبنی بر نفی رهبری امامان شیعه از صحنه اجتماع قرار گیرد. طراحان این توطئه که از شیعیان حضرت کاظم(ع) نیز به شمار می‏آمدند، چنین شایعه کردند که: امام کاظم(ع) نمرده اند.
 
او، همان حضرت قائم«ع» هستند که زنده هستند. برخی از شیعیان سست عنصر و کم مایه نیز، با شنیدن این خبر، بی هیچ تحقیق و جستجویی آن را باور کرده و به آنها گرویدند و به این وسیله، فرقه گمراه «واقفیه» شکل گرفت.

مرحوم کشی (رجال نویس سده چهارم هجری) با نقل روایت‏های زیاد در مذمت فرقه واقفیه به انگیزه پلید پایه گذاران آن اشاره می‏کند و می‏نویسد: «زمانی که حضرت کاظم(ع)در زندان عباسیان به سر می‏برد، دو تن از شیعیان را در شهر کوفه وکیل اخذ خمس و زکات گردانید.
 
آن دو که مبلغ فراوانی از این راه در اختیار داشتند، بعد از شنیدن خبر شهادت حضرت(ع) حرص و طمع و دنیاطلبی شان باعث شد شهادت امام را انکار کنند و در میان شیعیان شایع سازند که: امام موسی کاظم(ع) زنده هستند.
 
زیرا ایشان همان حضرت قائم(ع) هستند. برخی شیعیان نیز بدون تحقیق به گفته آنها اعتماد کردند و با آنان هم عقیده شدند.
 
آن دو تن هنگام مرگ وصیت کردند که اموال را به وارثان امام کاظم(ع) برگردانند که این مطلب پرده از نیت پلید آنها برداشت و مردم دانستند که انگیزه آنان تنها دست یازی به دارایی های غیر مشروع بوده است.»

در چنین اوضاعی «زکریا بن ادریس» شجاعانه و از روی اخلاص، در حالی که از انحراف فرقه واقفیه به خوبی آگاه بود، به منظور مقابله با آنان خدمت امام رضا(ع) رسید و پس از گفتن کلماتی شیوا در دلبستگی خود به امام(ع) سؤال های مهمی را درباره مسئله امامت و عقائد واقفیه مطرح ساخت که حضرت نیز با پاسخ به آنها، خط بطلان بر افکار و اندیشه این جماعت گمراه کشیدند.
 
مضمون پاسخهای حضرت را می‏توان در این جمله خلاصه کرد که: امام کاظم(ع) به شهادت رسیده‌اند و من تنها جانشین و امام بعد از او هستم.

به این ترتیب ابوجریر نقش خود را در افشاگری از جماعت منحرف واقفیه به خوبی ایفا کرد و با حضور خود نزد امام رضا(ع)مبارزاتش را بر ضد مخالفان امامت تکمیل کرد. وظیفه‏اش را در آن اوضاع حساس به شایستگی شناخت و عملی ساخت.

تجلیل عالمان از ابوجریر

رجال شناسان شیعه شخصیت والای «زکریا بن ادریس» را با واژه‏های زیبا و پرمعنایی مانند: وَجْهٌ (بلند مرتبه)، حَسَنٌ (فردی نیکو)، مُعْتَمَدٌ (قابل اعتماد) و... به شایستگی ستوده‏اند. آنان هر گاه به نام این محدث ارزشمند شیعی می‏رسیدند، از مقام بلند وی به خوبی تجلیل می‏نمودند و دیدگاهشان را درباره چهره قابل اطمینان او بیان می‏کردند.

شیخ صدوق در کتاب «من لا یحضره الفقیه» بخش مشایخ، در وصف ابوجریر چنین می‏نویسد: «... ابی جریر بن ادریس، صاحبُ موسی بن جعفر(ع) ....ابوجریر زکریا بن ادریس یار و همدم امام کاظم(ع) بود.

مرحوم علامه تستری آنگاه که این جمله را از شیخ صدوق(ره) نقل می‏کند، در تأکید بر آن می‏نویسد:«... معنای این توصیف کمتر از توثیق نیست؛ بلکه بالاتر از آن است.» شیخ مفید در کتاب «الاختصاص» به روایتی که حضرت امام رضا(ع) به ابوجریر رحمت می‏فرستند، اشاره می‏کند و شخصیت قابل اعتماد و موجّه او را می‏ستاید.نجاشی، شیخ طوسی، علامه حلّی و دیگر بزرگان علم رجال نیز هر یک ضمن معرفی این محدث پرتلاش، در ردیف راویان قابل اطمینان، به ستایش مقام و منزلتش پرداخته اند.

استادان ابوجریر

خاندان وحی، استادان بزرگ زکریا بن ادریس بودند و زکریا از خزائن علوم و معارف ایشان فیض‏های فراوانی نصیبش شد. او در پیشگاه چهار امام (حضرت امام باقر، حضرت امام صادق،حضرت امام کاظم وحضرت امام رضا علیهم السلام) زانوی دانش اندوزی بر زمین زد و از خرمن وجود مبارک ایشان خوشه‏های معرفت چید.

وی بیشتر به محضر امام رضا(ع) رسید به طوری که تعداد روایات وی از آن امام، هفت مورد، گواه این مطلب است. بعد از آن، از محضر امام کاظم(ع)پنج روایت و امام صادق(ع)سه و در نهایت از حضرت امام محمد باقر(ع)یک حدیث روایت کرد.
 
با توجه به منابع و روایات موجود، استادان روایی زکریا بن ادریس، همه از امامان بزرگوار(ع) بودند. امّا از دیگر اساتید احتمالی وی گزارشی به دست نیامده است.
 
تنها در یک مورد از «صبغ بن نیاته» روایت نقل کرده است. البته از جزئیات حضور زکریا نزد اصبغ بن نباته خبری در دست نیست و مرحوم محقق اردبیلی در جامع الرواة و مرحوم خوئی در معجم رجال الحدیث تنها به متن روایت او از «اصبغ بن نباته» اشاره کرده‏اند.

شاگردان ابوجریر

شخصیت‏های بزرگی، همچون: صفوان بی یحیی، محمد بن ابی عمیر، احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی و... نزد «زکریا بن ادریس» حاضر شده‏اند و با استفاده از محضر درس او به شاگردی و نقل روایت پرداختند.
 
با آنکه اشخاص زیادی (حدود ده نفر) از ابوجریر حدیث نقل کرده‏اند، روایت این سه تن به ویژه «صفوان بن یحیی» از وی، می‏تواند دلیل دیگری بر مقام و منزلت والای او به حساب آید، زیرا در بین دانشمندان رجال، مشهور است که: این سه بزرگوار فقط از افراد ثقه و قابل اعتماد روایت می‏کردند. از این رو، «زکریا بن ادریس» که از مشایخ (استادان) روائی آنها به شمار می‏رود، وثاقت و وجاهت فزونتری خواهد داشت.
اکنون گوشه‏ای از زندگی آن سه را به اختصار در پیش روی شما خواننده عزیز می‏گذاریم:

۱- صفوان بن یحیی:

ابو محمد، صفوان بن یحیی، عالمی وارسته و روایت گری بلند مرتبه بود که در ورع و عبادت کسی به پای او نمی‏رسید؛ صفوان از یاران باوفای سه امام شیعه (حضرت کاظم، حضرت رضا و حضرت جواد علیهم السلام) به شمار می‏رفت و نزد ایشان مقام و منزلت بزرگی داشت.
 
از صفوان بن یحیی حدود ۲۸۰۰ روایت در کتب روائی شیعه با عنوانهای «صفوان و صفوان بن یحیی» موجود است و این همه روایت نشانگر عظمت و شخصیت روائی او است. علاوه بر این در عرصه علم و دانش نیز با تألیف سی عنوان کتاب از ممتازین به شمار می‏رود.این شخصیت بزرگوار با حضور نزد زکریا بن ادریس به نقل سه حدیث از او پرداخت و در میان دیگر شاگردان وی با نقل بیشتیرین روایت مقام نخست را به دست آورد، صفوان سرانجام پس از عمری باعزت و برکت در سال ۲۱۰ به دیدار معبود شتافت.

۲-محمد بن ابی عُمیر:

محمد بن ابی عمیر، راوی و دانشمند والامقام بود. در وارستگی و بندگی نزد شیعه و سنی سرآمد بود. او در عصر حیات ائمه معصوم(ع) می‏زیست و به فیض حضور امام کاظم، امام رضا و امام جواد(ع) نائل آمد و به جرگه یاران و راویان بلند مرتبه آنان پیوست. با اینکه محمد ابی عمیر به حضور استادش «ابو جریر» نائل گشته، اما تنها یک روایت از وی نقل کرد. محمد بن ابی عمیر پس از نقل احادیث فراوان و به جای گذاشتن آثار زیاد، در سال ۲۱۷ دار فانی را وداع گفت.

۳- احمد بن محمد بن ابی نصر بزنطی:

ابو جعفر، احمد بن محمد بن ابی نصر، معروف به «بَزَنْطی» از عالمان و راویان برجسته شیعه است که به دیدار امام رضا (ع) و امام جواد(ع) نائل آمد و منزلت بزرگی نزد ایشان یافت.شیخ طوسی(ره) او را از یاران امام کاظم و امام رضا و امام جواد(ع) می‏داند و به خوبی از او یاد می‏کند.
 
بزنطی که بیش از ۸۵۰ روایت از اهل بیت نبوت(ع) نقل کرده است، تنها یک روایت از استاد خود «ابوجریر» دارد. دوران زندگی بزنطی در خدمت به مکتب، سپری شد و او در عرصه‏های مختلف به پاسداری از مرزهای اعتقادی پرداخت، وی سرانجام پس از عمری تلاش پیگیر با به جای گذاردن شاگردان کارآمد، کتابهای فراوان و روایت‏های سازنده، در سال ۲۲۱ دعوت حق را لبیک گفت.

تألیف کتاب

زکریا بن ادریس علاوه بر تربیت شاگردان برجسته و پرتوان، به گردآوری کتاب نیز روی آورد. شیخ طوسی و نجاشی تنها یک کتاب به نام او فهرست کرده‏اند و مرحوم آقا بزرگ تهرانی نیز در «الذریعه» با نام «کتاب الحدیث» از آن یاد کرده است. 

زکریا در این کتاب به جمع آوری و تدوین سخنان گران مایه اهل بیت نبوت(ع) پرداخت؛ البته در حال حاضر اثری از آن به صورت مستقل بر جای نمانده است. شاید این کتاب نیز همانند بسیاری کتاب‏های روائی کوچک، با گذشت زمان محو شده، یا در کتاب‏های نزدیکتر مانند «کتب اربعه» ادغام شده است.

روایت‏های ابوجریر

بخش مهمی از زندگانی پرثمر زکریا بن ادریس، صرف حفظ و نقل آثار و سخنان خاندان رسالت(ع) شد. او در این میدان خالصانه تلاش کرد و با انعکاس احادیث و روایت‏های آموزگاران بشریت، ائمه طاهرین(ع) وظیفه سنگین و مقدس خود را به نیکی انجام داد. ویژگی روایت‏های «ابوجریر» نقل مستقیم و بدون واسطه از امام(ع) است که جز مواردی بسیار اندک، بقیه را با حضور نزد امام(ع) شنیده و روایت کرده است.
 
بر اساس آنچه که از روایت‏های وی بر می‏آید، او هر گاه توفیق حضور نزد امام(ع) را می‏یافت، به شکل‏های گوناگون (طرح سؤال و...) باب گفتگو را باز می‏کرد و با شنیدن کلمات دلنشین امام(ع) آنها را حفظ و روایت می‏کرد. شمار حدیث‏های او با حذف تکراری‏ها نزدیک به شانزده مورد است که با عنوان‏های (ابی جریر زکریا بن ادریس قمی، ابوجریر ادریس، ابی جریر قمی، و ابی جریر) در میان کتاب‏های روائی شیعه موجود است.
 
در بین عنوان‏های یاد شده، عنوان «ابی جریر قمی» در سند تعداد بیشتری از روایات به چشم می‏خورد، هم چنان که مرحوم خوئی نیز به این مطلب اشاره کرده است: «... عنوان ابوجریر قمی در سند یازده حدیث واقع گردیده است...»

روایت‏های اندک «زکریا بن ادریس» موضوع‏های متنوّعی را در زمینه‏های فقه، عقاید و اخلاق شامل می‏شود. در این تعداد احادیث فقهی او (نماز، حج، تجارت، ازدواج، دیات و...) بیشتر از زمینه‏های دیگر است. لذا می‏توان نتیجه گرفت گرایش روایت‏های وی به مباحث فقهی متمایل بوده است.

نام:
ایمیل:
* نظر: