متن کامل سخنان وی بدین شرح است:
بسم الله الرحمن الرحیم
انا لله و انا الیه راجعون
من المومنين رجال صدقوا ماعاهدوا الله عليه فمنهم من قضي نحبه و منهم من يتنظر و مابدلوا تبديلا ( سوره احزاب آیه 23)
اشهد ان الموت حق و مسائله القبر حق و البعث حق و النّشور حق و الصراط حق والمیزان حق و الحساب حق و الکتاب حق و الجنه حق و النّار حق.
سردار حاج احمد سوداگر هم به یاران شهیدش پیوست.28 صفر (دوم بهمن) در روز رحلت پیامبر اعظم(ص)، سردار احمد صیاف به رحمت خدا رفت و در روز 17 ربیعالاول( 21 بهمن) در روز میلاد پیامبر اعظم (ص) (به فاصله 19 روز) حاج احمد سوداگر به رحمت خدا رفت و معلوم نیست لحظه ای دیگر- روزی دیگر- هفتهای و ماه و سال دیگر نوبت کیست؟
همه ما هم در معرض رفتن هستیم- دیر یا زود همه ما باید برویم- خدا کند که چیزی ما را غافل نکندچون هیچ چیز در این دنیای کوتاه و زود گذر که حضرت امیرالمومنین (ع) آن را به دار مجاز معرفیمیفرماید وجود ندارد که ما آن را بگیریم و آخرت و ابد را از دست بدهیم به فرمایش حضرت امیرالمومنین (ع)- طلاق الدنیا مهر الجنه خدا کند که مهمترین رکن و اصلیترین شرط جهاد که همان تجارت دنیا به آخرت است ( یعنی فروش دنیا و خرید آخرت) را از دست ندهیم و به فرمایش حضرت آیت ا... جوادی آملی رها کردن دنیا یگانه شرط جهاد و تنها بهای بهشت است یعنی بدون فروش دنیا، مبارزه صبغة الهی نداشته و به پیروزی حق نمی رسد.
حاج احمد سوداگر مثل ما زمانی که در این دنیا بود چیزهایی نوشت-دلتنگیهای خود را گاهاً بر روی صفحه کاغذ می آورد- زمانی که به اصطلاح اینجایی بود- قبل از رحلت و قبل از سفر بود. اما باید دید حالا که رفته آن طرف و به دیار باقی شتافته چه میخواهد بگوید؟ پسر برومندش آقای رسول سوداگر دیشب نوشته ای از پدر به من نشان داد( مرتب به آقا رسول می گفتیم ببین پدر وصیت نامهای دارد و چیزی نوشته تا به وصیت نامه اش عمل کنیم)-رفت با حالت روحی ملتهبی که داشت کمی جستجو کرد و گشت- چیزی پیدا کرد- صدا زد عمو رشید بیا این را ببین- رفتیم نگاه کردیم- خواندم دیدم دلتنگی های خود را نوشته در این روزگار؛نوشته بود:
"حاج احمد برخیز و با ما سخن بگو: از دیار شهدا با من حرف بزن- از شهدا برای ما بگو- از حسنباقری- از مهدی باکری، از صیاد شیرازی، از حاج همت، از حسین خرازی- از احمد صیاف زاده.
-شاید اگر گوش شنیدن داشته باشیم می توانیم بشنویم که ای برادران! همه ما در دنیا با هم بودیم- در لشکر اسلام ما یک هدف داشتیم- یک راه داشتیم- یک امام و یک آقا داشتیم- شهدا زودتر از ما آمدند- من هم بالاخره پشت سر شهدا آمدم من ( احمد سوداگر) نگران شما هستم با ما سخن میگوید- با ما حرف میزند- سوال میکند از ما: در آن دنیا1- آیا خون شهدای ما را حفظ می کنید؟2- آیا راه شهدا را ادامه میدهید؟ احمد هم مثل شهدا 3- آیا تا آخر در راه انقلاب و آرمانهای امام و شهدا باقی می مانید؟4- آیا تا آخر در رکاب ولایت فقیه امام خامنه ای (مدظله العالی) محکم و استوار می مانید؟و مرتب از محضر پرودگار سوال می کند با گفتگو و مناجات از خداوند بزرگ مژده میخواهد.
یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم
مطالبه اصلی شهدا از ما همین پرسش هاست
من احمد را خوب میشناسم- جوانی 17 ساله بود که به نهضت امام(ره) پیوست و با رژیم فاسد شاه به مبارزه برخاست- سال 58 که 18 سال داشت، تفنگ به دست گرفت و در کمیته انقلاب اسلامی و سپاه به مبارزه با اشرار و ضد انقلاب ادامه داد-جوانی بسیار پر شور پر تحرک و نورانی و خوش سیما و خوش اخلاق بود یادم می آید اردیبهشت 58، که منافقین و ضد انقلاب اندیمشک را به آشوب کشیدند، احمد در سپاه اندیمشک حضور داشت- هر لحظه مثل شیر خشمگین و مار بیابانی می خواست درب سپاه را بشکند و جمعیت آشوبگر را به رگبار ببندد- من دو تا از برادران پاسدار را مواظب او قرار داده بودم تا او را آرام و کنترل کنند جنگ که شروع شد در تیپ یک زرهی لشگر 92 در محور طلائیه- جفیر- پادگان حمید با متجاوزان بعثی در کنار برادران ارتشی می جنگید- در محورهای دزفول و شوش در غرب کرخه مسوول اطلاعات ما بود و همان اول جنگ یک پای خود را از دست داد.(در یگان 7 ولی عصر «عج») در کلیه عملیاتها شهادت میدهم از روز اول جنگ تا پایان جنگ، یک روز جبهه را ترک نکرد- من و همه فرماندهان عزیز حاضر در این مجلس شهادت میدهند که احمد همهی هستی خود را در راه امام- ولایت فقیه- انقلاب و اسلام و آرمانهای امام را در طبق اخلاص گذاشت و صادقانه و خالصانه خدمت کرد تن او بارها و بارها مجروح شد. و به درجات بالای جانبازی نائل آمد- 85% جانبازی عددی است که سپاه برای او قائل است- این جسم از روح بزرگ احمد خسته شده بود- همه فرماندهان روح بزرگی داشتها ند- روحی در این بدن تيکه و پاره وجود داشت، روح احمد سوداگر، مبارزی و مجاهدی پر شور بود که یک لحظه آرام و قرار نداشت. خيلي ها با این میزان جانبازی میروند در گوشهای و به استراحت میپردازند- چون جسم نمیکشد. ولی احمد از این جسم مجروح و خسته، کار میکشید در راه خدا- دو صفت و ویژگی در این ایام پس از جنگ داشت- البته در جنگ هم همین طور بود.
یک اینکه همواره و هر لحظه آمادة رفتن بود. بدون درنگ- هیچ دچار غفلت نمیشد- در هر صحنة خطرناکی که مرگ و شهادت بود حضور پیدا کند دوم اینکه جوری برنامهریزی میکرد که گویی صد سال دیگر میخواهد عمر کندهمت بسیار عالی- اراده مصمم ایدههای بلند داشت شاخصهی او بود. برای مسئولیتهایی که به او واگذار میشد، هدف و طرح و برنامه داشت- بسیار بسیار فعال، پر نشاط بود و در این دو خصوصیت، عمل میکرد طبق فرمایش حضرت امیر المومنین (ع) در همه صحنههای جنگ حضور داشت. ای حاج احمد سوداگر برخیز و با ما سخن بگو همه همرزمانت ( سپاهی و ارتشی)- آقای اسدی-آقای محمد باقری- آقای محرابی- آقای عزیز جعفری فرماندهات آقای غلامپور- آقا رحیم- آقا محسن- سردار دکتر فیروزآبادی در این مجلس حضور دارند.
ما همه همرزمانت سپاهی و ارتشی شهادت می دهیم که تو حافظ قلمرو اسلام بودی- تو مرزهای کشور اسلامی را حفظ کردی، شهادت میدهیم که در برابر دشمنان اسلام و ولایت و قرآن و کشور مردانه ایستادگی کردی و سرزمین ایران اسلامی را قتلگاه متجاوزین کردی، کفار و متجاوزین را در شرق کارون با شمشیر حضرت ثامن الائمه و در غرب کرخه با شمشیر فتح المبین و در غرب کارون با شمشیر بیت المقدس و در غرب اروندرود در فاو با شمشیر والفجر 8 قلع و قمع کردی ( با رمز یا زهرا- یاعلی)- ما شهادت میدهیم که در خیبر-بدر- رمضان- والفجر مقدماتی- والفجر یکم- والفجر سوم- چهارم- والفجر 8- کربلای 4 و5و8 و والفجر 10 شما بودی و شجاعانه و با عقلانیت و تدبیر و با روحية شهادت طلبی با دشمنان به دستور امامت میجنگیدی و یک لحظه آسایش و قرار نداشتی- حاج احمد سوداگر برخیز و ما با ما سخن بگو! ما چکار بایدبکنیم؟ چند سال پیش که پسرش(.....) در حادثهای جلو چشم خودش در راه زیارت امام رضا (ع) به رحمت خدا رفت- بی تابی میکرد رفتم فرودگاه- وقتی که همراه جسد فرزندش آمد او را ملاقات کردم و دلداریاش دادم از کتابی که هنوز هم در منزل دارم ( گفتاری در باب صبر) نوشته آقا سید علی خامنه ای(مدظله العالی) سال 54 حدیثی برای او نقل کردم. این حدیث مصداقش حاج احمد سوداگر می باشد. در صفحه 78 این کتاب حدیثی حضرت آقا از امام صادق (ع) نقل فرموده- روایتاین است"عن ابی عبدالله (علیه السلام): ان العبد لیکون له عند الله الدرجه لایبلغها بعمله فیبتلیه الله فی جسده او یصاب بماله او یصاب فی والده فان هو صبر بلغهالله ایاه ( سفینه البحار جلد 2 صفحه 5) برای بنده، مقامی و رتبهای در نظر گرفته شده است که جز با عمل به آن میتواند برسد، پس خداوند او را بلیهئی و آسیبی در پیکرش و یا خسارتی در مالش و یا حادثهای برای فرزندش مبتلا میسازد- اگر صبر کرد خدا بدان مقام میرساندش.
مصداق واقعی این حدیث سردار حاج احمد سوداگر است اهل عمل بود- مقامی داشت نزد پروردگارش خداوند حکیم او را آزمود- جسمش و بدنش را سخت مجروح کرد- او محکم و استوار در راه خدا ماند و کوتاه نیامد. خسارت به مال او را واردار کرد- احمد محکم و استوار ایستاد و کوتاه نیامد فرزند عزیزش را که نوجوانی خوش سیما و مداح بود از او پیش چشمش گرفت- او محکم و استوار ایستاد و از همه این آزمون های دشوار فائق بیرون آمد- خداوند به احمد مقام داد- درجه داد و او ارتقاء پیدا کرد. فرصت نیست- فرصت کوتاه است. تجلیل از فرماندهان- تجلیل از سردار احمد سوداگر در حقیقت تجلیل و یادآوری ماهیت، نقش و نتیجه عملکرد فرماندهان در جنگ است مولفه های اصلی در وجود احمد سوداگر، مثل همه فرماندهان شهید، تفکر، شجاعت- خلاقیت، اراده، همت بلند و توکل روحیه بزرگ، عقلانیت جمعی و مسوولیت پذیری بود. وجه تمایز فرماندهان صرفاً از منظر معنوی- اخلاقی نیست- چه بسا بسیاری از گمنامان بسیجی در نزد خداوند برتر باشند. مسئله اصلی جوهر شخصیتی و عملکرد این عزیزان است- هم اکنون آنچه درباره فرماندهان بیان می شود صبغة اخلاقی- معنوی است.
( این بسیار مهم است) ولی وجوه دیگری در فرماندهان باید برجسته شود. حماسه، مسئولیت، خلاقیت، تفکر و عقلانیت، اینها وجوهی هستند که کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
تمایز فرماندهان با یکدیگر، در فرماندهی و لشکر داری، تیپ داری و یگان داری آنهاست. تا این موضوع بررسی و بیان نشود تفاوت فرماندهان ( باقری- خرازی- باکری- کاظمی) مشخص نخواهد شد.
سردار سوداگر هر مسئولیتی که قبول کرد دست به خلاقیت و کارهای بزرگ زد- یک اقدام ماندگار و شاید یکی از بزرگترین خدمات او که به عنوان باقیات و صالحات بر جای گذاشت، پایهگذاری و توسعهی نگاه علمی به دفاع مقدس است که حقاً و انصافاً در این موضوع هیچکس به پای او نمی رسد. او با تلاش شبانه روزی و توکل با وجود تنگناها توانست راهی برای عرضه علمی ارزشها و خلاقیتها و تجارب دفاع مقدس در دانشگاههای کشور بگشاید و این مسیر را برای آنها که میخواهند کاری زینبی در تداوم دفاع مقدس انجام بدهند، باز کرد و ثابت کرد که یک انسان مبارز و مسلمان واقعی در هر عصری و هر دورهای متناسب با آن ، خدمت برجسته و ماندگار میتواند میکند- در جنگ و 8 سال دفاع مقدس احمد سوداگر، کاری حسینی کرد و پس از دفاع مقدس هم کار زینبی کرد کمتر کسی چنین توفیقی می یابد که در هر دو عرصه به موفقیت برسد- گمان می کنم یکی از مهم ترین خواستههای سردار سوداگر از ما، تداوم همین راهی باشد که چند سال آخر عمر با نهایت تلاش وقف آن کرده بود. احمد سوداگر 51 سال سن داشت- به قول آقای شمخانی این چه سری است که جوانان انقلابی پنجاه و هفتی سن آنها به 57 سال نمیرسد و به دیار باقی میشتابند؟!
دیروز 22 بهمن بود سی و سومین بهار پیروزی انقلاب اسلامی را ملت انقلابی ایران بسیار پر شکوه و دشمن شکن جشن گرفتند. امام راحل (ره) سی و سه سال قبل بسیاری از تحولات جهان مخصوصاً بیداری اسلامی ملتهای مسلمان جهان را پیش بینی کرده بودند و به فرمایش مقام معظم ر هبری مهم ترین نقطه قوت ما در این 22 سال، غلبه بر چالشها بوده است.
- نیروهای مسلح جمهوری اسلامی نیز در خط مقدم مقابله با دشمن قرار دارند با تکیه بر سرمایه و تجارب عظیمی که به برکت خون شهدا و تلاش علمی و پژوهشی فرماندهانی همچون سردار سوداگر که در پژوهشگاه علوم دفاعی به بار نشسته است، دشمنان را به یاری خداوند بزرگ شکست خواهیم داد- ما یقین داریم که وعده نصرت الهی حق است و همان گونه که در اسفند سال 60، ساعاتی قبل از عملیات فتح المبین با کلام قرآن، خداوند وعده پیروزی به ما داد، در سال های آینده نیز با حسن ظن به وعده های خداوند و اطاعت از مقام معظم رهبری امام خامنه ای(مدظله العالی) انشاء الله تعالی بشارت فتح مبین های دیگری در انتظار ملت مومن و انقلابی ایران اسلامی است.
السلام علیکم و رحمت الله و برکاته