کد خبر: ۵۲۲۱۷
تاریخ انتشار: ۱۶ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۳:۵۰
شهدا كارى كردند كه هيچ جاى عذر و بهانه اى براى هيچ كس از ما نگذاشتند
بسم الله الرحمن الرحیم
و من المومنين رجال صدقوا ما ماهدو الله عليه فمنهم من قضى نحبه و منهم من ينظر و ما بذلو تبديلا. با درود نثار ارواح پاك شهدا و با درود به امام امت و امت شهيد پرور، و با درود به تمامى رزمندگان و ياوران صديق امام. لحظاتى اين نوار را تهيه كردم كه ساعاتى بيش به عمليات نمانده و شايد بهترين لحظه اى از عمرم باشد كه بايستى تكليف خود را با خدايم، با جامعه ام و با خانواده ام و با دنيائى كه درآن همچون مرغ پر و بال بسته و غمگين كه همچنان نظاره گر درب قفس است كه كمى لحظه موعود فرا رسد و پربگشايد و آنقدر بالا رود تا آفتاب و تشنگى راه او ار بسوزاند منتظر هستم و لحظه شمارى مى كنم. پيام خون شهيدان را در اين لحظات سر خواهم داد و اميدوارم كه بتوانم بر اين گفته پايدار بمانم اشهد ان لااله الا الله و اشهدان محمد رسول الله و اشهد ان عليا ولى الله. شهادت مى دهم كه جز خداى يكتا خدائى نيست شهادت ميدهم كه محمد (ص) فرستاده خداست، شهادت مى دهم كه على (ع) ولى خدا و امام اول و بر حق ماست. من چيزى ندارم كه براى شما بگويم اين را از شهدا آموختم از معلولين آموختم از اسراء آموختم، شهدا كارى كردند كه هيچ جاى عذر و بهانه اى براى هيچ كس از ما نگذاشتند شهدا ديگر جاى هيچ عذر و بهانه اى براى من نگذاشته اند. اگر سوال مى شد مگر تنها فرزند خانواده و سرپرست خانواده نيستى؟ ميگفتم آرى اما برادرى دارم. اگر مى گفتند تو برادر كوچك دارى؟ ميگفتم آرى اما مادرى دارم. اما بسوزم براى آن شهدائى كه نه مادر داشتند و نه پدر داشتند و نه برادرى داشتند در مقابل آن همه فشارها تنها بخاطر اسلام، تنها به خاطر قرآن، تنها بخاطر پياده شدن احكام الهى، تنها براى نجات محرومان و مستضعفان و نجات آنها از بندهاى اسارت و بردگى، تنها براى تكامل و انسانيت انسان و معراج انسانى جان خود را تقديم نمودند. اما به شما دوستانم و برادرانم تذكرى ديگر دارم، الم يعمل الذين آمنوا ان تخنتع قلوبهم بذكر الله. آيا وقت آن نرسيده كه قلبهاى خود را خاشع كنيد با ياد خدا؟ آيا هنوز وقت آن نرسيده كه از لاكى كه براى خود بوجود آورده ايم و قفس و زندانى كه براى خود ساخته ايم خود را رها سازيم. تا كى مى خواهيم در اين زندان مثبت و ماديت باشيم و سرانجام بپوسيم نمى شود گفت من خدائى شده ام اما خون دل نخورد، زجر نكشيد، نمى شود گفت من مسلمانم، شيعه ام اما بروى زمين بى تفاوت و بى خيال عبور كرد. مسلمان يعنى زجركش، خون دل خور، يعنى فنا شدن در اسلام، يعنى فنا شدن در قرآن، يعنى فنا شدن در خدا، همه چيز خود را براى نجات اسلام. از جان كه سهل است از آبرو هم بايد گذشت زمانى هست دفاع از اسلام، دفاع از قرآن به ظاهر به آبروى انسان هم ضربه مى زند بايد دفاع كرد، بايد در مقابل همه طعنه ها و غوغاها و تورخ كشيدنها ايستاد و مقاومت كرد. خدايا، تو را به حضرتت امام ما را به اهداف عاليه اش كه نجات قرآن، نجات اسلام است موفق كن. دوستانم، عزيزانم، امام را تنها نگذاريد اين پيام همه شهدا است اين زندگى چند روزه را بر زندگى ابدى ترجيح ندهيد، خيلى ؟؟؟ مى خواهند انسان كوتاه فكر باشد كه به اين زندگى‌0 6 ساله يا  0 0 1ساله دل ببندد و براى هميشه خود را به سقوط بكشاند. آيا وقت آن نرسيده كه قالبهاى خود را به آب توبه بشوئيد. آيا هنوز وقت آن نرسيده كه بدون هيچ چشمداشتى براى اسلام و مسلمين خدمت كنيد. پس بيائيم. از خدا معذرت بخواهيم بخاطر آن همه خدمتهاى ناخالصانه اى و رياكارانه اى كه شايد داشته ايم. اى انسانها شما ماموريت داريد شما از طرف خدا فرستاده شده ايد براى انجام ماموريت، جان شما كالاى همراه ماموريت شما است در اين ماموريت مفت اين جان را از دست ندهيد و هميشه و هميشه در حال انتظار به سر ببريد. همچنانكه مولا على اميرالمومنين فرمود كه اگر نبود عشق به شهادت هرگز حاضر نبودم يك لحظه روى زمين باشم. و اما اى خانواده عزيزم: از همه شما معذرت مى خواهم، شرمنده ام، حقى كه برگردنم داريد از مادرم گرفته تا آخرين فرزند خانواده ام، بر من حلال كنيد. شما بايد شرمنده باشيد جلو ديگر خانواده هاى شهدائى كه فرزند مفقودالاثر دارند، فرزند اسير دارند، دو شهيد در خانواده‌اشان دارند. اى خانواده عزيزم، شما همچنان محكم و صبور باشيد. مادرم: تو براى خانواده ما واقعا زينب وار زجر كشيدى، تنها چشم داشت از خدا تنها اميد خدا باشد مبادا، مبادا فكر كنى كه كارى انجام داده اى، نه من آخرين شهيدم و نه هم اولين شهيد، پس اين كاروان هم چنان ادامه خواهد داشت تا ظهور حضرت مهدى و بعد از آن تا قيامت و هرگز اين سيل خروشان خشك نخواهد شد. موفقيت تمام برادرانم، محمود- خداخواست- اكرم- مصطفى- اعظم از خدا آرزو مى كنم. مادر عزيزم باز از شما ملتمسانه مى خواهم در مرگ من و شهادت من محكم باشى، سربلند و سرافراز باشى. اميدوارم كه هر چه زودتر راه كربلا را باز كنيم و آن آرزوى هميشگى كه تو اى مادر عزيزم داشتى برسى.1 2/ 12/3 6
خدايا، خدايا تا انقلاب مهدى ترا به جان مهدى حتى كنار مهدى خمينى را نگهدار.


مرغ پر و بال بسته
شهید احمد رضوانی در سال 1341 در شهرستان کازرون به دنیا آمد وی از فرماندهان گردان کمیل بود که در 24 اسفند ماه سال 1363در جزیره مجنون به شهادت رسید.

برای اطلاعات بیشتر به زندگینامه و سیره شهید مراجعه کنید.

مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: