کد خبر: ۶۲۹۳۸
تاریخ انتشار: ۲۲ مرداد ۱۳۹۴ - ۱۱:۵۴
خلیل به حق استاد جهاد بود. بسیاری از بچه های جهاد, کار با لودر و بلدوزر را از خلیل یاد گرفتند, به خصوص مهارت خاصی که در تشخیص صدای گلوله ها داشت منحصر فرد بود.

 با شنیدن صدای گلوله ها و خمپاره ها جهت انها و فاصله انها را تشخیص می داد و می فهمید باید از لودر پیاده شود یا نه و همین را به نیروهایش هم اموزش داده بود و باعث شد تا تلفات نیروهای جهاد به حداقل ممکن برسد.

خود را برای نیروهایش فدا می کرد. محال بود, بدون شناسایی نیرویی را به خطی بفرستد. اول خودش می رفت شناسایی, اگر خط خطرناک بود, کار را خودش انجام می داد و بر می گشت. اگر خطرش کمتر بود چند نفر از ما را می برد پای کار, دو سه روز هم کنار ما می ماند, با خط که اشنا می شدیم, اگر مشکلی نبود خط را تحویل می داد و برمی گشت.

قبل از عملیات فتح المبین بود. یک منطقه عملیاتی را برای اماده سازی به ما تحویل دادند. با حاج خلیل پیاده رفتیم برای شناسایی. خط ضعیفی بود و جز عارضه طبیعی چیزی برای دفاع نداشت. 

رفتیم مقر فرماندهان جنگ. گفتند:ما این خط را پدافندی می خواهیم, یعنی فقط برای دفاع, چقدر زمان نیاز دارید. 

حاج خلیل گفت ۲۰ روز!

حالا در این خط باید جاده کشی می شد, قرارگاه توپخانه, تانک, خط مقدم و... ساخته می شد. گفتند ۲۰ روز محال است مگر اینکه شما دو لشکر مهندسی داشته باشی!

گفتم حرفی که ما می زنیم, حساب شده است. 

گفت چند نفرید. 

گفتم شما به تعداد ما کاری نداشته باش.

 البته بعد از اشپزخانه امار ما را گرفته بودند که ۱۸ نفریم!

بعد از ۱۸ روز رفتم ستاد. گفتم بیایید خط را تحویل بگیرید, منتها شما خط پدافندی می خواستید, ما هم پدافندی ساختیم, هم افندی. یعنی دارای خاکریز دو جداره, جاده های پشت خاکریز انتنی,چند قرارگاه, سکوی شلیک تانک و... تا ندیدند باور نکردند.

و همین جبهه شد, محل حمله فتح المبین. و این کار سنگین میسر نمی شد, مگر با مدیریت و فرماندهی دقیق و حساب شده حاج خلیل, برای همین می گویند او یک تنه یک لشکر مهندسی بود...

 

منبع:خاطرات کوتاه کوتاه از شهدای فارس


مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: