آخرین اخبار
کد خبر: ۶۳۲۵
تاریخ انتشار: ۲۴ ارديبهشت ۱۳۹۱ - ۰۸:۲۵

امروز در تهران، همايش «نظريه بيداري اسلامي» از منظر حضرت امام خميني(ره) و حضرت امام خامنه اي -مدظله العالي - برگزار مي شود و يك رخداد مهم منطقه اي به حساب مي آيد. اين همايش نگاهي هستي شناسانه به خيزش ها و قيام هاي اخير كشورهاي اسلامي دارد و از اين رو در نوع خود جديد به حساب مي آيد.
«نظريه بيداري اسلامي» به مرور در ميان نظريه هاي رايج در محيط بين الملل جاي خود را باز كرد و امروز فراوانند كساني كه در كشورهاي مختلف از جمله در ميان غربيان هم از اين واژه (Islamic Awaking) استفاده مي نمايند كما اينكه در كشورهاي عربي عنوان معادل «الصحوه الاسلاميه» جا افتاده است و از آن طرف كم نيستند كساني كه واژه هايي نظير «بهار عربي» و معادل هاي آن را نارسا و انقلاب هاي عربي را بسيار بزرگتر از آن دانسته اند كه با واژه مبهم بهار عربي و... شناسانده شوند. در عين حال ترديدي هم وجود ندارد كه تبيين تئوريك اين انقلاب ها از سوي جمهوري اسلامي به جا افتادن عنوان «بيداري اسلامي» و معادل هاي آن در سطح بين الملل كمك زيادي كرده است. رهبر معظم انقلاب اسلامي در اولين اجلاس بيداري اسلامي فرمودند: «سخن از بيداري اسلامي، سخن از يك مفهوم نامشخص و مبهم و قابل تاويل و تفسير نيست، سخن از يك واقعيت خارجي مشهود و محسوس است كه فضا را انباشته و قيام ها و انقلاب هاي بزرگي را پديد آورده و مهره هاي خطرناكي از جبهه دشمن را ساقط كرده و از صحنه بيرون رانده است.» اين «واقعيت خارجي مشهود» دقيقاً يك سال و نيم از بروز آن بصورت انقلاب ها مي گذرد وقتي اولين جرقه آن در روز 62 آذر 98 در تونس زده شد، خيلي از تحليلگران منطقه اي آن را ماجرايي مبهم و با اثرگذاري محدود مي دانستند و حتي بعضي از شخصيت ها و تحليلگراني كه حوادث را همواره با ابزار غرب متر مي كنند، اين انقلاب ها را توطئه آمريكا براي بازسازي سلطه خود در منطقه ارزيابي كرده و به محكم تر كردن روابط ديپلماتيك با رژيم هاي رو به فروپاشي توصيه مي كردند اما مرور تحولات در اين 5/1 سال و دستاوردهاي اوليه اين قيام ها كفايت مي كند تا اين «واقعيت خارجي مشهود» را جلوه هاي بيداري اسلامي ببينيم.
حضرت امام خميني(ره) چند دهه قبل اين بيداري اسلامي را وعده داده و فرموده بودند: «نمي دانند و نمي بينند كه انقلاب اسلامي صادرشده و يا در شرف صدور است و با تأييدات خداوند متعال پرچم اسلام در آتيه هاي نه چندان دور به دست ملت هاي اسلامي بلكه مظلومان تشنه عدالت اسلامي در سراسر عالم به اهتزاز درخواهد آمد (پيام حج، 6 مرداد 1366) و پيش از آن نيز با صراحت گفته بودند: «ما مي خواهيم اين بيداري كه در ايران واقع شد در همه ملت ها و دولت ها ]واقع[ بشود.» (صحيفه نور، ج 51 ص 57، 01/5/06) امام اين حركت را «اميدبخش آتيه روشن» و «وعده خداوند» مي دانستند و مي فرمودند منتظر «انفجار عظيم در توده ها» باشيد. حضرت امام خميني در عين حال بيداري اسلامي را طليعه پيدايي جبهه قدرتمند اسلام در برابر جبهه متحد شرق و غرب مي دانستند و مي فرمودند: «ما بايد خودمان را آماده كنيم تا در برابر جبهه متحد شرق و غرب، جبهه قدرتمند اسلامي-انساني، با همان نام و نشان اسلام و انقلاب ما تشكيل شود.» (صحيفه امام ج 12 ص 19)
تحولات بزرگ منطقه اسلامي داراي عناصر برجسته اي است در عين حال «مردمي بودن» يكي از مهمترين عنصر شكل دهنده به هويت اين تحولات مي باشد. اين مردمي بودن در واقع وجه اصلي تمايز اين انقلاب ها با حركت هايي است كه با عناوين غيراسلامي، طي 100 سال گذشته در بعضي از كشورهاي عربي مشاهده شده است. كشورهايي كه انقلاب اسلامي را طي ده سال گذشته تجربه كرده اند و كشورهايي كه در آستانه اين تجربه قرار دارند عمدتاً از اواسط قرن 91 تا اواسط قرن 02 ميلادي در اشغال كشورهاي اروپايي- بخصوص دو كشور انگليس و فرانسه- بوده اند. بعد از آنكه به استقلال هاي نيم بندي رسيدند تا زمان وقوع اولين حركت بيداري اسلامي در تونس - آذر 1389- شرايطي را تجربه كردند كه تلفيقي از رژيم هاي وابسته، مستبد و دين گريز بود. در اين ميان و بخصوص در دهه هاي 1330 و 1340 شمسي گروه هايي از نظاميان با توسل به كودتا رژيم هاي جمهوري را جايگزين رژيم هاي پادشاهي كردند كه از جمله بايد به تجربه مصر - 1331- عراق- 1337- ليبي- 1338- تونس- 1333- يمن- 1341- سوريه- 1330- اشاره كرد اما اين رژيم هاي جمهوري در واقع همان رژيم هاي سلطنتي بودند كه توسط نظاميان بازتوليد شده بودند.
انقلاب هاي موجود در كشورهاي عربي با آنچه توسط نظاميان نظير جمال عبدالناصر - 1332 تا 1350- در مصر دنبال شد، تفاوت بنيادين دارد. اين تفاوت در درجه اول به وضع مردم در همراهي و يا عدم همراهي با اين اقدامات برمي گردد. در اتفاقات دهه هاي 1330 و 1340 كشورهاي عربي، مردم بخصوص در هنگام پيدايي اين اتفاقات نظاره گر بودند و سهمي در تحولات نداشتند البته وقتي ناصر به سمت آزادسازي كانال سوئز حركت كرد و يا زماني كه به سمت مبارزه با رژيم صهيونيستي رفت موج قوي حمايت و همراهي مردمي را به همراه داشت. در انقلاب هاي اخير عربي، در مرحله پيدايي از احزاب و جريانات نام و نشان دار چندان خبري نيست بلكه اين احزاب نوعاً در مراحل پس از سقوط رژيم ها جلوه اي پيدا كرده اند اين موضوع به خوبي نشان مي دهد كه بار انقلاب هاي منطقه عربي بر دوش توده هاي مردم قرار داشته و دارد و اين خود از اصالت، عمق و ماندگاري اين انقلاب ها حكايت مي كند. كاملا آشكار است كه مردم از تجربه جنبش هاي چپ و ناسيوناليستي دو دهه مورد اشاره، آموخته اند كه بايد خود در ميدان باشند و سررشته امور را بدست بگيرند.
البته وقتي از نقش اول توده ها در تحولات سخن مي گوئيم از توده اي حرف مي زنيم كه عميقاً به باورهاي ديني خود متكي است و از اين رو شاهد برجسته بودن نمادهاي ديني در اين انقلاب ها هستيم. در اين انقلاب ها مردم شعارها، اهداف و اصول حركت را بر مبناي اصيل ترين و ريشه دارترين اعتقادات خود تعريف و تبيين مي كنند و لذا جز تولد زندگي دوباره اي براساس دين از اين انقلاب ها بيرون نمي آيد.
انقلاب هاي موجود كشورهاي اسلامي با ريشه هاي تاريخي خود پيوند عميقي دارند و اصولا هر حركت مردمي از چنين ويژگي هايي برخوردار مي باشد در حاليكه در حركت هاي حزبي نوعاً يك مانيفيست وجود دارد كه براساس اهداف حزب نوشته شده و نوعاً ارتباطي با گذشته آن ملت ندارد. بر اين اساس حركت يك حزب با مواجه شدن با موانع تغيير مي كند و اين تغيير به تغيير مانيفيست (تغيير هدف) منجر مي شود ولي حركت يك ملت چون ريشه در باورها و اعتقادات دارد در مواجهه با موانع تندتر مي شود و مانع را از سر راه برمي دارد. نگاهي به تحولات مصر و روند عقب نشيني گام به گام شوراي عالي نظامي در برابر مردم، شاهد عيني اين نظريه است.
مردم در اين انقلاب ها اسلام را مي خواهند در منظر مردم منطقه، اين اسلام احيا و تجديدكننده عزت و كرامت ملي آنهاست و آنان را در مقابل دشمنانشان- غرب- بطور مؤثري كمك مي كند و مانع شكست مسلمانان در برابر غرب مي شود. اين آموزه اي است كه در طول حدود 200 سال گذشته بارها تجربه شده و شخصيت هاي مختلفي در اين منطقه اسلامي نظير عمرالمختار، شيخ شامل داغستاني، محمد عبده، سيد جمال الدين اسدآبادي، حسن البنا، عزالدين قسام، احمد ياسين، سيد قطب، ابوالاعلي مودودي هندي، امام موسي صدر، محمدباقر صدر، كاشف الغطا، سيد محمدكاظم يزدي، آخوند خراساني، ميرزاي شيرازي، ملاعلي كني و از همه مهمتر حضرت امام خميني(ره) و حضرت امام خامنه اي (دامت بركاته) پرچم آن را بر دوش داشته اند، بنابراين «بيداري اسلامي» هويت و هدف معلوم دارد.
هويت و هدف اين بيداري «تشكيل حكومت ديني» و «اجراي شريعت» مي باشد اين دو هدفي است كه در طول 200 سال اخير بارها و توسط شخصيت هاي مهم مذهبي منطقه مطرح شده اند يكي از اين شخصيت ها شيخ شامل داغستاني (1212 ق 1287ق) است كه حدود 150 سال پيش در منطقه داغستان، چچن و اينگوش حكومت اسلامي تشكيل و بارها قواي روس را در اين منطقه شكست داد، مي گويد: «از آغاز كارها تا انجام آن جز اجراي شريعت محمدي(ص) و اجراي اصول و قوانين اسلامي هدفي نخواهم داشت... با دوستان خدا برادر و با دشمنان خدا، دشمنم» حضرت امام خميني مي فرمايند: «بزرگان اسلام ما در راه حفظ اسلام و احكام قرآن كريم كشته شدند، زندان رفتند، فداكاري ها كردند، تا توانستند اسلام را تا به امروز حفظ كنند امروز وظيفه ماست كه در برابر خطراتي كه متوجه اسلام و مسلمين مي باشد براي تحمل هرگونه ناملايمات آماده باشيم».
بنابراين در يك جمله كوتاه مي توانيم بگوئيم اين «بيداري اسلامي» از يك سو روي شانه هاي مردمي قرار دارد كه جز به حاكميت ديني دل نبسته و درمان همه دردهاي خود را در دين جستجو مي كنند و از سوي ديگر عميقاً به تجربه گرانسنگي در جهان اسلام تكيه دارد و شخصيت هاي بسيار بزرگي آن را از زلال معرفت خود سيراب كرده اند و درست به همين دليل است كه جدال 81ماهه غرب و نظاميان وابسته و احزاب لائيك با اسلام گراها در مصر نتوانسته، كمترين انحرافي در مسير حركت مردم ايجاد كند. امروز هم «التحرير» شاهد حضور ميليوني مردمي است كه براي حفظ آرمانهاي انقلابي خود به ميدان آمده اند و همين حكايت در يمن، بحرين، تونس، ليبي، عربستان و... در جريان است.


کیهان

نام:
ایمیل:
* نظر: