کد خبر: ۶۷۷۶۶
تاریخ انتشار: ۲۲ مهر ۱۳۹۴ - ۱۰:۵۴
هاشم آر پی جی زن ماهری بود. آن روز با دوربین به تماشای تانکی که با آر پی جی شکار کرده بود ، نشسته بود که متوجه شد مسلسل روی تانک سالم است .

هاشم آر پی جی زن ماهری بود. آن روز با دوربین به تماشای تانکی که با آر پی جی شکار کرده بود ، نشسته بود که متوجه شد مسلسل روی تانک سالم است . روبه همرزمان گفت : "چه کسی حاضر است آن مسلسل را بیاورد؟"

آتش سنگین دشمن جواب هاشم را داد. هاشم منتظر کسی نشد ، سریع روی موتور پرید . با سرعت به سمت تانک سوخته رفت و با آچار ، مسلسل را باز کرد . بعد آن را محکم به ترک موتورش بست.

هنوز به نیروهای خودی نرسیده بود که خمپاره و گلوله های تانک شروع به شخم زدن دشت کردند. در عرض چند ثانیه محشری به پا شد. گرد و خاک بلند شده دید همه را کور کرده بود. همه یقین داشتیم که هاشم در این معرکه جان سالم به در نمیبرد. ناگهان صدای معجزه ... معجزه .... یکی از بچه ها بلند شد.هاشم بود. سالم و خندان روی موتور با مسلسل غنیمتی وارد خاکریز خودی شد.


سردار شهید هاشم اعتمادی

تولد 1341  _ سپیدان

شهادت : 1365/10/25  _ شلمچه کربلای 5

سمت : فرمانده تیپ امام حسن (ع)


مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: