کد خبر: ۶۸۰۳۳
تاریخ انتشار: ۲۵ مهر ۱۳۹۴ - ۱۴:۳۲
اگر مي خواهيد اهل سعادت باشيد پشت سر رهبر باشيد

منها خلقناکم وفيها تعبدکم ومنها تخرجکم تارة اخري

زمين را خلق کردم شما را ودر زمين برمي گردانم شما را واز زمين بيرون مي آورم شما را .

بنام خدا بنام آن پروردگار جهان آن که قادر بود انسان را از ذره آب خلق کند وبعد از خلق بزرگ کند وبعد از بزرگ کردن قادر است آن را به عالم ديگري ببرد وحالا که قادر است هرکسي را به درجه يا مقامي ببرد.

بار خدايا گواهي مردم که تو يک هستي وشریکی نداري وتو را پرستش مي کنم وگواهي مي دهم که محمد(ص)پيغمبر تواست وفرستاده تو است واز او اطاعت مي کنم وگواهي مي دهم که علي(ع)ولي تو است وجانشين پيامبر تو است واز آن هم اطاعت مي کنم.وحال خدايا تو خود گواه هستي که جز تو چيز ديگري رانمي خواهم وبراي رسيدن به تو هرجا که لازم بود رفتم وهرسختي که بود کشيدم وحال تو خود مي داني که جز تو چيزي ديگر را نمي خواهم وهمه چيز را پشت سر گذاشتم وحال آمده ام تا به تو برسم پس دستم را بگير واين را تو خود مي داني که در اينجا فقط براي تو آمده ام وبراي هيچ چيز ديگري به درگاهت نيامده ام وبه خاطر عشق وعلاقه اي که به ذات مطلق تو بود آمده ام وبه خاطر عشق به تو عشق به حسين(ع)ورزيدم که آمدم اول به درگاه تو وبعد به در خانه حسين(ع)وبه خاطر حسين بود که عشق به رهبر عزيزم امام خميني ورزيدم وتو خود گواهي که اين قدر به اين امام عشق مي ورزم که هر وقت عکس آن امام را مي بينم اشک از چشمهايم سرازير مي شود وهمين مي دانم که تو بودي که حسين(ع)را آفريدي که براي هدايت ما وبراي درس جوان مردي گرفتن از او واين قسم مي خورم که تا خون در رگم است دلت از اين پير جماران بر ندارم0

و اي حسين اگر در روز عاشورا نبوديم ياري تو کنيم قسم به خون تو دل از پسر تو برنمي داريم تا آخرين قطره خون وتا آخرين نفس دست برنمي داريم وخدايا حال که مي دانم تو اين قدر کرم ولطف داري به بندگانت که انگار که به آنها نيازمند هستي واز تو مي خواهم که خيرم را قبول کني که آن چیزی که سال هاي سال در انتظارش بودم به شهادت رسيدن براي تو نه براي چيز ديگري .

حال خدايا از اين مي ترسم که تو مرا قبول نکني به درگاهت واگر جسدم را قبول نکني از تو مي خواهم که جسدم در بيابان ها بماند که راضي هستم به آن چه که تو راضي باشي واگر اين را مي داني که با جا ماندن بدنم در بيابان ها عشق ومحبت من به تو زياد مي شود پس بگذار تا جسدم خوراک حيوان هاي وحشي بيابان شود .

حال پيامي به ملت شهيد پرور ايران دارم از شما مي خواهم که اگر مي خواهيد در فرداي قيامت خجالت نکشيد در برابر خدا وپيغمبر(ص)خدا دست از اين امام برندارد واين که به خون تمامي شهدا قسم مي خورم که پسر حسين(ع)است وراهي که حسين (ع)دارد مي رود. پس اگر مي خواهيد اهل سعادت باشيد پشت سر رهبر باشيد .از جبهه آمدن بچه هايتان جلوگيري نکنيد که مرگ دست خداست .

حال پيامي براي ملت عزيز شيراز دارم اين را که شهدا يقين دارند واين برادر کوچک شما هم يقين پيدا کرد اگر مي خواهيد خطي که امام شما مي رود وفرداي قيامت مسئول نباشيد پشت سرخانواده واهل بيت شهيد آيت الله دستغيب باشيد وقدر اين اهل خانواده را بدانيد تا زنده هستي چشماهيتان را باز کنيد.

حال خدايا پدرومادري دارم که اين قدر زحمت من را کشيده اند که من نمي توانم حق زحمت هاي آنها را ادا کنم تو خود حق آنها را ادا کن واي پدرومادر از شما مي خواهم که مرا حلال کنيد من شما را در اين مدت خيلي اذيت کردم وزحمت دادم از شما مي خواهم که بنده را حلال کنيد ودر مرگ من صبر کنيد که اين راهي بود که شما خودتان مي داني که سال هاي سال انتظارش را مي کشيدم واز شما خواهران مي خواهم که در اين مدت شما را زحمت ها دادم واميدوارم که حلال کنيد واز شما مي خواهم که صبر کنيد وهميشه صبور باشيد وپشت سررهبر باشيد ومثل زينب صبر کنيد ودل داري بدهيد به پدرومادر خود.

از شما برادران هم خيلي حلاليت مي طلبم واز شما مي خواهم که جبهه را ترک نکنيد واسلحه بنده برداريد واز شما مي خواهم که از کارهاي که مي کرد دست برداريد واز شما برادرم علي مي خواهم که خدا را در نظر بگير که همه ما روزي بايد برگرديم .

شما را به خون حسين وشهدا قسم مي دهم که باز گرديد به راه حق وحال از تمامي قوم وخويشان حلاليت مي طلبم واز آنهائي که مخالف رهبر هستند ويا پيرو اين امام برحق هستند مي خواهم که باز گردند که خيلي آينده خوبي دارند وحال پدرومادر عزيز آن مقدار کم مالي که دارم چه از پول در بانک وچه وسيله موتور سيکلت مقدار1000هزار تومان به فقرا بدهيد ومقدار دو هزار تومان به جبهه بدهيد ومقدار هزار تومان به حساب حسينيه خودمان بريزيد وبعداز اين ها هرکس حق طلبي کرد از من بدهيد .

از شما مي خواهم که وسيله موتور را بفروشيد حتماً وخرج ختم هاي که برايم مي گيريد کنيد واز خودتان ويا از جائي ديگر خرج نکنيد واز خرج هاي زياد بپرهيزيد واز شما مي خواهم که بنده را اگر جسدم آمد در شيراز خاک کنيد حتماً يادتان نرود واين را به شما مي گويم که حتما عمل کنيد واز طرف بنياد شهيد چيزي نگيريد حتي معافي براي يکي از برادران همه بايد بروند خدمت بکنند.اميدوارم که اين فرزند کوچک خود را حلال کنيد به اميد ديدار در فردا محشر .خداحافظ براي آمرزش گناهانمان دعا کنيد.

وصيت نامه محمود فولادي که در تاريخ18/ 10/ 1365 نوشته شده است در جبهه شلمچه عصر شب عمليات که مي خواهد شود.والسلام.

شهید محمود فولادی در سال 1347 در روستاي درودزن ابرج از توابع مرودشت پا به عرصه هستي نهاد سرانجام در تاریخ 19 دی ماه سال 1365 در عملیات کربلای 5 به شهادت رسید.



برای اطلاعات بیشتر به زندگی نامه شهید مراجعه کنید.

/224224

مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: