«تنها فكری كه به نظرمان رسید، همان دوست
مشترك مرحوم دكتر كاظمی و رهبر معظم انقلاب بود. ایشان موضوع را به نحوی به
رهبر معظم انقلاب منتقل كرد و گفت كه این جوانان میخواهند این كار را در
جهاد دانشگاهی انجام بدهند و امكاناتی در اختیارشان نیست. نهایتاً رهبر
معظم انقلاب بنیاد مستضعفان را موظف كردند كه مكانی را در اختیار این
مجموعه قرار دهد.»۱ بیش از دو دهه از تلاشهای مرحوم دكتر كاظمی آشتیانی
و همكاران جوانش میگذرد كه پژوهشگاه رویان به یك مجموعه جوان علمی برجسته
در كشور و عرصهی جهانی علم تبدیل شده است. این مجموعه یكی از نمونههای
موفق «كار جمعی علمی» در كشور محسوب میشود. با دكتر حمیدرضا گورابی، رئیس این پژوهشگاه به گفتوگو نشستیم تا برایمان از علل موفقیتشان بگوید:
یكی
از ویژگیهای جامعهی ما آن است كه به پیشرفت به صورت فردی بیشتر تمایل
دارد تا پیشرفت گروهی. جنابعالی بهعنوان مسئول مجموعهای كه كار گروهی در
آن برجسته و موفق است، چه تجربههایی از این مسئله داشتهاید؟
همواره یكی از گلهمندیهای بدنههای علمی كشور عدم امكان كارهای تیمی و
آسیبهای ناشی از آن بوده است كه بهحق به یك چالش بزرگ در جامعهی ما - نه
فقط در فضای علمی- تبدیل شده است. حتی مراكزی كه تجربیات موفقی از كار
گروهی دارند با مشكلات خاص خودشان روبرو هستند. مثلاً جایی مثل رویان كه در
زمینهی علوم پایه و آزمایشگاهی فعال است وقتی بخواهد به گروههایی كه
فعالیت بالینی میكنند وصل شود با مشكلات و مسائلی روبرو میشود. مثلاً
برای پیوند بافت به بدن یك بیمار به دو یا چند گروه متخصص در رشتههای
مختلف نیاز است. برای این كار باید از بخش مهندسی كمك گرفت تا سازهای
ساخته شود و سلولها روی آن قرار بگیرند. بعد گروه سلولی و بیولوژی وارد
كار شوند و در ادامه گروه سوم كه گروه بالینی باشد این پیوند را انجام
بدهد. برای موفقیت این فرایند لازم است كه این سه گروه قبل و بعد از انجام
پیوند، مدام با یكدیگر همافزایی داشته باشند.
امروز دیگر هیچ دانشمندی نمیتواند بگوید من به تنهایی به تمام ابعاد كاری
كه حتی ایدهاش هم از خود من است واقف هستم. كار تحقیقاتی و بهنتیجه
رساندن كار باید به صورت گروهی صورت بگیرد. البته هستند اساتیدی كه
میخواهند انفرادی كار كنند. آنها شاید خودشان به جایی برسند، اما
كارهایشان به جایی نمیرسد.
انجام كارها به صورت گروهی تا چه اندازه به پیشبرد اهداف رویان كمك كرده است؟
اصلاً تأسیس یك مركز تحقیقاتی مانند رویان متكی بر یك كار گروهی بوده است.
از زمانی كه مرحوم دكتر كاظمی بنیان پژوهشگاه را گذاشت، كار به این صورت
بود كه بایستی یك تیمی از گروه علوم پایه در كنار گروه بالینی وجود
میداشت. در گروه بالینی هم بخشهای مختلفی وجود دارد. مثلاً بخشی از كار
درمان ناباروری مربوط به درمان زنان میشود و بخشی هم مربوط به درمان
مردان. از این طرف كار گروه علوم پایه هم به همین ترتیب، بخشی به
جنینشناسی مربوط میشود و بخشی به ژنتیك. برای حصول به نتیجه بایستی همهی
این گروهها در كنار هم جمع میشدند تا بتوانند یك بیمار نابارور را
معالجه كنند. این شاید نخستین تجربه در كشور بود كه تیمهای بالینی و پایه
باید اینقدر نزدیك به هم كار میكردند. تشكیل این تیمها و هماهنگ كردن
آنها كار بسیار مهمی بود. چون تا پیش از این متأسفانه روابط خوبی هم بین
گروههای بالینی و پایه تا آنجا كه ما خبر داریم وجود نداشت. و این دو گروه
دیدگاه خوبی به یكدیگر نداشتند. خوشبختانه در ابتدای كار درمان ناباروری
با تمهیداتی كه صورت گرفت این دو گروه خیلی خوب به هم نزدیك شدند و نتایج
موفق درمان بیماران نابارور هم مرهون همین كارهای گروهی و بینگروهی بوده
است.
اگر
در شخصیت افراد زمینههای اولیهی حقپذیری وجود داشته باشد، هنگامی كه
آنها وارد یك مجموعه بشوند و در عمل پایبندی و تقید بدون تظاهر و ریاكاری
افراد و مسئولین آن مجموعه را به یك مجموعه اعتقاداتی ببینند و كارایی و
صحت آنها را هم دریابند، خودبهخود جذب این تفكرات و عامل به آن اعتقادات
میشوند.
یكی دیگر از تجربیات موفق ما در كار گروهی مربوط به پروژهی مهندسی بافت
است. مسئول این پروژه به سراغ دانشجویانی از رشتههای شیمی، پلیمر و نظایر
آن رفت و مدتها به آنها آموزشهای بیولوژی و زیستشناسی داد و بعد با
آنها یك گروه تشكیل داد. این گروه اگرچه الان در اوایل كار است اما تا
همینجا هم به نتایج خوبی رسیده است.
تجربهی دیگر در مسئلهی سلولهای بنیادی است كه یكی از زمینههای كاری
مهم برای ما بوده است. من یادم میآید زمانی مسئولین ستاد نانوتكنولوژی
خدمت حضرت آقا رسیده بودند. آنها بعد از آن دیدار به ما مراجعه كردند و
گفتند كه رهبری تأكید خیلی زیادی كرده بودند كه حالا كه كار نانوتكنولوژی
به موفقیتهای خوبی رسیده است و همزمان پروژهی سلولهای بنیادی هم به
موفقیت رسیده، بروید سراغ رویان و ببینید چه كمكهایی میتوانید به همدیگر
بكنید و ببینید كه میتوانید یك همافزایی باهم داشته باشید. آنها هم به
ما مراجعه كردند كه ببینند واقعاً چه كار میشود كرد؟ اگرچه در آن زمان به
دلایلی در عمل اتفاقی نیفتاد، اما جرقههای اولیهی یك گام بزرگ پیشرفت زده
شد. میتوانم بگویم ایدهی مهندسی بافت و كشت سلولهای بنیادی روی بسترهای
نانو از آن سفارش ایشان ناشی شد كه پیگیری شده است. این هم یكی دیگر از
تجربیات موفق ما در كار گروهی بود كه با سفارش رهبر انقلاب انجام شد.
به نظر شما مهمترین ویژگیهای یك كار گروهی موفق علمی چیست؟
از ویژگیهای كار گروهی این است كه یك نفر به عنوان مغز متفكر اولیهی كار
باید حضور داشته باشد. هنر او آن است كه تیمها را رهبری كند و كارها را
تا انتها پیش ببرد و به نتیجه برساند. در عین حال مهم است كه بدانیم تیم
كار را جلو میبرد نه فرد.
بازدید رهبر معظم انقلاب از پژوهشگاه رویان، ۱۳۸۶
از دیگر ویژگیهای كار گروهی موفق این است كه گروه حول یك محوری تشكیل
شود. این خیلی مهم است. اینكه یك فكر یا یك نقاط مشترك فكری وجود داشته
باشد. اگرچه آن نقاط مشترك فكری به صورت مستقیم مرتبط با موضوع كاری كه
انجام میدهند هم نباشد. مثلاً گرایشهای دینی یا گرایشهای بهنوعی آمیخته
به سیاست. این نقاط باعث میشود تزاحمات و برخوردها و اختلاف عقیدهها در
كار كمتر بشود. در رویان این گرایشهای دینی وجود داشت و یكی از دلایل
موفقیت رویان هم این مسئله بود. رهبر معظم انقلاب هم بر این نكته تأكید
زیادی داشتند. مرحوم دكتر كاظمی اینگونه نقل میكردند كه وقتی بعد از آن
موفقیتهای اولیه با برخی همكارانشان خدمت آقا رسیدند، ایشان گفتند كه
انجام این كار خیلی خوب بود، اما خوبتر از آن این بود كه توسط شماها انجام
شد. و اشاره كردند به تفكر مذهبی متخصصین ما و تقیدشان به مسائل شرعی
مانند حفظ حجاب در بانوان متخصص. باز ایشان در جایی دیگر فرمودند كه رویان
یك نمونهی برجسته از تركیب علم، ایمان و تلاش بوده است.
این
نكتهای كه گفتید این سؤال را در ذهن ایجاد میكند كه شما چه كار كردهاید
كه توانستهاید چنین افرادی را گرد هم جمع كنید؟ مثلاً گزینش خاصی داشتید؟
جالب است بدانید كه در رویان گزینش به آن شكلی كه شاید در ذهن خیلیها
وجود داشته باشد نیست. اصلاً سؤالات عجیب و غریب نمیكنیم. البته دربارهی
واجبات سختگیری میكنیم. اما عامل مهمی كه باعث شد فضای رویان فضای
متفاوتی باشد، علاوه بر ایمان و خط فكری نسبتاً مشترك در همكاران، شخصیت
دكتر كاظمی آشتیانی بهعنوان یك الگوی عملی بود. یادم هست دكتر كاظمی
اخلاقهای خاصی داشت. مثلاً شب قدر دوستانش را جمع میكرد و میبرد به
مراسم حاج آقا مجتبی تهرانی و میگفت امشب دربارهی این بیماری دعا كنید یا
مثلاً راجع به پیشرفت فلان پروژه و به نتیجه رسیدن آن دعا كنید. یا مثلاً
برای كار زمین و ساختمان رویان دعا كنید.
رویان چگونه رویان شد؟
اینها نشان میدهد كه مجموعه حول محور شخصیت دكتر كاظمی آشتیانی و با
محوریت ایمانی همكاران با توان مضاعفی پیش رفته است. دكتر كاظمی یك چهرهی
جالب و جذاب در عرصهی مدیریت بود. جاذبهی ایشان از دافعهشان خیلی بیشتر
بود. بهحدی كه حتی دشمنان ایشان هم به شخصیت او علاقهمند میشدند. اگر
رویان امروز به وضعیت مناسبی رسیده است، این موفقیتها در سایهی كار
گروهیای بود كه ایشان ایجاد كرد و این افراد حول محور شخصیت جذاب او جمع
شدند. میخواهم بگویم كه وجود یك الگوی عملی در یك مجموعه كاركرد بسیار
مؤثرتری از برگزاری خیلی دورههای آموزشی و اردوها و بسیاری برنامههای
فرهنگی دیگر دارد.
اگر در شخصیت افراد زمینههای اولیهی حقپذیری وجود داشته باشد، هنگامی
كه آنها وارد یك مجموعه بشوند و در عمل پایبندی و تقید بدون تظاهر و
ریاكاری افراد و مسئولین آن مجموعه را به یك مجموعه اعتقاداتی ببینند و
كارایی و صحت آنها را هم دریابند، خودبهخود جذب این تفكرات و عامل به آن
اعتقادات میشوند. در چنین محیطی وقتی تازهواردها میبینند كه محقق آن
مجموعه قبل از ورود به به آزمایشگاه وضو میگیرد، این كار خیلی در شخصیت
آنها تأثیر میگذارد.
در كار گروهی خودتان به غیر از این دو ویژگی كه اشاره كردید چه عواملی را تأثیرگذار میدانید؟
بله، عوامل دیگری هم بود. مثلاً جذاب بودن زمینهی كاری. مسئلهای كه
اعضای گروه را خیلی به هم نزدیك كرد. مسائلی مثل تحقیقات و درمان ناباروری،
سلولهای بنیادی، مسائل زیستفناوری و حیوانات تراریخت همگی كارهای جدید و
جذابی برای محققان ما بودند. همچنین جاذبهی هستهی مركزی رویان آنقدر
قوی بود كه توانستند نیروهای خوبی را گرد هم جمع كنند و گروه با همین روند
بزرگ و بزرگتر شد.
علاوه بر آن تخصصی بودن كارها باعث شد تا افراد گروه از شاخهای به شاخهی
دیگر نپرند. مسئلهی دیگر آن بود كه وقتی موفقیتی نصیب گروه میشد، همهی
همكاران طوری برخورد میكردند كه همهی اعضای گروه، این موفقیت را متعلق به
خود بدانند، نه اینكه مثلاً گروهی كه در پیشانی كار بوده موفقیت را به
خودش نسبت بدهد. بلكه كار همه ارزشمند تلقی میشد. این برای یك گروه خیلی
مفید خواهد بود. مسئلهی دیگر آن است كه یك گروه موفق خودمدیریت است. یعنی
آنگونه نیست كه اگر مشكلی پیش بیاید، همه منتظر دستور از بالا باشند. اگر
كسی كمكاری كند، دیگری به او تذكر میدهد. همه تلاش میكنند تا مشكل برطرف
شود. چراكه اگر یك نفر كارش را خوب انجام ندهد، بر نتیجهی كار دیگران هم
تأثیر میگذارد. بنابراین یك گروه خوب مانند یك بافت زنده خودش را ترمیم
میكند. بدترین اتفاقی كه میتواند در كار یك گروه بیفتد این است كه فردی
از بیرون آن مجموعه وارد گروه شود و بخواهد كارها را بررسی و هدایت كند.
البته مدیر بالادستی باید به خروجیها توجه كند و احیاناً تذكراتی را بدهد.
اما دخالت زیاد باعث كندی در كار گروه میشود.
هر
فعالیتی ممكن است با آفتهایی هم همراه باشد. شاید كار گروهی هم با همهی
مزایایی كه دارد از این قاعده مستثنا نباشد. نظر شما چیست؟
كار گروهی هم میتواند آفاتی داشته باشد. مثلاً ممكن است اعضای یك گروه
نتوانند با هم كار كنند. یا همین وضعیت در همكاری دو گروه با هم پیش بیاید.
اتفاقی كه برای ما هم افتاد. زمانی كه میخواستیم پروژهی سلولهای بنیادی
بر بستر نانو را شروع كنیم به این مشكل برخوردیم. در اینجا نباید افراد و
گروهها را بیخودی معطل همدیگر بكنیم. بایستی دید اگر واقعاً نمیتوان
پیوندها را برقرار كرد یا یك همافزایی صورت داد، شاید لازم است افرادی از
گروه یا گروهی از مجموعه جدا شود. این انعطاف باید وجود داشته باشد. ممكن
است این افراد یا آن گروه بهترین هم باشند، اما نتوانند در یك مجموعه و
باهم فعالیت كنند.
رهبر
انقلاب: اگر بخواهم اين الگوى مطلوب را در يك جمله معرفى كنم، عبارت است
از: تركيب علم، ايمان، تلاش. هم علم را جدى گرفتند، هم ايمان و پايبندى و
تقوا را؛ نه به صورت يك سربار، بلكه به شكل يك عنصر اصلى در بافت مجموعه و
در بافت كار. و هم خستگى را فراموش كردند، كه به گمان من مرحوم كاظمى جان و
سلامت خودش را هم سر همين كار گذاشت؛ يعنى اين دنبالگيرى و اين اهتمامها و
خسته نشدنها.
(۱۳۸۶/۴/۲۵)
اینجا نكتهای وجود دارد و آن اینكه مدیران در هر مجموعهای نباید افراد
زیرمجموعهی خود را مجبور كنند كه كنار هم كار گروهی كنند. ما در رویان
وقتی فرد یا گروهی تقاضای همكاری با پژوهشگاه را داشت، اولین كاری كه
میكردیم این بود كه میگفتیم شما بروید با محققین ما صحبت كنید، اگر به یك
زبان مشتركی رسیدید و میتوانستید با هم كار كنید پیش من بیایید. كار
گروهی چیزی شبیه ازدواج كردن است. دو طرف اول باید با هم بنشینند و ببینند
میتوانند كنار هم كار كنند یا نه.
از نظر شما مهمترین موانع تحقق كارهای گروهی علمی چیست؟
باید بستری فراهم كرد كه گروههای علمی تلفیق شوند و بهصورت تیمی كار
كنند. متأسفانه دستگاه علمی ما در حال حاضر مشوق فعالیت علمی گروهی نیست.
در بعضی از روشهای امتیازدهی برای كارهای تحقیقاتی خیلی به این مسائل توجه
نمیشود. مثلاً برای ارتقای اعضای هیأت علمی، وقتی امتیازات را لحاظ
میكنند اگر مقالهای به صورت گروهی نوشته شده باشد، امتیازات بین افراد
گروه تقسیم میشود. این سیستم، فرد را سوق میدهد به سمت كار فردی و گریز
از كار گروهی. دربارهی كاركردن دو گروه در كنار یكدیگر هم مسئله همین است.
بهنحوی كه حتی پژوهشگاه رویان هم از كار كردن با یك نهاد دیگر در هراس
است و ترجیح میدهد كارها را خودش پیش ببرد تا امتیاز كامل را بگیرد تا
مثلاً در جشنوارهی رازی رتبهی ما پایین نیاید.
به نظر من مهمترین مسئله برای ایجاد كارهای گروهی این است كه آن بستر لازم
از طریق تسهیل كردن آییننامهها و مقررات و نظایر آن فراهم شود تا شیرینی
این كار به افراد و گروهها چشانده شود. بله، ممكن است كه بعضی جاها
سوءاستفادههایی هم صورت بگیرد و مثلاً برخی اسامی به شكل صوری در ذیل
مقاله قرار بگیرد، اما حتی با این مشكلات هم، به نظر میآید فواید این كار
بیشتر از مضرات آن باشد.
پینوشت:
۱. http://farsi.khamenei.ir/others-memory?id=10064