آخرین اخبار
کد خبر: ۲۰۴۲
تاریخ انتشار: ۱۳ شهريور ۱۳۹۰ - ۰۴:۳۰
دگر بار سخن از شهيده اي است شاهد برقلّه بلند تاريخ انقلاب اسلامي از فاضله گرانقدري که کيمياي سعادت را در پيروي از زينب بدست آورده و تاج شهادت را با انگشتان سيدالشهداء مولا و برادر ارجمند زينب (س) بر سر نهاده است .

او با شهادت خود به ائمه معصومين و فاطمه زهرا(س) و زينب کبري(س) گفت که من براي شما زينت بودم .
اواز نسترن زار فضيلت آمده بود و عطر باغ و بهار صداقت با خود داشت . از چشمه ي خورشيد ، زلال نيايش و ستايش مي نوشيد و پروازش به گلگوني شقايق و شقايق زاران بود . وقتي از باران نور و نيايش ، سرشار از طراوت شده بود ، لاله زاران به داغ جان سوزش عاشقانه سوختند.
پرهيزکاران و پارسايان در بوستان سحر و سپيده ، به نکهت ندبه و انابه ، بوي بهار اخلاص مي گرفتند و زايران ضريح احمدي به زمزم زيارت ، دلي مهتابي داشتند و درشيراز و درخانه اي که آفتاب آيين محمّدي (ص) برآن مي تابيد و چلچراغ دوستي خاندان عصمت و طهارت در آن روشن بود و بوي خوش صفا و صداقت مي داد، نوزادي سپيد سيرت ، چشم آيينه گونش را به جهان آفرينش مي گشايد ودر کانوني گرم و پرمحبّت ، گام  مي گذارد و به يمن ميلادي مسرّت بخش ، نام «نسرين» را بر او مي نهند.
نامش نسرين که وجودش عطر نسترن انقلاب اسلامي را ميپراکند و فاضله اي بود که در رديف افضل ترين زنان شهيد انقلاب اسلامي مان قرارگرفت .
وي روزها و سال هاي شيرين و شهدانگيز کودکي را به عطر رأفت و عطوفت مادري    نيک روش و به همّت و اهتمام پدري مخلص و متديّن  مي گذراند؛ سپس درمدارس شيراز ، تحصيلات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به پايان مي رساند و به برکت و بهره ي معارف و تعاليم عاليه ي اسلامي ، زندگي عزّتمندانه و شرافتمندانه ي خود را ادامه مي دهد و حجب و نجابت ،زيور و زينت جانش مي شود وبا گزاردن فريضه هايي چون نماز و روزه ، روح و روانش را شادي و نشاط مي بخشد .
نسرين با ورود به دبيرستان ، به عنوان يکي از دانش آموزان پر شور و باشعور ،بر بسياري از نابساماني هادر رژيم شاه ، خردمندانه اعتراض مي کند و برنامشروع بودن حکومت خروش بر مي دارد تا آن جا که يک بار نيروهاي امنيّتي اورا مورد تعقيب قرار مي دهند و به جستجويش مي پردازند. ايمان و استعداد شکوفاي او باعث شد که با معدل 18موفق به اخذ ديپلم گردد.
وي با روحي سرشار از پيوستگي به درگاه احديّت کمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خويش را صرف خدمت در کميته امداد و کميته امام  و سپاه و جهاد سازندگي نمود وي مطلوب خود را در جهاد سازندگي يافته و با خدمت به محرومترين قشر جامعه بيشترين قرب به پروردگار را براي خود کسب مينمود .
وي در نخستين تلاش هاي خداپسندانه اش ، به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در يکي از روستاهاي مجاور شيراز «روستاي دودج» براي زنان و دختران جوان آن ديار به برگزاري کلاس هاي فرهنگي همّت مي گماردوآنان رابااصول ومعارف انسان سازاسلام مأنوس ومألوف مي کند؛ سپس فعّاليّت پر بارش را در روستاي ديگر «دشمن زياري» ادامه مي دهد و در منطقه ي «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاري نمايشگاه عکس و کتاب مبادرت مي ورزد.
درآغاز سال 1360 نسرين از فقر فرهنگي شديد کردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و درهمين زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بيشتر فرهنگي خواهران در کردستان احتياج است که تعدادي ازخواهران متعهّد به آن خطّه عزيمت نمايند و مجدّانه به کار بپردازند .
دگر بار شهيده افضل فضيلت الهي خويش را هويدا کرد و باکوشش فراوان خواهران ديگري راجمع کرده وبا مشورت باعلماي شهر راهي کردستان شد.
با ايمان و اخلاصي که داشت و خداوند به مشابه آيه :
اِن الذينَ آمنوا و عَملواالصالِحات سَيَجعَلَ لهُم والرحمَنُ ودا...                                                                   سوره مريم (96)
همانا آنانکه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادندخداي رحمان آنها را محبوب ميگرداند .
به وعده هميشگي خود با او عمل کرد ودرهمان روزهاي اول مستقر شدن درمهاباد ودراولين برخورد اين خواهر شهيد با زنان مهابادي محبت او را دردل آنان جاي داد وکلامش را پرنفوذ ساخت تا دعوت به حق و تقوي نمايد چيزي نگذشت که گوهر وجود وقف الهي شده نسرين عزيز بر همه نمايان شد و همه ارگانها سعي در به خدمت گرفتن او داشتند و او که هدفش به جزقرب الهي نبود تا آنجا که توان داشت ارگانها ضعبف و مردم محروم آنجا را توان الهي مي بخشيد حتي وقت استراحت شبانه خويش را در فرمانداري و براي تقسيم کوپن هاي مردم مهاباد صرف مينمود گاهاً تا نيمه هاي شب با وجود خطرهاي فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته دراختيار ضدانقلاب بود براياو با شهادت خود به ائمه معصومين و فاطمه زهرا(س) و زينب کبري(س) گفت که من براي شما زينت بودم .
اواز نسترن زار فضيلت آمده بود و عطر باغ و بهار صداقت با خود داشت . از چشمه ي خورشيد ، زلال نيايش و ستايش مي نوشيد و پروازش به گلگوني شقايق و شقايق زاران بود . وقتي از باران نور و نيايش ، سرشار از طراوت شده بود ، لاله زاران به داغ جان سوزش عاشقانه سوختند.
پرهيزکاران و پارسايان در بوستان سحر و سپيده ، به نکهت ندبه و انابه ، بوي بهار اخلاص مي گرفتند و زايران ضريح احمدي به زمزم زيارت ، دلي مهتابي داشتند و درشيراز و درخانه اي که آفتاب آيين محمّدي (ص) برآن مي تابيد و چلچراغ دوستي خاندان عصمت و طهارت در آن روشن بود و بوي خوش صفا و صداقت مي داد، نوزادي سپيد سيرت ، چشم آيينه گونش را به جهان آفرينش مي گشايد ودر کانوني گرم و پرمحبّت ، گام  مي گذارد و به يمن ميلادي مسرّت بخش ، نام «نسرين» را بر او مي نهند.
نامش نسرين که وجودش عطر نسترن انقلاب اسلامي را ميپراکند و فاضله اي بود که در رديف افضل ترين زنان شهيد انقلاب اسلامي مان قرارگرفت .
وي روزها و سال هاي شيرين و شهدانگيز کودکي را به عطر رأفت و عطوفت مادري    نيک روش و به همّت و اهتمام پدري مخلص و متديّن  مي گذراند؛ سپس درمدارس شيراز ، تحصيلات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به پايان مي رساند و به برکت و بهره ي معارف و تعاليم عاليه ي اسلامي ، زندگي عزّتمندانه و شرافتمندانه ي خود را ادامه مي دهد و حجب و نجابت ،زيور و زينت جانش مي شود وبا گزاردن فريضه هايي چون نماز و روزه ، روح و روانش را شادي و نشاط مي بخشد .
نسرين با ورود به دبيرستان ، به عنوان يکي از دانش آموزان پر شور و باشعور ،بر بسياري از نابساماني هادر رژيم شاه ، خردمندانه اعتراض مي کند و برنامشروع بودن حکومت خروش بر مي دارد تا آن جا که يک بار نيروهاي امنيّتي اورا مورد تعقيب قرار مي دهند و به جستجويش مي پردازند. ايمان و استعداد شکوفاي او باعث شد که با معدل 18موفق به اخذ ديپلم گردد.
وي با روحي سرشار از پيوستگي به درگاه احديّت کمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خويش را صرف خدمت در کميته امداد و کميته امام  و سپاه و جهاد سازندگي نمود وي مطلوب خود را در جهاد سازندگي يافته و با خدمت به محرومترين قشر جامعه بيشترين قرب به پروردگار را براي خود کسب مينمود .
وي در نخستين تلاش هاي خداپسندانه اش ، به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در يکي از روستاهاي مجاور شيراز «روستاي دودج» براي زنان و دختران جوان آن ديار به برگزاري کلاس هاي فرهنگي همّت مي گماردوآنان رابااصول ومعارف انسان سازاسلام مأنوس ومألوف مي کند؛ سپس فعّاليّت پر بارش را در روستاي ديگر «دشمن زياري» ادامه مي دهد و در منطقه ي «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاري نمايشگاه عکس و کتاب مبادرت مي ورزد.
درآغاز سال 1360 نسرين از فقر فرهنگي شديد کردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و درهمين زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بيشتر فرهنگي خواهران در کردستان احتياج است که تعدادي ازخواهران متعهّد به آن خطّه عزيمت نمايند و مجدّانه به کار بپردازند .
دگر بار شهيده افضل فضيلت الهي خويش را هويدا کرد و باکوشش فراوان خواهران ديگري راجمع کرده وبا مشورت باعلماي شهر راهي کردستان شد.
با ايمان و اخلاصي که داشت و خداوند به مشابه آيه :
اِن الذينَ آمنوا و عَملواالصالِحات سَيَجعَلَ لهُم والرحمَنُ ودا...                                                                   سوره مريم (96)
همانا آنانکه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادندخداي رحمان آنها را محبوب ميگرداند .
به وعده هميشگي خود با او عمل کرد ودرهمان روزهاي اول مستقر شدن درمهاباد ودراولين برخورد اين خواهر شهيد با زنان مهابادي محبت او را دردل آنان جاي داد وکلامش را پرنفوذ ساخت تا دعوت به حق و تقوي نمايد چيزي نگذشت که گوهر وجود وقف الهي شده نسرين عزيز بر همه نمايان شد و همه ارگانها سعي در به خدمت گرفتن او داشتند و او که هدفش به جزقرب الهي نبود تا آنجا که توان داشت ارگانها ضعبف و مردم محروم آنجا را توان الهي مي بخشيد حتي وقت استراحت شبانه خويش را در فرمانداري و براي تقسيم کوپن هاي مردم مهاباد صرف مينمود گاهاً تا نيمه هاي شب با وجود خطرهاي فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته دراختيار ضدانقلاب بود براياو با شهادت خود به ائمه معصومين و فاطمه زهرا(س) و زينب کبري(س) گفت که من براي شما زينت بودم .
اواز نسترن زار فضيلت آمده بود و عطر باغ و بهار صداقت با خود داشت . از چشمه ي خورشيد ، زلال نيايش و ستايش مي نوشيد و پروازش به گلگوني شقايق و شقايق زاران بود . وقتي از باران نور و نيايش ، سرشار از طراوت شده بود ، لاله زاران به داغ جان سوزش عاشقانه سوختند.
پرهيزکاران و پارسايان در بوستان سحر و سپيده ، به نکهت ندبه و انابه ، بوي بهار اخلاص مي گرفتند و زايران ضريح احمدي به زمزم زيارت ، دلي مهتابي داشتند و درشيراز و درخانه اي که آفتاب آيين محمّدي (ص) برآن مي تابيد و چلچراغ دوستي خاندان عصمت و طهارت در آن روشن بود و بوي خوش صفا و صداقت مي داد، نوزادي سپيد سيرت ، چشم آيينه گونش را به جهان آفرينش مي گشايد ودر کانوني گرم و پرمحبّت ، گام  مي گذارد و به يمن ميلادي مسرّت بخش ، نام «نسرين» را بر او مي نهند.
نامش نسرين که وجودش عطر نسترن انقلاب اسلامي را ميپراکند و فاضله اي بود که در رديف افضل ترين زنان شهيد انقلاب اسلامي مان قرارگرفت .
وي روزها و سال هاي شيرين و شهدانگيز کودکي را به عطر رأفت و عطوفت مادري    نيک روش و به همّت و اهتمام پدري مخلص و متديّن  مي گذراند؛ سپس درمدارس شيراز ، تحصيلات دوره هاي ابتدايي و راهنمايي را به پايان مي رساند و به برکت و بهره ي معارف و تعاليم عاليه ي اسلامي ، زندگي عزّتمندانه و شرافتمندانه ي خود را ادامه مي دهد و حجب و نجابت ،زيور و زينت جانش مي شود وبا گزاردن فريضه هايي چون نماز و روزه ، روح و روانش را شادي و نشاط مي بخشد .
نسرين با ورود به دبيرستان ، به عنوان يکي از دانش آموزان پر شور و باشعور ،بر بسياري از نابساماني هادر رژيم شاه ، خردمندانه اعتراض مي کند و برنامشروع بودن حکومت خروش بر مي دارد تا آن جا که يک بار نيروهاي امنيّتي اورا مورد تعقيب قرار مي دهند و به جستجويش مي پردازند. ايمان و استعداد شکوفاي او باعث شد که با معدل 18موفق به اخذ ديپلم گردد.
وي با روحي سرشار از پيوستگي به درگاه احديّت کمر به خدمت خلق خدا بست و قدرت خويش را صرف خدمت در کميته امداد و کميته امام  و سپاه و جهاد سازندگي نمود وي مطلوب خود را در جهاد سازندگي يافته و با خدمت به محرومترين قشر جامعه بيشترين قرب به پروردگار را براي خود کسب مينمود .
وي در نخستين تلاش هاي خداپسندانه اش ، به عنوان جهادگري آراسته به گوهر انديشه و خرد در يکي از روستاهاي مجاور شيراز «روستاي دودج» براي زنان و دختران جوان آن ديار به برگزاري کلاس هاي فرهنگي همّت مي گماردوآنان رابااصول ومعارف انسان سازاسلام مأنوس ومألوف مي کند؛ سپس فعّاليّت پر بارش را در روستاي ديگر «دشمن زياري» ادامه مي دهد و در منطقه ي «فراشبند» از توابع استان فارس به برگزاري نمايشگاه عکس و کتاب مبادرت مي ورزد.
درآغاز سال 1360 نسرين از فقر فرهنگي شديد کردستان آگاه شد و با برادر بزرگوارش احمد افضل (مفقود الاثر) درمورد رفتن به آنجا به مشورت پرداخت و درهمين زمان بود که جهاد اعلام کرد که جهت رشد هر چه بيشتر فرهنگي خواهران در کردستان احتياج است که تعدادي ازخواهران متعهّد به آن خطّه عزيمت نمايند و مجدّانه به کار بپردازند .
دگر بار شهيده افضل فضيلت الهي خويش را هويدا کرد و باکوشش فراوان خواهران ديگري راجمع کرده وبا مشورت باعلماي شهر راهي کردستان شد.
با ايمان و اخلاصي که داشت و خداوند به مشابه آيه :
اِن الذينَ آمنوا و عَملواالصالِحات سَيَجعَلَ لهُم والرحمَنُ ودا...                                                                   سوره مريم (96)
همانا آنانکه ايمان آوردند و عمل صالح انجام دادندخداي رحمان آنها را محبوب ميگرداند .
به وعده هميشگي خود با او عمل کرد ودرهمان روزهاي اول مستقر شدن درمهاباد ودراولين برخورد اين خواهر شهيد با زنان مهابادي محبت او را دردل آنان جاي داد وکلامش را پرنفوذ ساخت تا دعوت به حق و تقوي نمايد چيزي نگذشت که گوهر وجود وقف الهي شده نسرين عزيز بر همه نمايان شد و همه ارگانها سعي در به خدمت گرفتن او داشتند و او که هدفش به جزقرب الهي نبود تا آنجا که توان داشت ارگانها ضعبف و مردم محروم آنجا را توان الهي مي بخشيد حتي وقت استراحت شبانه خويش را در فرمانداري و براي تقسيم کوپن هاي مردم مهاباد صرف مينمود گاهاً تا نيمه هاي شب با وجود خطرهاي فراوان آن شهر که چون شهر به تاراج رفته دراختيار ضدانقلاب بود براي

نام:
ایمیل:
* نظر: