آخرین اخبار
کد خبر: ۳۷۵۸
تاریخ انتشار: ۱۲ آذر ۱۳۹۰ - ۱۰:۱۳
در پي اقدام مجلس شوراي اسلامي در تصويب طرح كاهش روابط ايران با انگليس و ورود جمعي از دانشجويان به سفارت انگليس در تهران، روابط سياسي تهران – لندن يك بار ديگر تيره شد تا روند هميشگي فراز و نشيب در روابط دو طرف همچنان ادامه يابد.

روابط سياسي ايران و انگليس، شاهد فراز و نشيب هاي فراواني بوده كه اوج اين فراز و نشيب ها پس از پيروزي انقلاب اسلامي در سال 1357 و كوتاه شدن دست استعمار پير از منافع عظيم خود در ايران بوده است.

پس از پيروزي انقلاب اسلامي مواضع خصمانه انگليس علیه كشورمان باعث شده مردم و مسئولان متقابلاً واكنش هايي را عليه "روباه پير" نشان دهند.

با توجه به تحولات اخير در صحنه بين المللي و جوسازي هاي صورت گرفته عليه برنامه هسته اي كشورمان ، انگليس در اقدامي خصمانه اعلام كرد تمام روابط مالي خود با بانك هاي ايران از جمله بانك مركزي ايران را قطع مي كند.

در پي اعلام اين خبر، نمايندگان مجلس شوراي اسلامي طرح كاهش روابط با انگليس را به تصويب رساندند و متعاقب آن شماري از دانشجويان در برابر سفارت انگليس تجمع كرده و نسبت به مواضع خصمانه انگليس عليه كشورمان واكنش نشان دادند كه با شدت گرفتن اعتراضات گروهي از دانشجويان وارد سفارت انگليس شدند تا فصل جديدي در روابط سياسي تهران – لندن رقم بخورد. اتفاقي كه به گزارش بسياري از مطبوعات و رسانه هاي خارجي ياد آور حادثه تسخير لانه جاسوسي بود.

وقوع اين اتفاقات و رقم خوردن فصل جديدي در روابط ايران – انگليس بهانه اي شد تا تاريخچه مختصري از روبط دو كشور را مورد بررسي قرار دهيم.

روابط ايران و انگليس از اواخر دوران ايلخانان در ايران و ادوارد ششم در انگليس آغاز شد. پس از اين دوران اتفاقات و رويدادهاي خاص ميان دو كشور روي داد كه بر روابط سياسي دو طرف تأثير گذار بود.

از همان ابتدا انگليس همواره سعي كرد در روابط داخلي ايران مداخله كند و از اين بين منافع بسياري ببرد. در اين راه انگليس از هيچ كوششي فروگزار نكرد و حتي در به راه انداختن شورش ها و درگيري هاي داخلي نيز نقش پر رنگي داشت.

يكي از مهمترين دوران مربوط به روابط ايران و انگليس سال 1919 است كه در آن تاريخ انگليس قرارداد ننگيني را به ايران تحميل كرد كه بر اساس آن ايران رسما مستعمره انگليس شده اين قرارداد كه به "قرارداد 1919" معروف شد و به امضاي وثوق الدوله و هيئت انگليسي رسيد، تماميت ارضي و استقلال سياسي اقتصادي و نظامي ايران را به كلي از بين برد.

بر اساس اين قرارداد در آمد نفت جنوب، گمركات و مديريت اجرايي تمام امور كشوري و لشكري و حتي تعيين فرماندهان نظامي و ساير مسئولين به دست انگليسي ها افتاد و مجلس مشروطه به حاشيه رانده شد. به اين ترتيب انقلابي كه صدها نفر از مردم و دانشمندان در راه آن به شهادت رسيدند با دسيسه استعمارگران انگليس كاملا منحرف شد.

پس از اين قرارداد، دخالت هاي انگليس در ايران شدت افزايش يافت و آنها به راحتي توانستند با پشت سر گذاشتن مجلس مشروطه از طريق نمايندگان دست نشانده خود، حكومت ايران را تغيير دهند.

از ديگر دوراني كه مردم و تاريخ ايران از انگليسي ها و كارشكني هاي آنها در قبال ايران به خوبي به ياد دارند، اقدامات و مواضع استعمار پير در راه ملي شدن صنعت نفت است. با روي كار آمدن دكتر مصدق وي تلاش كرد صنعت نفت ايران را كه تا آن روز در اختيار شركت هاي انگليسي بود و منافع عظيم آن به جيب كمپاني هاي انگليس مي رفت ملي اعلام و دست انگليس را از اين ثروت خدادادي ايران كوتاه كند.

تلاش هاي دكتر مصدق نتيجه داد و مجلس شوراي ملي راي به ملي شدن صنعت نفت داد. اما انگليس كه منافع خود را بر باد رفته مي ديد، بيكار ننشست و شكايت نامه هايي را عليه ايران به شوراي امنيت سازمان ملل ارائه كرد. انگليسي ها ملي شدن صنعت نفت ايران را تهديدي براي صلح و امنيت منطقه خواندند. اما با حضور دكتر مصدق در اجلاس شوراي امنيت 21 مهرماه 1330 نخست وزير وقت ايران توانست اين اتهام را رد كند و اهداف استعماري بريتانيا در ايران را بر ملا سازد.


 اولين قطع رابطه با انگليس

پس اين ماجرا روز 30 مهرماه دولت ايران در اعتراض به سياست هاي دشمنانه انگليسيها عليه دولت و ملت ايران، قطع روابط خود با آن كشور را اعلام كردند. اما قطع رابطه ايران با انگليس پايان بحران نبود بلكه اين حادثه انگليسي ها را واداشت تا به طور جدي طرح سرنگوني دولت مصدق را دنبال كنند. آنها به دليل از دست دادن پايگاه هاي سياسي و اجتماعي خود در ايران به كمك آمريكا طرح فروپاشي دولت مصدق را ريختند و سرانجام طي كودتاي 28 مرداد سال 1332 كه طرح مشترك چرچيل و آيزنهاور بود، به عمر دولت مصدق پايان دادند.
پس از مصدق سپهبد زاهدي رئيس دولت موقت زمينه بازگشايي رابطه با انگليس را دوباره فراهم ساخت. اما با پيروزي انقلاب اسلامي دوران جديدي از روابط تهران-لندن شکل گرفت که هيچ گاه ثابت و يکنواخت نبود و بارها و بارها دستخوش تغييرات بوده است.

به دنبال پيروزي انقلاب اسلامي ايران، انگليس که منافع استعماري خود در ايران را از دست داده مي ديد، سفارتخانه خود در تهران را درسال 1979 بست و ديپلمات هاي خود را به بخش حافظ منافع انگلسي در سفارت سوئد منتقل کرد.

بازگشايي سفارت انگليس

انگليس هشت سال پس از تعطيلي سفارت خود، در سال 1367(1988)بار ديگر سفارتخانه خود در تهران را گشود. اما در سال 1989 ميلادي، سه ماه پس از بازگشايي سفارت انگليس در ايران، انتشار فتواي قتل "سلمان رشدي" نويسنده انگليسي که با چاپ کتاب "آيات شيطاني" به مقدسات مسلمانان توهين کرده بود، از سوي امام خميني(ره) روابط ديپلماتيک تهران-لندن بار ديگر قطع شد.

سال 1990 ميلادي، روابط دو کشور در سطح کاردار از سرگرفته شد. در سال 1997 و با روي کارآمدن محمد خاتمي به عنوان رئيس جمهور، تلاش براي از سرگيري روابط آغاز مي شود.بعد از این که دولت خاتمی موافقت کرد مسلمانان را تشویق به اجرای حکم قتل سلمان رشدی نکند، روابط با انگلیس به سطح سفیر ارتقا یافت.

در سال 1999ايران و انگليس براي نخستين بار پس از انقلاب سفراي خود را در لندن و تهران تعيين کردند.

فوريه سال 2001 يکي از وزيران انگليس به تهران سفر کرد و از تعهد لندن در جهت کمک به ايران در راه مبارزه با قاچاق مواد مخدر خبر داد. همان سال "جک استراو" به عنوان نخستين وزير امور خارجه انگليس پس از انقلاب اسلامي به ايران سفر کرد که مهمترين اتفاق در تاريخ روابط ايران و انگليس پس از انقلاب محسوب مي شود.اما در فوریه 2002 روابط بین دو کشور به دلیل امتناع ایران از پذیرش سفیر جدید انگلیس، دیوید رداوی (David Raddaway)، و جاسوس خواندن وی بار ديگر تیره شد.

اما روابط دو کشور بدنبال مواضع دولت انگليس در قبال برنامه هسته اي ايران سردتر کرد. مواضع انگليس باعث شد در سال 1383 عده اي از دانشجويان در برابر سفارت انگليس تجمع اعتراض آميز برپا کنند.

در ژوئن سال 2004، انگليس و آلمان و فرانسه قطعنامه اي را در جهت محکوميت فعاليت برنامه هسته اي ايران منتشر کردند و چند روز بعد 8 سرباز انگليس به جرم ورود غيرقانوني به آبهاي ايران در مرز عراق دستگير شدند.

سال 2005 (1383) نيز بار ديگر مواضع خصمانه انگليس عليه برنامه هسته اي ايران باعث شد دانشجويان در برابر سفارت خانه اين کشور دست به تجمع بزنند. همان سال چند نفر از هموطنان اهوازي ما در جريان چند انفجار تروريستي کشته شدند و مقامات ايران جاسوسان انگليسي را عامل اين انفجارها دانستند.

سال 2006 ميلادي انگليس بار ديگر دشمني خود با ايران را نشان داد و "توني بلر" طي سخنانی اعلام کرد هيچ نرمشي در رويکرد اين کشور در رابطه با برنامه هسته اي ايران ندارد. انگليس همان سال به شوراي امنيت کمک کرد پيش نويس قطعنامه تحريم هاي بين المللي عليه ايران را تهيه کند؛ پيش نويسي که در 23 دسامبر 2006 به تصويب سازمان ملل رسيد.

در مارس 2007 دستگيری 15 ملوان انگلیسي از سوي ايران بار ديگر اوضاع را پرتنش کرد. علاوه بر اين موارد، کمک هاي انگليس به صدام در جريان هشت سال جنگ تحميلي و تجهيز رژيم بعث و نيز دخالت انگليس در بحث انتخابات داخلي ايران را نيز بايد به موارد فوق افزود.

 

حمايت از صدام

حمايت نظامي انگليسي ها از عراق در طول جنگ تحميلي مسئله اي است که امروزه انگليسي ها نيز خود به آن اعتراف دارند و بعضا آن را اشتباه قلمداد مي کنند گزارش دو هزار صفحه اي قاضي اسکات به پارلمان انگليس در سال 1375 مويد اين ادعا است. در اين گزارش آمده است انگليس برخلاف معاهده هاي بين المللي مبني بر عدم تجهيز طرفين درگیر در جنگ ها، مقادير فراواني سلاح غير متعارف به ارزش ميليارد ها دلار در اختيار عراق قرارداده است.

در سال 1381 اسناد منتشر شده از سوي مخالفان جنگ آمريکا عليه عراق، فاش کرد که در سالهاي جنگ تحميلي آمريکا و انگليس نه تنها عراق را در برابر ايران کمک مي کردند بلکه در برابر استفاده صدام از سلاح هاي شيميايي عليه سربازان و غيرنظاميان ايران نيز سکوت کرده بودند.

"توني بلر" در جريان يک نشست خبري به کمک انگليس از عراق به صراحت اعتراف کرد و گفت: قطعا حمايت غرب از صدام يک اشتباه بوده است.

امروز نيز به نظر مي رسد غرب، تحت رهبري آمريکا و انگليس، وقتي مي بيند در برابر اراده استوار و آهنين ايران براي دستيابي به دانش هسته اي شکست خورده اند، سعي دارند بار ديگر دست در دست هم توطئه کثيف ديگري را عليه ايران طراحي و اجرا کنند.

آنها که از تحريم هاي گسترده اقتصادي طي چند دوره، نتیجه ای نگرفته اند، طرح تحريم بانک مرکزي ايران را در دستور کار خود قرار داده اند تا به اين ترتيب ايران عملا نتواند مبادلات مالي و پولي خود را انجام دهد و در واقع نتواند نفت خود را به فروش برساند.

ظاهرا چند کشور اروپايي ديگر نيز براي نشان دادن سرسپردگي خود به آمريکا و انگليس، در اقدامي منفعلانه در حمايت از انگليس سفارت خود را در تهران بسته و سفيران خود را فراخوانده اند.

اما جايگاه ايران در صحنه هاي يبن المللي و قرار گرفتن در يک منطقه استراتژيک که از قضا ايران يکي از قدرتهاي اين منطقه محسوب مي شود، باعث شد اين تدابير غرب نيز نتيجه اي براي آنها نداشته باشد و آنها بار ديگر همانند گذشته با پذيرش شکست سياسي، سفيران خود را به ايران باز گردانند.

نام:
ایمیل:
* نظر: