"نسرین افضل" یکی از شهدای زن دوران دفاع مقدس است که این روزها به عنوان نماد عفاف و جهاد به دختران جوان معرفی شده است.
نسرین فرزند چهارم خانواده افضل در سال 1338 در شهر شیراز و در خانوادهای مذهبی چشم به جهان گشود؛ او در دوران تحصیل همواره یکی از شاگردان برتر بود و بارها در راهپیمایی و تظاهرات علیه رژیم شاه شرکت میکرد.
دوران تحصیل در دبیرستان "شهدخت "که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی به همت او و دوستانش به "سمیه" تغیر نام داد پر فراز و نشیبترین سالهای زندگی او بود چرا که او و دوستانش با تشکیل گروه انقلابی دانش آموزی، پخش اعلامیه و تکثیر نوارهای امام خمینی (ره) و تهیه نشریه در کنار سایر مردم برای سرنگونی رژیم شاه تلاش میکردند.
پایان دوران دبیرستان "نسرین" همزمان با پیروزی انقلاب اسلامی بود؛ او بعد از گذراندن دوران دبیرستان به عضویت و حضور مستمر در کمیته امداد امام خمینی(ره)، سپاه پاسداران و جهاد سازندگی پرداخت تا از این طریق بتواند به محرومان و روستاییان کمک کند.
در اواخر تابستان سال 60 بود که "احمد" برادر کوچک "نسرین" به شهادت رسید و این موضوع او را برای رفتن به منطقه مرزی مهاباد مصمم کرد و از طریق فراخوان جهاد سازندگی شیراز به شهر مهاباد سفر کرد و مسئولیت تبلیغات و انتشارات سپاه را عهدهدار شد.
"نسرین" در مهاباد برای کمک به مردم محروم تلاشهای بسیاری میکرد و با برگزاری کلاسهای نهضت سوادآموزی سعی در آموزش افراد بی سواد منطقه داشت.
او در سال 1361 با "حاج مطلبی" از نیروهای پاسدار منطقه اردواج کرد اما همچنان در فعالیتهای اجتماعی حضور داشت.
چهارم دی ماه سال 61 "نسرین" خود را برای شرکت در مراسم دعای کمیل آماده میکرد و با وجود آنکه در تب بسیار میسوخت از همسرش خواست تا او را برای شرکت در مراسم دعای کمیل همراهی کند اما پس از پایان مراسم و در هنگام بازگشت به خانه ماشین پیکان "نسرین و حاج مطلبی" در دام گروهکهای ترورستی منطقه افتاد و اینگونه بود که بر اثر تیراندازی به ماشین آنها "نسرین" به شهادت رسید.
پیکر مطهر این شهیده 5 روز بعد به عنوان "نخستین شهید زن شهر شیراز" از شاهچراغ بر روی دوش زنان شیرازی تشییع شد.
قسمتی از وصیتنامه شهیده نسرین افضل
شهادت بالاترین درجهای است که انسان میتواند به آن برسد و با خونش به بازماندگان راهش، پیام دهد که: «ای نفس قدسی و دل آرام امروز به حضور پروردگارت باز آی که تو خشنود و او راضی از توست، باز آی و در صف بندگان خاص من در آی و در بهشت من داخل شو.»
بار خدایا! ما را یاری کن تا با اسلام راستین، آشنایی پیدا کنیم و در عمل به تعالیم آن کوشا باشیم.
اما همسرم؛ بدان که من؛ نسرین، کسی که تو را دوست دارم؛ شهادت را هم بسیار دوست میدارم چون خدای خود را در آن زمان پیدا میکنم. از تو میخواهم که اگر میخواهی فردی خداجو و درس دهنده باشی، از امروز و از این ساعت، سعی کن تماس خود را با خدای خویش، بیشتر کنی و معلمی جدی باشی.