آخرین اخبار
کد خبر: ۵۱۵۰۵
تاریخ انتشار: ۰۴ اسفند ۱۳۹۳ - ۱۰:۴۰
نشریه کشوری صالحین منتشر کرد؛
هدف گذاری اولیه و سیاستگذاریهای بومی و محلی بررسی شد و اجرائیات آن آغاز گردید، برای این امر مهم هفت محور عملیاتی در قالب اجرائیات فرهنگی تعریف و اجرا شد.
به گزارش تنویر، نشریه کشوری صالحین در شماره بهمن ماه در مطلبی تحت عنوان «حسینی باش و علم یزید را از بام خانه ات به زمین بزن» تجربیات موفق قرارگاه امام رضا(ع) سپاه ناحیه فسا در موضوع دجالواره را به رشته تحریر درآورده است.      تجربیات موفق قرارگاه امام رضا(ع) در طرح دجالواره سپاه فسانشریه صالحین نوشت:

معرفی :

تشکیل یک قرارگاه عملیاتی برای سازماندهی جبهه خودی در جنگ نرم و بطور خاص ، مبارزه با ماهواره و از آن مهمتر راه اندازی اتاق فکر و دعوت از نخبگان فکری و فرهنگی برای یاری رساندن به افسران این قرارگاه ، آن هم در سطح یک ناحیه و شهرستان ، نشان از بصیرت، احساس مسئولیت و روحیه جهادی فرماندهان این ناحیه دارد که حقاً و انصافاً جای تقدیر و تاسی دارد ؛ چراکه یکی از ضعف های ما در کار فرهنگی این است که اولاً: در مشورت گیری از نخبگان و تشکیل اتاق فکر برای طرح ریزی غفلت می کنیم و ثانیاً : وقت کافی و دقت لازم را برای نظارت و تهیه گزارش هنرمندانه به خرج نمی دهیم. گزارش مبسوط و دقیقی که از فرآیند طرح تهیه شده است ، بخوبی گویای کم و کیف اجرای آن و تاثیر اتاق فکر در پشتیبانی و نظارت بر عملیات می باشد. با تشکر از مسئولین امر که بر خلاف گزارش های ارسالی از نواحی دیگر ، بار زحمت دفتر نشریه را کمتر کردند.

نقشه راه :

پس از ابلاغ سپاه فجر استان فارس مبنی بر اجرای عملیات فرهنگی مقابله با دجالواره و رسانه های بیگانه ، با توجه به اهمیت موضوع قرارگاهی با عنوان قرار گاه امام رضا (ع) در سطح ناحیه شکل گرفت و در راستای تقویت فعالیتهای قرارگاه ، کارگروهی خاص راه اندازی شد تا به تبیین و تشریح و تقویت برنامه ها و فعالیتهای قرارگاه کمک نماید . در راه اندازی اتاق فکر، از میان دهها نخبه و کارشناس، ده نفر انتخاب شدند تا قرارگاه را کمک فکری نمایند . مهمترین نقشه راه در این اقدام مهم ؛ نهادینه سازی این عملیات فرهنگی بود؛ چراکه قرارگاه بایستی برای موفقیت خود در عرصه اجتماع، عملیات فرهنگی را به گفتمان روز جامعه تبدیل نماید . لذا لازمه کار گام به گام قدم برداشتن است و فعالیتها طبق طراحی های تبیین شده انجام پذیرد . نظرات افراد حقیقی و حقوقی باید شنیده میشد، دیدگاههای افراد باید مورد توجه قرار می گرفت ، به بافت سیاسی و فرهنگی شهرستان عنایت ویژه میشد؛ قرارگاه تشکیل شده خوب می دانست که اگر این عملیات فرهنگی با دقت و ظرافت انجام نشود مقابله فرهنگی محقق نمی شود و یک شکست فرهنگی رخ خواهد داد. لذا منطقه عملیاتی توسط اعضا شناسایی شد و منطقه تهاجم فرهنگی مشخص شد

*خانواده مهمترین و اصلی ترین هدف استراتژیک شبکه های ماهواره ای و رسانه های غربی

* با انزوای فکری و فرهنگی خانواده راه اضمهلال جامعه از درون آشکار می گردد.

* با اضمهلال جامعه و تبادل فرهنگی تغییر مذهب در کشور اتفاق می افتد.

* با تغییر مذهب ، حاکمیت سکولار بجای مذهب توحیدی و انقلابی مستقر خواهد شد.

هدف گذاری اولیه و سیاستگذاریهای بومی و محلی بررسی شد و اجرائیات آن آغاز گردید، برای این امر مهم هفت محور عملیاتی در قالب اجرائیات فرهنگی تعریف و اجرا شد.

محور اول : تبیین و تشریح :

جلسات توجیهی و کارگاههای آموزشی برگزار گردید و رده های عمل کننده نسبت به ماموریت فرهنگی آشنا شدند .در این جلسات گفتگوهای طرفینی انجام می گرفت و بعضا این جلسات برای هر منطقه و محدوده به فراخور آن محله برگزار می گردید. در راستای پیشرفت این عملیات فرهنگی لازم بود از ظرفیتها بومی استفاده بهینه شود و مسئولین محلی اعم از ( ائمه جمعه و جماعات، دهیاران، اعضای شورای اسلامی محله ، ریش سفیدان محل، متنفذین و موثرین هر محله )نسبت به این موضوع توجیه شوند , در این خصوص اعضای یاد شده به ناحیه یا حوزه دعوت شدند و با آنان گفتگو شد و مطلب با آنان در میان گذاشته شد. سطح دیگری از جامع شهرستانی که می بایست توجیه شوند، مدیران آموزشگاهها و معلمان بودند که این مهم نیز از نظر دور نبود چراکه برای پیشرفت باید یک گفتمان واحد اتفاق بیفتد.

محور دوم : گفتگوی صمیمی با خانواده های بسیجی و غیر بسیجی

شاید نام این در دستورالعمل نشست بصیرتی نام برده شده و یک قالب خاصی را برای آن تعریف نموده اند که البته در بعضی از رده ها این نشستها برگزار شد اما برای نهادینه کردن عملیات فرهنگی مقابله با دجالواره باید صمیمی تر وارد می شدیم زیرا یک نهی از منکر باید انجام میشد و این مهم طبق آموزه های اسلامی باید با ملاطفت و مهربانی انجام شود از این رو باید به آحاد مردم نزدیکتر می شدیم . لذا رصد کردیم متوجه شدیم بخشی از مردمی که از بهره برداران شبکه های ماهواره ای هستند با پارکها و فضای آزاد انس دارند . حاج آقا جعفری که قبلا در این راستا در پارکها فعالیتهای فرهنگی داشتند برای حضور در پارکها انتخاب شدند، ایشان عصر پنج شنبه و روزهای جمعه با یک بلندگوی شارژی بهمراه تنی چند از بسیجیان خوش فکر به پارکها می رفتند و در فضایی از پارک که تقریبا جمعیت زیادتری بود مستقر می شدند و برنامه را آغاز می کردند اما با لحنی کاملا صمیمی و از روی شفقت؛ « خانواده ها چند لحظه گوش کنید من برای فرزندان شما یک سوغاتی دارم اما قبل از آن باید به حرفهای من خوب گوش کنید، می دونید دشمن تا کجا آمده، می دونید دشمن داره فرزندان ما را تربیت می کنه ، می دونید دشمن داره بچه های ما را هدایت می کنه بسمت .....، می دونید یا نمی دونید، به من جواب بدید؛ اگه می دونید که طوری دیگه با شما صحبت کنم ، اگه هم نمی دونید یه طور دیگه با شما سخن بگم » کم کم بچه ها و نوجوانان گرد حاج آقا جمع میشوند اما همه با حالتی تعجب به حاج آقا نگاه می کنند.

همراهان حاج آقا که از قبل نقاشیها و مطالب جذابی آماده کرده بودند، کودکان را به سمتی از پارک هدایت می کنند ، دختر خانمها یک حلقه درست می کنند و آقا پسرها هم یک حلقه مجزا تشکیل می دهند . حالا همزمان که حاج آقا داره با والدین سخن میگه تصاویری از آسیب های ماهواره ایی در مقابل کودکان و نوجوانان قرار گرفته و از ضمیر ناخودآگاه آنان داره استفاده میشه؛ از کلام حاج آقا بشنویم: یک روز در پارک داشتم در مورد مضرات ماهواره برای بچه ها می گفتم و گفتم که فیلمهای ماهواره ای می خواهند که دختر خانمهای ما روسری سر نکنند و مثل خودشون بی آبرو بشند یک باره دختر خانم کوچکی که سرش برهنه بود از بین ما با سرعت رفت من او را با نگاهم تعقیب کردم متوجه شدم سراغ مادرش رفته و با زور داره روسری مادرش را از سرش می کشه و مادر که چادر به سر داشت مجبور شد روسری خودش را به دخترش بدهد و دختره روسری را پوشید و به جمع ما آمد.

محور سوم: آگاهسازی چهره به چهره

سرحلقه های صالحین از مهارتهای انفرادی امر به معروف ونهی از منکر می گفتند و می گفتند: اگر ما بتوانیم چهره به چهره با کسانی که مضرات و آسیب های ماهواره داره آنها را بسمت نابودی می کشاند صحبت کنیم خیلی مفیده!

در یکی از همین حلقه ها اتفاق جالبی افتاد ؛ از زبان سرحلقه بشنوید: در یکی از همین روزها که داشتم از مضرات ماهواره می گفتم یکباره یکی از اعضای حلقه گفت: من فکر می کنم ما هم که در منزل ماهواره نداریم اما از خطرات ماهواره در امان نیستیم و همچنانکه آنها را به نابودی می کشاند ما هم را نابود می کند چون فیلمهای ماهواره ایی در واقع یک باتلاقی درست می کنند و همه ما کم کم در آن فرو می رویم. باید همه ما با عزم و اراده ایی قوی وارد میدان شویم و خانواده ها را بطور دقیق نسبت به مضرات ماهواره ها آگاه کنیم. گفتم بنظر من بیاییم از اقوام و همسایه های خود شروع کنیم بهر حال در خانواده های اقوام ما و همسایه ما ماهواره دارند . یکی دیگر از اعضای حلقه گفت: اما خانواده ها که به حرف ما بچه ها نمی شوند وقتی هم گفتیم بما نهیب و تشر می زنند و اصلا قبول نمی کنند. راست میگه باید از راه دیگری وارد شویم . چه راهی؟ بیاییم همه با هم به سراغ امام جماعت مسجد بریم و با ایشان موضوع را در میان بگذاریم ؛ رفتیم با امام جماعت صحبت کردیم ، امام جماعت مسجد گفت: کار خوبی است البته باید هیئت امناء مسجد و ریش سفیدان محله هم از این موضوع باخبر کنیم تا همراه ما شوند در صورت نیاز با خانواده های مورد نظر صحبت کنند . یکی از اعضای حلقه گفت : حاج آقا میشه از امشب در بین نماز ، قدری ازآسیب های ماهواره بگید ، گفتند : بله حتما ، اما من گفتم بهتر است برای این موضوع که حاج آقا میخواد صحبت کنه، بلندگوی بیرون مسجد را هم روشن کنیم تا اهل محل هم بشنوند . کارها با نظارت فرمانده پایگاه بخوبی پیش می رفت. در هنگام شب، خیلی محترمانه همراه با امام جماعت مسجد و فرمانده پایگاه و دو نفر از ریش سفیدان محل می رفتیم درب منزل افراد بهره بردار و از آنان درخواست می کردیم؛ که بعضیاشون فورا قبول می کردند و ماهواره های خود را تحویل می دادند اما بعضیاشون کمی سخت قبول می کردند لذا ناچار بودیم دو الی سه بار به درب منزلشان برویم. اما به هر حال قبول می کردند. لذا با همین شیوه توانستیم بیش از چهل ماهواره در مدت سه ماه جمع آوری کنیم البته بزرگان اهل محل هم خیلی کمک کردند.

محور چهارم: یاری جستن از آسیب دیدگان

شاید این مطلب کمی عجیب باشد اما تعجب نکنید اگر به سخنان این فرمانده حوزه (خواهران) گوش دهید متوجه موضوع میشوید: در یکی از روزهایی که در محل کار بودم خانمی با چادر اما بسیار مغموم و پریشان وارد شدند گفتند : رئیس اینجا شمایید؟ گفتم: رئیس که نه ! اما خدمتگذار شمایم بفرمایید ؛ گفتند می توانم با شما راحت صحبت کنم گفتم بله راحت باشید گفتند: هشت سال پیش با همسرم ازدواج کردیم از نظر مالی بسیار وضع خوبی داشتیم و خیلی هم بهم علاقمند بودیم و تقریبا می توان گفت هیچ مشکلی نداشتیم تا اینکه یه روز همسرم گفت: باید به علم روز پیش بریم و زندگیمان را مجهز به علم روز کنیم ، گفتم متوجه نمیشوم واضح تر صحبت کنید گفت: بودن ماهواره در خانه مفید خواهد بود گفتم میگن برنامه های زشت زیاد نشون میدن ماهم دو بچه داریم زندگیشون خراب می کنیم به راههای خلاف کشیده میشوند، گفت: اولا تو که تا حالا ندیدی ثانیا ما فقط برنامه های خوبش نگاه میکنیم. به هرحال نتوانستم قانعش کنم تا اینکه ماهواره را خرید و به منزل آورد. اولش مراعات می کرد اما متوجه شدم شبها تا دیر وقت پای شبکه ها نشسته تا اینکه یه شب اتفاقی رفتم او را نگاه کردم دیدم فیلمهای مستهجن نگاه میکنه .فورا به او گفتم دیدی نتونستی خودت را بگیری. حالا فهمیدی ، بصراحت بمن گفت برو گمشو ،به تو چه، همسرم که این همه احترام منو داشت اکنون اینگونه بمن پرخاشگری میکنه. چند سالی زندگی ما را تبدیل کرده بود به جهنم ، تا اینکه یه روز ناگهانی به منزل رسیدم درب را باز کردم دیدم آنچه که نباید می دیدیدم . دیدم همسرم با خانمی دیگر نشسته ؛ دیگه نتونستم طاقت بیارم دادو فریاد زدم اما او منو از خانه پرت کرد بیرون ، بعد در کمال ناباوری از هم جدا شدیم الان من با آن همه وضع مالی خوب، داشتن همه امکانات زندگی و با داشتن دو فرزند آواره این شهر هستم دیگه تک و تنها شدم و از روی اجبار خانه کوچکی اجاره کرده ام و تنها زندگی می کنم. بعد از شنیدن درد و دلهایش گفتم می توانی با همکاری کنی؟ یعنی با ما به پایگاهها بیایی و داستان زندگیت را برای دیگران هم تعریف کنی؟! گفت بله با کمال میل! اما من طوری بیان می کنم که افراد متوجه نشن من بودم. بهر ترتیب با ما همکاری خوبی داشت تا اینکه به کمک این خانم و استفاده از تجربه ایشان، خانواده های زیادی اقناع شدند که ماهواره چقدر خطرناک است و ماهواره خود را تحویل حوزه و پایگاه دادند.

محور پنجم: توزیع تراکت و بروشور در محلهای پر رفت آمد و پر تجمع

در اتاق فکر و در جلسه قرارگاه بحث شد که اگر بتوانیم تراکتهایی با محتوای بسیار جذاب را تهیه کنیم و در مراکز پرتجمع توزیع کنیم می توان یک فضای روانی را ایجاد کرد ، اما محتوایی انتخاب شود که افراد بپذیرند لذا تنی چند از اعضای کارگروه متنی را آماده کردند که بصورت شکیل و زیبا به چاپ رسید و توزیع گردید , بعضا ، آن را در پاکتی گذاشته میشد و توسط یکی از بزرگان محل به درب منزل بهره برداران ارسال میشد. به گوشه هایی از این متن توجه کنید: « من را می شناسید مطمئن هستم بخوبی مرا نمی شناسید ، من در جایی متولد شده ام که با شما سابقه ایی دیرینه در دشمنی با شما دارد و اصلا دوست ندارد شما زندگی خوبی داشته باشید زیرا هر چه شما در ناراحتی و پریشانی باشید او در راحتی و خوشی است. امروز هم گرگ پیر و شیطان بزرگ مرا اداره می کنند. اکنون من در بالای منزل شما گاهی به خانه شما نگاه می کنم گاهی به خانه همسایه شما. از اینکه در خانه شما هر روز سبک زندگیتان عوض میشود من بسیار خوشحالم ، از اینکه دائما با هم جر و بحث می کنید و فضای خانه بسیار دلگیر شده است من احساس راحتی می کنم . اما علاقمندم جمله ای با شما در میان بگذارم ولی باید آهسته بگویم از اینکه اعضای خانه به هم از روی شهوت نگاه می کنند من هم شهوانی میشوم و راههای جدیدی از شهوت را برای شما نشان می دهم ...... حالا اگر تونستی بفهمی نام من چیست ؟» در این متن چون اسمی از ماهواره برده نشده بود افراد مشتاقانه می خواندند بطوریکه یکی از همین بهره برداران در هنگام تحویل ماهواره خود گفت : وقتی این متن را می خواندم بسیار گریه کردم بطوریکه اعضای خانه گفتند : در نامه چه نوشته که اینطور گریه می کنی ؟ گفتم بگیرید شما هم بخونید.

و یا اینکه نصب یک بنر با موضوع: خود را از ترکش های خانمان سوز بمب های جنگ نرم نجات دهید.( بدون عنوان ماهواره و بدون اینکه نام نهاد یا سازمانی در زیر آن قید شود ) در مراکز پر تجمع شهر، به جمع آوری ماهواره به روش اقناعی و توجیهی کمک شایانی نمود.

محور ششم: استفاده از ظرفیتهای مهم مناسبتی ( مانند ماه مبارک رمضان )

نشستهای بصیرتی در ماه مبارک رمضان رونق خوبی داشت، بطوریکه از هر مراسمی استفاده میشد تا مردم را نسبت به آسیبهای ماهواره آگاه کنیم . در این خصوص به گفته های دبیر قرارگاه ناحیه فسا گوش کنید: در یکی از همین لیالی شب قدر که برای سخنرانی به یکی از روستاها رفته بودم . مضرات ماهواره را بطور کامل و جدی و با بیان مصداقهایی از تاثیر ماهواره بر خانواده ها گفتم ، وقتی با شور و حال عجیبی این آسیب ها را گفتم در پایان به حضار گفتم : بدانید و بدانید خانواده مهمترین سنگر اعتقادی ، فرهنگی ، تربیتی و اخلاقی ما است ، بسیار لازم است تا آخرین قطره خونمان و تا آخرین نفسمان از این سنگر مهم دفاع کنیم و از ورود هر نوع دشمنی با جدیت دفاع کنیم. پس عزیزان امشب در این شب نورانی با خدای خودو با همان امام زمانی که پرونده زندگیمان امشب بدست او به امضا خواهد رسید عهد و پیمان می بندیم که تا پای جان از خانواده های خود پاسداری کنیم . آنهایی که با من موافقند قیام کنند و با سه یا علی و سه صلوات عهد نامه خودشون را امضاء کنند . خودم از روی صندلی بلند شدم عده ای سریع برخاستند عده ایی هم کمی با تامل بلند شدند اما دیدم کسانی هم بودند که سرشان پایین انداختند و با شرمندگی نشسته بودند و از جای خود بلند نشدند . چند روز از این ماجرا گذشت تا اینکه صبح روز بیست و سوم ماه رمضان دیدم خانمی وارد اتاق قرارگاه شد در حالیکه اشک در چشمانش حلقه زده بود ، سلام کردو گفت : سه شب قدر به شوهرم التماس کردم که ماهواره خیلی بد است بیا بخاطر خدا و امام زمان (عج) تحویل بدیم اما او قبول نمی کرد هرچه از ضررهاش که از شما شنیده بودم به او گفتم اما او قبول نکرد که نکرد ؛ تا اینکه نیمه شب دیشب به او گفتم من با این وضع نمی توانم با تو زندگی کنم گفت بخاطراینکه گفتی ماهواره تحویل بدیم و من قبول نکردم میخوای بری ؟ ! گفتم : نه بخاطر ماهواره ، بخاطر اینکه اصلا خدا و امام زمان (عج) پیش تو هیچ ارزشی ندارند این همه تو این شبها التماست کردم تو قبول نکردی لااقل بخاطر خدا حرفم قبول می کردی. دیدم جوابم نداد؛ بعد از اینکه نماز صبحم تمام شد، گفت ماهواره را جمع کردم ، برو هر جا می خوای تحویلش بده. و من الان آوردم این ماهواره تحویل بدم. بعد از اینکه ازش تحویل گرفتیم، در حالیکه می خواست اتاق را ترک کنه، دست در کیفش کرد و سی هزار تومن پول در آورد و گفت اگر خواستید کار فرهنگی در این مورد انجام بدید من هم تواین کار خیر شریک باشم.

محور هفتم: بررسی میزان تاثیرگذاری

برای اینکه بدانیم کدام شبکه بیشتر در شهرستان مشتری دارد و مردم سمت و سوی زندگیشان بیشتر با چه شبکه ایی همطراز می کنند. لازم بود پرسش نامه ای تحقیقاتی و پژوهشی تهیه و تنظیم شود و در اختیار جامعه هدف قرار گیرد، چون با این روش بهتر میشد محتوای نشستهای بصیرتی را انتخاب کرد و بهتر می شد خوراک برای جلسات و کارگاهها آماده کرد. چراکه در یک برهه از زمان برای هر محله یک نسخه واحد ارائه میشد بدون اینکه بدانیم اقبال مردم محله با چه شبکه هایی است و رویکرد تربیتی آنان چگونه است!؟. لذا در کارگروه قرارگاه ساعتها بحث و بررسی انجام گرفت و نهایتا مقرر شد یکی از روانشناسان خبره سوالات پرسش نامه را تهیه نماید و پس از بررسی نهایی ، در اختیار جامعه هدف قرار گیرد. این کار با دقتی مضاعف انجام گرفت و در مراکز پرتجمع توزیع شد بدون آنکه مردم بفهمند این پرسش نامه توسط چه ارگانی تهیه شده است. یکی از برادران که پرسش نامه را توزیع می کرد یک مطلب شنیدنی گفت، می گفت در دهه محرم وقتی در یکی از هیئتها مردی رادیدم گوشه ای نشسته رفتم و پرسش نامه را بهش دادم و گفتم چند دقیقه دیگر می آیم و از شما می گیرم ، بعد مدتی که رفتم دیدم همه سوالات مربوط به میزان تاثیرگذاری اثرات ماهواره را همش خیلی زیاد علامت زده بهش گفتم برادر من در خانه ماهواره دارید گفت بله گفتم شما که می دانید این همه اثرات مخرب دارد چرا استفاده می کنید؟ گفت ما دیگه اسیر شدیم دست و پا زدن فایده ایی ندارد باید سند بگذارند ما را ازاین زندان ماهواره ایی بیرون بیاورند؛ گفتم من سند دارم اگر بگذارم و ضمانت کنم بیرون می آیی گفت: حتما، گفتم اشکهایی که برای امام حسین (ع) در این شبها از چشمان خودت سرازیر شده همانها کافی نیست، نگاهی از روی تعجب کرد و گفت: والله راست میگی گفتم: حسینی باش و علم یزید از پشت بام خانه ات به زمین بزن. نمیشه که برا حسین عزاداری کنی اما علم یزید پشت بام خانه ات باشد.چیزی نگفت. اما چند روز بعد ماهواره اش را تحویل یکی از پایگاههای مقاومت داد.


تجربیات موفق سپاه ناحیه فسا در بحث دجــالواره

نام:
ایمیل:
* نظر: