کد خبر: ۷۶۵۹۰
تاریخ انتشار: ۰۸ بهمن ۱۳۹۴ - ۰۲:۱۱
دیدار سرهنگ قناعتی و جمعی از مسئولین با مادر شهید مفقودالجسد؛
شهید فتحعلی نعمتی در سال 1345 در نجف ایران (شهرستان استهبان) چشم به جهان گشود و اهل كار و تلاش، پولي را كه به دست مي‌آورد خرج خانه مي‌كرد از همان بچگی دلسوز و مهربان بود.

به گزارش ستاد حفظ و نشرآثار 15 هزار شهید دفاع مقدس ،

ساعت دیدار با لاله های سرخ نزدیک می شد، قلب ها در سینه به تپش افتاده بودند همه منتظر پرستو های عاشق بودند.

مادری دیدم که گلاب و شیرینی در دستش بود، آمده بود تا آب دیده بر آتش فراق دلش بریزد و زخم سال ها دوری فرزند را التیام بخشد. و با چشمان بارانی و نگاهی سر شار از عشق به تابوت ها نگاه و خدا خدا می کرد تا شاید عزیز سفر کرده اش در میان این 94 لاله های پریر شده باشد.

با او که هم کلام شدیم متوجه شدم 33 سال، از روزی که پسرش «علی» را از زیر قرآن رد کرد، می گذرد. روزی که قامت رعنای پسر در خم کوچه ناپدید شد تا به جبهه برود، مادر کاسه آب را به سنت دیرین ایرانی‌ها پشت سرش ریخت. اما از سال 61، نه علی بازگشته است و نه حتی نشانه ای از او به دست مادر رسیده است.

مادر شهید میگفت : ۱۲ سال پیش که در شهرستان استهبان زندگی می کردیم، هر ماه بچه های بسیج و سپاه سرکشی میکردند و همین دلگرمم میکرد ، اما الان ۱۲ سال هست که شیراز هستم ، یک نفر هم به من سر نزده ، انگار دیگر ما رو فراموش کردند....

33 سال بی خبری کافی نیست برای زمین گیر کردن یک مادر؟!

مادری که تمام هستی اش را داد نکند خواب بمانیم...

امام شهدا ، چه زیبا فرمود که خانواده شهدا چشم و چراغ ملتند.

و اینک به برکت کاروان شهدای«بصیر» با مادر شهید فتحعلی نعمتی آشنا شدیم.

وقتــی بــا مــادران شــهید برخــورد مــی کنــی، تــازه مــی فهمــی کــه از دامــان چنیــن مادرانــی است که این چنین غیور مردانی تربیــت شــده انــد و بــه معــراج رســیده انــد. کــوه صبــر و اســتقامت، قلــه عفــاف و پاکدامنــی و آســمان ایمــان و تقــوا در برابــر عظمــت مقــام مــادران شــهدا کــم مــی آورد و قلم عاجزاز نوشتن فداکاری ها و ایثار این مادران است. ایثــار و فــداکاری کلمــه حقیــری در مقابــل کار ایــن بزرگــواران اســت.

6 روز از وداع کاروان شهدای «بصیر» می گذرد که به همراه سرهنگ جواد قناعتی مسئول کنگره سرداران و 15 هزار شهید استان فارس، آقای سید رضا متولی مسئول انجمن راویان فارس،خانم رقیه جوکار مسئول کمیته راویان خواهران ،آقای مهدوی وآقای امیری یادگار 8 سال دفاع مقدس به دیدار مادر شهید فتحعلی نعمتی رفتیم تا یاد وخاطره شهید را زنده نگه داریم .

پسرش را با عشق فدا کرد، آنقدر مرد هستیم که مرهم این روزهایش باشیم؟

مادر با روی خوش به استقبالمان آمد و از خصوصیات و خاطره های شهید گفت: شهید فتحعلی نعمتی در سال 1345 در نجف ایران (شهرستان استهبان) چشم به جهان گشود و اهل كار و تلاش، پولي را كه به دست مي‌آورد خرج خانه مي‌كرد از همان بچگی دلسوز و مهربان بود و به پدر و مادر خدمت می کرد.

مادر شهید نعمتی گفت : زمانیکه می خواستم به علی شیر بدهم اول دعا می کردم که عاقبت به خیر شود سپس به او شیر می دادم. وقتی به مرخصی می آمد شرینی می خریدم و به همسایه ها میدادم علی ناراحت می شد و می گفت مادر بهتر بود این پول شرینی را صرف کمک به جبهه می کردی.

مرگ در رختخواب را برای خود ننگ می دانست همیشه توصیه می کرد نکند مادر من شهید شوم وشما گریه کنی سپس این شعر را می خواند،

گریه نکن در مرگ خون بار من مادرم

مگر من از علی اکبر بهترم مادرم

این نوجوان 16 ساله تخریب چی، عید فطر سال 1361 در عملیات رمضان درمنطقه عملیاتی پاسگاه زید دعوت حق را لبیک گفت و به آرزوی دیرینه ی خود رسید.

»مزار» واژه غریبی است برای مادری که 33 سال در انتظار بازگشت فرزند بوده است.. آخر نه سنگ قبری بوده که بداند پسرش زیر آن خفته است. نه چفیه ای، نه پیشانی بندی و نه انگشتری. این مادر از فرزند خود هیچ نشانه ای ندارد. تنها نشانه ای که از او برایش مانده محبتی است که در قلبش به او احساس می کند.

/

/224224
مطالب مرتبط
نام:
ایمیل:
* نظر: